انتشار شماره جديد دانش پژوهان


شماره هاي 20 - 22 نشريه علمي دانشجويي دانش پژوهان منتشر شد.

مباحث مطرح شده در اين شماره از اين قرار است:

سخن مدیر مسوول / حسینعلی رحمتی

سرپژوهه / وهاب مشهدیان

تحلیلی بر بحران اقتصادی آمریکا / وحید خان‌محمدی

بررسی عوامل موثر بر نرخ پس انداز بخش خصوصی در اقتصاد نفتی ایران / ایوب خزایی

دادرسی اختصاصی کیفری برای کودکان و نوجوانان از ضرورت تا واقعیت / محسن بوالحسنی

اخذ تامین از اتباع دولت های خارجی / محمد مهدی حکیمی تهرانی

عدالت اجتماعی و امنیت ملی در افغانستان / محمدامین حیدری

سیره و تقریر سیاسی معصومین (ع) / علی کارخانه

جای‌گاه روش در فلسفه دکارت / عبدالعظیم ارودا

ماکیاولی و گذر از اخلاق / امید نیکداد و رحیم دهقان سیمکانی

نشوز زنان و آثار آن در اندیشه مفسران معاصر / حورا شاه‌جعفری

بررسی و نقد اعجاز عددی قرآن / محمدرضا مهدوی یگانه

موضوع ویژه: اخلاق فناوری اطلاعات

سخن دبیر پرونده / محمد حسین اسفندیاری

اخلاق رایانه / دبورا جی. جانسون / ترجمه عباس مهدوی

اخلاق در سپهر سایبر: چیستی و چرایی اخلاق فناوری اطلاعات در گفت و گو با حسینعلی رحمتی

معرفی کتاب

کوشندگان طریق تحقیق: گفت و گو با زهرا عظیمی و غلامعلی میرنسب

نمايه مجله دانش پژوهان، شماره 1 22 / کوثر رحمتی


پرونده موضوعی (3): اخلاق فضيلت

برخي از مقالات كه به نوعي مربوط به اخلاق فضيلت است از اين قرارند:

1. «حديث فضائل و اخلاق فلسفي»، دكتر سيد حسن اسلامي، مجله علوم حديث، ش 41، 1385. دانلود

2. «جنسيت و اخلاق مراقبت»، دكتر سيد حسن اسلامي، مجله مطالعات راهبردي زنان، ش 42، 1387. دانلود 

3. «دامنه معنايي حكمت در قرآن، اخلاق و حديث»، دكتر سيد حسن اسلامي، مجله علوم حديث، ش 43، 1386. دانلود

نخستین شماره فصلنامه تماشاگه راز منتشر شد.

به گزارش سرویس علمی و فرهنگی حوزه نیوز؛ مديرمسئول اين فصلنامه حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مطهری و سردبير آن حجت‌الاسلام محمدجواد رودگر است.

در شماره نخست اين فصلنامه، مطلب منتشرنشده‌ای از استاد مطهري در تفسير آيه 34 سوره نساء با عنوان «حقوق زن و مرد و آيه «واضربوهن»، درج گردیده است.

* دیگر مطالب تماشاگه راز

نقد شهيد مطهري بر مدرنيته «محمد لگنهاوزن»

خاتميت و تجدد در زندگي بشر از نگاه استاد مطهري «علي رباني گلپايگاني»

آفرينش و آزمون؛ نسبت «خداباوري» و «علم تجربي» در انديشه استاد مطهري «علي‌اکبر احمدي»

"آزادي" در‌ انديشه آيت‌الله مرتضي مطهري و آيزايا برلين «فرشاد شريعت / مهدي نادري باب‌اناري»

منزلت عدالت در الگوي اسلامي ـ ايراني پيشرفت از ديدگاه شهيد مطهري «محمدجواد رودگر»

بازشناسي و صورت‌بندي مفهوم تربيت ناظر به مباني انسان‌شناسي استاد مطهري «حبيب‌الله رحيم‌پور ازغدي، محمدرضا شرفي»

علاقه‌مندان براي اطلاعات بيش‌تر درباره اين فصلنامه با شماره 22903856 در تهران و 7731522 – 0251 در قم تماس بگيرند.

پ ن:

انتشار مجلاتي از اين دست از آن رو داراي اهميت است كه در جامعه ما هنوز انتشار مجلات تخصصي درباره يك متفكر مرسوم نيست. لذا بايد انتشار اين مجله را به فال نيك گرفت و اميدوار بود كه اين روند درباره ديگر فيلسوفان يا مكاتب فلسفي نيز انجام پذيرد. البته مجله «خردنامه صدرا» هم گر چه به انديشه هاي صدرا توجه جدي دارد ولي تا آنجا كه ميدانم مختص انديشه او نيست، بلكه مكتب صدرايي را مد نظر قرار داده است

مقالات شماره اول مجله تماشاگه راز را ميتوانيد از اينجا دانلود كنيد..

يك گفت و گوي دوستانه 3

ورودي 89:

خطاب به آقای پاينده:بنده هنوز هم معتقد هستم فلسفه اسلامی فلسفه نیست دلایلی هم دارم ابتدا باید مقاله شما را مورد مطالعه قرار بدهم تا بعد قضاوت و نظر دهم با توجه به اینکه بنده هر چند روز می تونم اینترنت بیام کی مقاله رو میزنید تو وبلاگ ؟
موفق باشید

رحمتی:

برای روشن تر شدن بحث به نظر می رسد بهتر باشد دوستان متمرکز شوند فقط بر روی سوال زیر:

1. (بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

يك گفت و گوي دوستانه  2

در ادامه مطالب پست قبلي اگر نظر جديدي ابراز شد در اين پست قرار مي گيرد. همانطور كه گفته شد موضوع بحث اين است كه آيا فلسفه اسلامي داريم يا خير. اگر احيانا دوستان مطالب مفيدي دراينترنت پيدا كردند كه با موضوع بحث مرتبط بود مي توانند معرفي كنندكه لينك آنها در اين جا قرار گيرد

سمانه:

به نظر من گفتگو بیشتر از مقاله یا ‍‍‍‍‍‍پژوهش می تونه دانشجو رو به سمت تحقیق بگشه چون فرد خودش رو در مقابل دیالوگ فرد مقابل قرار میده بعد برای اینکه از لحاظ علمی کم نیاره مجبور میشه بره تحقیق کنه من خودم اصلا فلسفه اسلامی رو فلسفه نمی دونم چون استدلال عقلی نداره همش مبتنی بر آیات هستش فارغ از نظر من امیدوارم بحث ها ادامه ‍‍‍پيدا کنه وفقط گفتگو منحصر به شما و آقای باینده نباشه با تشکر

رحمتي:

با سلام

ضمن تشكر از اظهار نظر شما.
مقاله هم يك نوع تحقيقه. هر يك از گفت و گو و مقاله مزايا و محدوديت هاي خاص خودشو داره. بهتر اينه كه هر دانشجويي از هر دو استفاده كنه.
يكي از بحث هايي كه بايد بشه اينه كه اگر ما در مقدمات استدلال از آيات و روايات استفاده كنيم آيا اين منافاتي با عقلي و فلسفي بودن دارد يا خير. و آيا خروجي يا نتيجه چنين استدلالي يك آموزه فلسفي است يا كلامي. فرموديد «استدلال عقلی نداره » منظور شما رامتوجه نشدم. مگر استدلال غيرعقلي هم داريم؟
موفق باشيد

ورودي 89

سلام خوب می بود در بحث های فلسفی علاوه بر استدلالتون ... (بقيه در ادامه مطلب)
ادامه نوشته

یک گفت و گوی دوستانه 1

دوست گرامی جناب آقای حسین پاینده در ذیل یکی از پست های قبلی نظراتی را ارائه کردند و بنده هم پاسخ هایی دادم و این مسئله چندبار تکرار شد. موضوع بحث، در واقع چیستی فلسفه اسلامی است. در اینجا ضمن تشکر از ایشان این گفتگوها را به عنوان یک پست مستقل می آورم. شاید برای دیگران هم مفید باشد. اگر دوستان دیگر هم مطلبی ارائه کنند نظرشان در داخل یک ذیل همین پست خواهد آمد. البته باید توجه داشت که آنچه می اید در حد یک گپ و گفت و گوی دوستانه است نه یک بحث منضبط، منسجم و برنامه ریزی شده قبلی. 


پاینده:

سلام علیکم. با تشکر از نکارت ارزنده لکن جای مباحث معنوی و توجه به متافیزیک هم بسیار موثر است بسیاری از مباحث عمیق فلسفه برایی بزرگان این علم از طریق توسل حل شده است مرحوم ملاصدرا طبق فرموده آیت الله جوادی آملی دامت برکاته بسیاری از مبانی عقلی سطح بالا که لاینحل مانده بود با توسل به حضرت معصومه نتنها برای خود بلکه برای دیگران هم حل کرده است همیشه باید سیر عرضی در عالم نداشته باشیم و به تجربیات سیر نزولی هم توجهات ویژه ایی داشته باشیم به این معنا که خدا مرحوم مدرس را رحمت کند بارها می فرمود سیاست از دیانت جدا نیست کجاست مدرسی دگر که به ما دانشجویان بفرمایید دیانت از زندگی جدا نیست دیانت از کلاس درس جدا نیست و.... به هر حال سخنم را با بیانی کوتاهی از صدرای جهان اسلام به پایان می رسانم . ( هرگز این چنین نیست که احکام دین حق و نورانی الاهی ، مخالف معارف یقینی ضروری باشد و نابود با آن فلسفه ای که قوانین اش مطابق کتاب و سنت نباشد . الاسفار الاربعه جلد 8 صحفحه 303 )

رحمتی:  

با سلام. تشكر از مطلب خوبي كه بيان كرديد. از منظر فلسفه اسلامي، به ويژه فلسفه صدرايي، عقل فقط
  ... (بقیه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

سال گذشته در چنین روزهایی

سال گذشته در چنین روزهایی یادداشتی با عنوان «سال تحصیلی جدید و توبه های شکسته» در وبلاگ نوشتم. با توجه به نزدیک بودن شروع سال جدید تحصیلی و موضوعیت داشتن آن مطلب، اینک آن را مجددا خدمت دوستان دانشجو تقدیم می کنم. این مطلب درباره «تحصیل» فلسفه است، انشاءالله در مطلبی جدید نکاتی درباره «تدریس فلسفه» بیان خواهم کرد.


شروع سال تحصیلی جدید را به همه دانشجویان و اساتید تبریک می گویم. بالاخره سه ماه تعطیلی هم (خیلی زود!؟) تمام شد و از یکی دو روز دیگر باز هم شاهد فضای پر شور و شوق دانشگاه ودرس و بحث هستیم. طبیعتا سال اولی ها ... (بقيه در ادامه مطلب)

آیا فلسفه را به عنوان یک رشته انتخاب کنم؟ قسمت اول ، دوم ، سوم


ادامه نوشته

نکته 11: آيا فلسفه را به عنوان يك رشته انتخاب كنم؟ (3)

قسمت اول. قسمت دوم

ب) انتخاب رشته با توجه به برنامه های آینده زندگی:

1. یکی دیگر از نکته هایی که هنگام تصمیم گیری درباره انتخاب یا عدم انتخاب رشته فلسفه لازم است در نظر گرفته شود، توجه به برنامه هایی است که شخص برای آینده زندگی خود در نظر دارد. بهتر است از همین الان از خود بپرسیم که من در نظر دارم در آینده چه کاره شوم؟ آیا تمایل دارم که به طور جدی و حرفه ای مباحث فلسفی را دنبال کنم؟ آیا دوست دارم در آینده مدرس یا محقق فلسفه شوم؟ آیا قرار است از طریق این رشته کسب درآمد کنم و زندگی را بگذرانم؟  به عبارت دیگر از همین الان باید مشخص کرد که فلسفه خوانی و فلسفه دانی در آینده زندگی شخصی و علمی من قرار است چه نقشی را بازی کند. کسی که در نظر دارد در آینده مثلا از طریق شغل آزاد گذران زندگی کند طبیعتا نگاهش به فلسفه بیشتر بر اساس علاقه به مباحث نظری و فکری و تقویت قوه استدلال خود و لذت بردن از تجزیه و تحلیل چالش های نظری و علمی باشد. بر خلاف کسی که می خواهد به هر حال از طریق مدرکی که در حوزه فلسفه می گیرد برای خود منبع درآمدی کسب کند (درباره آینده کاری و شغلی رشته فلسفه امیدوارم بشود در یک فرصت جداگانه صحبت کرد).

2. در هر صورت، اگر در حال تصمیم گیری درباره انتخاب رشته فلسفه هستید بهتر است که از همین الان با توجه به وضعیت آینده خود نسبت به انتخاب یا عدم انتخاب این رشته اقدام کنید. این کار باعث می شود که از انجام فعالیت های زیگزاگی در زندگی خود که باعث هدر رفتن فرصت ها و هزینه ها می شود تا اندازه زیادی دوری کنید. این که مثلا در دوره کارشناسی فلسفه بخوانیم بعد برای ارشد خود رشته اقتصاد یا روان شناسی را انتخاب کنیم و بعد برای دوره دکتری در صدد تغییر رشته باشیم ثمره ای جز از دست دادن فرصت ها و سردرگمی بیشتر ندارد. این البته بدیهی است که هر انسانی در هر مقطع زندگی خود ممکن است دچار خطای در انتخاب شود. روشن است که هر گاه آدمی به خطای خود پی برد بایستی در صدد اصلاح آن برآید. اما این منافاتی ندارد با این مطلب که انسان از هم اکنون برای آینده زندگی خود با فکر و مشورت و تامل دورنمایی را ترسیم کند و سعی کند همه انتخاب هایش را در راستای رسیدن به این دورنما انجام دهد.

3. گاهی که با افرادی مواجه می شوم که از روی شانس و باری به هر جهت در صدد انتخاب رشته فلسفه هستند یا چون در رشته های دیگری که برایشان اولویت داشته قبول نشده اند سعی در انتخاب رشته فلسفه دارند، و حتی گاه با صراحت می گویند که به رشته فلسفه علاقه ندارند و با این حال باز هم در صدد انتخاب آن هستند ، از این که به راحتی حاضرند سال هایی از بهترین ایام عمر خود را این گونه به بازی بگیرند تعجب می کنم. سخن من با این دوستان معمولا این است که اولا لازم نیست همه افراد به دانشگاه بروند، ثانیا لازم نیست انسان رشته ای را انتخاب کند که دل و دماغ آن را ندارد و «مجبور» است که آن را تحمل کند. این گونه افراد اگر واقعا دوست دارند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند بهتر است یک سال دیرتر قبول شوند ولی سعی کنند با اصلاح نقاط ضعف خود و با تلاش بیشتر در رشته ای قبول شوند که واقعا و از صمیم قلب به آن علاقه دارند و از آموختن مطالب آن لذت می برند.

4. به هر حال، مقصود از آن چه گفته شد این است که تحصیل در دانشگاه را به عنوان یک مرحله از مراحل زندگی خود در نظر بگیریم و این مرحله با نگاهی به مراحل بعدی انتخاب کنیم تا انتخاب رشته ای چون فلسفه بتواند گامی به پیش در رسیدن به برنامه ها و طرح های بزرگ زندگی مان باشد نه این که موجب حسرت و پشیمانی و از دست رفتن سرمایه عمر و سرمایه های مادی و معنوی مان شود.

نکته 11:  آيا فلسفه را به عنوان يك رشته انتخاب كنم؟ (2)

در ادامه آن چه در بخش اول گفته شد، می توان موارد زیر را درباره انتخاب رشته فلسفه بیان کرد:

1. انتخاب بر اساس علاقه: مسئله تحصیل در دانشگاه، یک امر زمان بر و فرایندی است که چندین سال از بهترین ایام عمر انسان را به خود اختصاص می دهد. از آن گذشته، درس خواندن هم مثل هر کار و شغل دیگری نیازمند صرف وقت، کلاس رفتن، مطالعه، تحقیق و تلاش و کوشش است. از سوی دیگر، تحصیل در دانشگاه های دولتی مستلزم صرف هزینه های بیت المال است و تحصیل در دانشگاه های غیر دولتی لازمه اش پرداخت هزینه از سوی خود دانشجو یا خانواده اوست. همه این مسائل وقتی به نتیجه درستی می رسد که دانشجو پس از ورود به دانشگاه، به طور جدی مشغول تحصیل علم شود. لازمه این کار هم داشتن علاقه است. دانشجویی که رشته فلسفه را بر اساس علاقه خود انتخاب کرده باشد نه تنها از تحمل سختی های مربوط به این کار خسته نمی شود، بلکه با درک زیبایی ها و لذت های اندیشه و تامل فلسفی، هر روز با ذوق و شوق بیشتری در این راه گام بر می دارد. یکی از دلایل موفقیت و تاثیرگذاری فیلسوفان و اندیشمندان بزرگی چون استاد مطهری و علامه طباطبایی این است که آنها به مباحث فلسفی و حکمی علاقه جدی داشتند و این مسیر را بر اساس مطالعه ، دقت و برنامه انتخاب کرده بودند.

2. با توجه به آن چه گفته شد مشخص می شود که انتخاب رشته فلسفه به دلایلی چون عدم قبولی در رشته های دیگر، نزدیک بودن دانشگاه به محل زندگی، به خاطر همراه شدن با دوستان خود که در این رشته قبول شده اند یا از سر ناچاری و مانند آن ، کاری غیرمنطقی و بسیار پرهزینه است. تجربه نشان داده چنین کسانی معمولا دوره دانشجویی را یا به پایان نمی رسانند یا آن را با سختی ها و مشکلات فراوان و با نمراتی پایین به سر می آورند. بعد از آن هم سرگردان و مردد می مانند که با مدرکی که گرفته اند چه کنند و از درسی که خوانده (یا نخوانده اند!) چه استفاده ای ببرند. به نظر می رسد اگر انسان اصلا به دانشگاه نرود، یا یک سال صبر کند و با تلاش و کوشش بیشتر در رشته ای که واقعا به آن علاقه دارد قبول شود، بسیار موفق تر از کسی است که بدون علاقه به رشته ای مثل فلسفه آن را انتخاب کند.

3. آن چه گفته شد بیشتر برای کسانی است که به طور جدی می دانند که به فلسفه علاقه دارند یا علاقه ندارند. اما مواردی هم پیش می آید که شخص مردد و سرگردان است. هم احساس می کند به مباحث فلسفی علاقه دارد ، هم می ترسد که مبادا با انتخاب این رشته به موفقیت بالایی دست نیابد. به چنین کسانی می توان پیشنهاد کرد که قبل از انتخاب رشته سعی کنند با فلسفه و فیلسوفان آشنایی بیشتری پیدا کنند، مثلا با اساتید یا دانشجویان فلسفه مشورت کنند، سری به گروه های فلسفه دانشگاه ها بزنند و از برنامه های آنها مطلع شوند، گشت و گذاری در سایت ها و وبلاگ های فلسفی داشته باشند، از طریق اینترنت و مانند آن از نظرات و تجربیات موافقان و مخالفان این رشته آگاه شوند، چند کتاب نسبتا ساده فلسفی را مطالعه کنند، خودشان خودشان را مورد آزمون و بررسی قرار دهند که آیا به سنخ مباحث فلسفی علاقه دارند یا خیر. چنین کارهایی می تواند تا اندازه زیادی تکلیف آنها را برای ورود یا عدم ورود به رشته فلسفه روشن می کند. در غیر این صورت، یک پیشنهاد آن است که شخص برای مدت یک یا دو نیمسال وارد دانشگاه شود و در رشته فلسفه به تحصیل بپردازد. طبیعتا با این کار می تواند  از نزدیک با این رشته آشنا شود و در صورتی که علاقه داشت آن را ادامه دهد.

4. یکی از فایده های انتخاب رشته فلسفه بر اساس علاقه، آن است که اگر دانشجو پس از فراغت از تحصیل و گرفتن مدرک، کاری متناسب با رشته خود پیدا نکرد، دست کم از وقت و سرمایه ای که در این راه گذاشته است چندان متاسف و ناراحت نخواهد شد. چرا که در راستای علاقه خود تلاش هایی را کرده است و مطالب فراوانی را یاد گرفته است. ثمره علمی تحصیل این رشته، ارزشی به مراتب بیشتر از ثمرات مالی احتمالی آن دارد. 

نکته 11:  آيا فلسفه را به عنوان يك رشته انتخاب كنم؟ (1)

بارها با افرادي مواجه شده ام كه مي پرسند آيا فلسفه را به عنوان رشته تحصيلي خودم انتخاب كنم يا نه. اين سوال بيشتر از سوي كساني مطرح مي شود كه در آستانه ورود به دانشگاه يا در صدد تغيير رشته خود هستند. البته فقط اين سوال نيست، بلكه به دنبال آن سوال هاي ديگري را هم مطرح مي كنند. مثلا: رشته اي كه در آن در حال تحصيل هستم بهتر است يا رشته فلسفه؟ آيا واقعيت دارد كه فلسفه رشته سختي است و هر كسي نمي تواند آن را بخواند؟ آينده كاري اين رشته چيست؟ آيا ممكن است بعدا بتوانم كار مناسبي پيدا كنم؟ چه كار كنم كه از انتخاب اين رشته پشيمان نشوم؟ آيا خواندن فلسفه باعث بي ديني و سست شدن اعتقادات ديني من نمي شود؟ آيا مي توانم بدون حضور در كلاس، درس هاي فلسفه را ياد بگيرم؟ و سوال هايي از اين قبيل.

پاسخ دادن به اين گونه سوال ها كار چندان ساده اي نيست. چرا كه معمولا با سرنوشت سوال كننده در ارتباط است و چه بسا كه پاسخ به او باعث علاقه مندي او به فلسفه يا فراري شدن او از اين رشته شود و در هر دو صورت، اين پاسخ از نظر اخلاقي مسووليتي را متوجه پاسخ دهنده مي كند. از طرف ديگر انتخاب رشته فلسفه ، مثل هر رشته ديگر، موجب پرداخت هزينه هاي گوناگون است كه هزينه مالي بخشي از آن است، و عمر عزيز و ارزشمندي كه دانشجو صرف اين كار مي كند، همچنين هزينه اي كه جامعه و حكومت در قبال آموزش او پرداخت مي كند، بعلاوه تلاش ها و زحمت هايي كه اساتيد متحمل مي شوند بخش هايي ديگر از هزينه ها است. اين موارد باعث مي شود كه كسي چون من نتواند به آساني و راحتي و بلافاصله پاسخ واضح و روشني به سوال كننده بدهد.

همان گونه كه گفته شد از آن جا كه اين سوال ها از سوي افراد زيادي مطرح مي شود ، به خصوص در ايام انتخاب رشته و ثبت نام دانشگاه، نكته هايي كه به نظر مي رسد در اين پست و شايد در چند پست ديگر مطرح مي كنم. اين ها مواردي است كه معمولا در پاسخ به سوال هايي از قبيل آن چه در بالا به آن ها اشاره شد به مخاطبان مي گويم. اميدوارم براي علاقه مندان مفيد باشد. همچنين درخواست دارم با ورود به بحث، ديدگاه هاي موافق و مخالف يا توضيحات خود را مطرح نماييد تا كاربرد مطالب بيشتر شود.