از کعبه تا عشق

مائده هاي رمضاني: چاووش خواني

فرارسيدن ماه رمضان را به همه كساني كه دل در گروي معنويت و راز و نياز با مبدا زيبايي و خير دارند تبريك مي گويم. جذابيت هاي معنوي اين ماه آنچنان زياد است كه حتي كساني چون ما كه توان چنداني براي درك لذائذ معنوي نداريم هم تا اندازه اي آنها را درك مي كنيم.
اين ماه با دعا انس و الفت فراوان دارد. مضامين نهفته در دعاهاي رمضان بسيار زيبا و تامل برانگيز و سازنده است. بنده از سال ها پيش معتقد بودم كه ما بايستي بتوانيم اين مضامين را با بهره گيري از زبان و بيان زيبا و با كمك گرفتن از ادبيات و هنر، هر چه بيشتر به ديگران معرفي نماييم. از اين رو گر چه خود را هنرمند يا اديب نمي دانم ولي به خاطر علاقه اي كه به اين كار داشتم طرحي را درباره دعاهاي روزانه ماه رمضان در چند سال قبل پياده كردم؛ به اين صورت كه مضامين دعاي هر روز را در قالب يك قطعه ادبي ارائه كردم. اين قطعات در روزنامه اطلاعات منتشر شد و بعد همين روزنامه آن را به صورت كتابي با عنوان «رمضان؛ ضيافت ناز، جلوه نياز» منتشر كرد.
به مناسبت فرارسيدن ماه رمضان مناسب ديدم هر روز يكي از اين قطعات را كه ناظر به يكي از دعاهاي كوتاه روزانه اين ماه است را مجددا به خدمت مخاطبان گرامي اين وبلاگ تقديم كنم. طبيعتا نظرات دوستان درباره اين سنخ كارها مي تواند براي بنده بسيار راه گشا باشد.
البته به بهانه ماه رمضان در صدد نگارش مجموعه مقالاتي هستم كه طرح كلي آن آماده شده و اگر به نتيجه مشخصي رسيد از طريق همين وبلاگ تقديم خواهد شد.
هر يك از قطعه هاي ادبي مربوط به دعاهاي ماه رمضان در يك پست جداگانه ارائه خواهد شد. انشاءالله.
در اين ماه عزيز از همه دوستان التماس دعا دارم و اميدوارم با مغتنم شمردن اين فرصت، همه ما به همديگر دعا كنيم و همديگر را ميهمان مائده هاي آسماني اين ماه نماييم.

از كعبه تا عشق

در سال 1385 مجموعه مقالاتي را درباره واقعه عاشورا نوشتم كه ابتدا در روزنامه اطلاعات  و سپس توسط همين موسسه با عنوان از كعبه تا عشق منتشر شد. در اين مقالات سعي بر اين بود كه از منظر درس هاي اين حادثه براي انسان امروز به اين واقعه نگريسته شود.

 به مناسبت شروع ماه محرم بخشي از مقدمه كتاب فوق به محضر دوستان تقديم مي شود:

واقعه اي را كه در سال شصت و يك هجري در كربلا اتفاق افتاد از دو زاويه مي توان بررسي كرد: يكي به عنوان حادثه اي صرفا تاريخي كه همچون صدها و هزاران حادثه ديگر در يك موقعيت زماني و مكاني خاص اتفاق افتاده است. از اين منظر، واكاوي اين واقعه مناسب كلاس هاي درس تاريخ است و در نهايت مي توان به گزارشگري و روايت آن دل خوش داشت، و نه بازيگري و حضور در ميدان آن. از اين نگاه، در حدود هزار سال پيش، بين يك جمعيت اندك و يك سپاه پرشمار ستيزه اي در گرفته و گروهي بر ديگري غلبه كرده است. اين اتفاقي است كه در هر زمان و مكان ديگر و بين هر دو طايفه يا قبيله دیگري نيز مي توانست اتفاق افتد، همان گونه كه اتفاق افتاده و گزارش آن در كتاب هاي تاريخ مسطور و مضبوط است. از اين منظر، حادثه عاشورا برجستگي و جذابيت خاصي ندارد مگر به عنوان يك سوژه مناسب براي تاريخ دان ها و تاريخ خوان ها. طبیعی است که در این صورت، ديگر نمي توان انتظار داشت كه براي آن در ايام مختلف سال مجلس بزرگداشت برگزار شده و عاشقان سينه چاك در راهش از بذل مال و جان دريغ ننمايند؛ همان گونه كه تقريبا براي هيچ حادثه تاريخي اي، حتي با ابعادي بزرگ تر و فجيع تر از حادثه عاشورا، آن هم پس از گذشت صدها سال از واقعه، چنين كاري انجام نمي شود.

لكن، از سویی دیگر نیز به منظره كربلا مي توان نگريست. در اين نگاه، واقعه عاشورا نه يك نزاع محدود بين دو سپاه، بلكه آينه اي است تمام نما كه هر كس مي تواند در آن، چهره خويش را نگريسته و جايگاه، و در واقع تكليف خود را روشن و مشخص نمايد. با اين نگاه است كه اين واقعه از يك حادثه تاريخي صرف و از كتاب ها و كلاس هاي تاريخ فراتر رفته و حد و مرزهاي جغرافيايي، تاريخي، قومي و حتي مذهبي را پشت سر مي گذارد؛ و حرکتی می شود که مبدا و مقصد آن «از کعبه تا عشق» است، و تا فنا شدن در معشوق؛ صحنه اي مي شود كه نه در گذشته، بلكه در حال و آينده نيز همواره به گونه اي زنده در حال اجراست؛ شريعه اي است كه گرچه جوشش تاريخي اش به سال شصت و يك هجري و سرزميني به نام نينوا بر مي گردد ولي در طول زمان هاي متمادي، و به رغم مشكلات و موانع فراوان، راه خود را طي كرده و با گذر از زمان حال، رو به آينده ره سپر مي شود. در اين ميان هر كس به فراخور استعداد خويش سبويي از آن بر گرفته و به قدر همت خود جرعه نوشي مي کند.

 با چنين رويكردي است كه هر روز عاشورا و هر ماه محرم و هر زمين كربلا مي شود. در چنين نگرشي است كه كربلا كلاسي مي شود كه هر كس به قدر توان و استعداد خويش از آن درس آموخته و جايگاه خود را در كربلاي حسين (ع)، و در كربلاي خويشتن، مشخص مي نمايد. تجربه هاي تاريخي نيز نشان گر آن است كه هر گاه اين واقعه به عنوان يك حادثه زنده و هماره جاري و صحنه عبرت آموزي نگريسته شده و افراد، و حتي جوامع، روح و روان خود را صادقانه و آگاهانه به زلال جاري آن سپرده اند، باعث تحولات فردي و اجتماعي بزرگي شده است.