مقاله  49: فيلترينگ و اخلاق:‌ نگاهي به ابعاد اخلاقي پالايش محتوا در فضاي سايبر



دانلود pdf این گفت و گو


گفت و گو با مجله «حريم امام»، س3، ش105، پنجشنبه 24 بهمن 1392.


 

از آن جا كه محور گفت و گوي حاضر مسئله فيلترينگ است، بهتر است بحث را با ارائه تعريفي از فيلترينگ آغاز كنيم.

با نام و ياد خدا سخن را آغاز مي كنيم. موضوعي كه براي اين گفت و گو انتخاب كرده ايد يكي از موضوع هاي چالش برانگيز در سال هاي اخير است كه در موافقت يا مخالفت با اصل آن، همچنين درباره حدود و ثغور  آن بحث هاي فراواني چه در كشور ما و چه در كشورهاي ديگر درگرفته است. البته در اين گفت و گو سعي خواهد شد اين موضوع از منظر اخلاقي مدنظر قرار گيرد، چرا كه اين بحث ابعاد و سويه هاي ديگري نيز دارد كه بايستي از سوي اهل فن بررسي شود. به هر حال، اگر بخواهيم تعريف ساده اي از فيلترينگ ارائه كنيم مي توانيم بگوييم این اصطلاح امروزه وقتی که درباره فضای مجازی، به ویژه اینترنت، به کار می رود به معنای ممانعت از دسترسی افراد به محتوای ارائه شده در این فضا است. البته در زبان فارسی اخیرا گاهی به جای آن از اصطلاح «پالایش محتوا» استفاده می شود. همچنین به دو نکته باید توجه کرد: یکی این که ممانعت از دسترسی به محتوا توسط افراد و نهادهاي مختلفی از قبیل والدین، مدیران ادارات، یا دولت می تواند انجام شود، ولی آن چه در بحث از فیلترینگ امروزه و از جمله در بحث حاضر بیشتر مطرح می شود ممانعتی است که توسط دولت اعمال می شود.  نکته دیگر این که فیلترینگ غیر از سانسور است. اولی به معنای ممانعت از دسترسی افراد به محتوا است پس از انتشار آن و معمولا هم درباره فضای مجازی به کار می رود ولی سانسور به معنای ممانعت از انتشار مطلب پیش از انتشار آن است و معمولا درباره منابع موجود در غیرفضای مجازی است؛ مثلا در مورد کتاب، مجله و فیلم.

آيا در همه كشورهاي جهان فيلترينگ اعمال مي شود؟

این سوال یکی از نخستین پرسش هایی است که درباره فیلترینگ به ذهن افراد خطور می کند و پاسخ آن هم البته مثبت است. همان گونه كه رذايل اخلاقي در فضاي سايبر مختص يك كشور خاص نيست و تقريبا در همه كشورهاي جهان رواج دارد، انجام فيلترينگ هم در همه كشورها انجام مي پذيرد و البته ميزان و محدوده آن بستگي دارد به ارزش‌هاي اخلاقي، فرهنگي و قوانين و ضوابط هر كشور. دركشور ما هم از نخستين روزهاي ورود اينترنت به ايران مسئله كنترل و نظارت بر آن كم وبيش مطرح بوده است و امروزه مراكزي چون شوراي عالي فضاي مجازي، كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه و وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات از جمله نهادهايي هستند كه، با تفاوت مسووليت هاي خود، متصدي سياستگذاري و اعمال فيلترينگ هستند.

چه چيزهايي مشمول فيلترينگ مي شود؟

دامنه محتواهايي كه مورد فيلترينگ واقع مي شود .....             بقیه در ادامه مطلب


ادامه نوشته

مقاله 48: نه ترس، نه بي خيالي: ما و انقلاب موبايلي آقاي اشميت




(دانلود pdf مقاله)

طرح مسئله: اريك اشميت، مدير عامل شركت گوگل، در سال 2013 در كنفرانسي با عنوان «چتر بزرگ» (Big Tent) وقتي درباره برنامه هاي آينده دنياي فناوري سخن گفته از يك «انقلاب موبايلي» (mobile revolution) در 5 تا 10 سال آينده خبر داده و گفته است كه در آن زمان با آمدن گوشي هاي هوشمند به بازار كه توانايي اتصال غير قابل كنترل به اينترنت را دارند، ديگر دولت ها نمي توانند با كارهايي چون فيلترينگ مانع آگاهي شهروندان خود شوند.(اصل خبر را در اينجا و گزارش فارسي آن را در اينجا بخوانيد).

رصد و ردیابی خبرهایی از این دست نشانگر آن است که سیر شتابنده برنامه ريزي براي گسترش نرم افزارها و سخت افزارهای مربوط به دسترسی هر چه بیش تر، آسان تر، ارزان تر، و همگانی تر شهروندان جوامع امروز به آن چه در فضای سایبر تولید و توزیع می شود قصد متوقف شدن ندارد. این که طرح هایی از قبیل آن چه آقای اشمیت گفته كي و چگونه صورت تحقق مي پذيرد، امری ثانوی است. نکته مهم تر آن است که بدانیم برنامه هایی از قبیل «انقلاب موبایلی» گوگل چه پیامدهایی برای جامعه ما دارد و ما برای مواجهه معقول و منطقی با آن چه باید بکنیم. آن چه در این جا مطرح می شود بیشتر ناظر به پیامدهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی این مسئله و چگونگي مواجهه با آن است.

پروژه هایی چون انقلاب موبايلي آقاي اشميت، انديشوران، مديران، سياستگذاران فرهنگي، سياسي و اجتماعي، نهادهاي تبليغي و فرهنگي، و در نگاهي وسيع تر، همه دلسوزان كشور ما را، بخواهند يا نخواهند، با پرسش هايي از اين دست مواجه مي كند:

                                                                                  بقيه در «ادامه مطلب»

ادامه نوشته

مقاله 45: راهکارهایی برای اخلاقی تر شدن فضای مجازی



مکتوب حاضر مطالبی است که در دومین سخنرانی در گروه فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی پیرامون «اخلاق در فضای مجازی» ارائه شده است. پیشنهاد می شود علاقه مندان ابتدا بحث پیشین (موانع و چالش های اخلاقی شدن فضای سایبر) را در اینجا مطالعه فرمایند.


  1. شناسایی موانع اخلاقی شدن فضای مجازی هر چند لازم است ولی کافی نیست؛ بلکه همچنین ضروری است راهکارهایی که می تواند به اخلاقی تر شدن فضای مجازی منجر گردد نیز بررسی و معرفی شود. بحث حاضر در این راستا ارائه می گردد.
  2. حتی با وجود بهره گیری از راهکارهایی از قبیل آن چه در این بحث ارائه می شود باز هم نمی توان انتظار اخلاقی شدن کامل فضای مجازی را داشت، چرا که این امر مستلزم آن است که اولا همه مرتبطان با این فضا در سراسر جهان بر روی مفاهیم و مصادیق فضائل و رذائل اخلاقی و اصول مربوط به آنها در این عرصه توافق پیدا کنند ثانیا همه آنها خود را به طور کامل مقید به مراعات همه اين اصول نمایند. اما از آنجا که، همانند فضای حقیقی، چنین انتظاری گر چه مقبول است ولی عملی شدن آن معمول يا مقدور نیست، لذا اگر بخواهیم واقع بینانه به مسئله نگاه کنیم باید بگوییم که در صورت توجه به راه‌کارهایی از قبیل آن چه در ادامه می آید، فضای سایبر تا اندازه زیادی اخلاقی می شود.
  3. از منظر بحث حاضر، بهترین و موثرترین راهکار برای اخلاقی تر شدن فضای مجازی آن است که اخلاق و اخلاقی بودن در وجود همه مرتبطان با فضای سایبر نهادینه شود. به عبارت دیگر، همه افراد در خود انگیزه های کافی و لازم را برای مراعات اخلاق و پرهیز از نقض اصول اخلاقی در فضای مجازی داشته باشند.

برخي از راه كارهايي كه براي اصلاح موانع و غلبه بر چالش هاي فراروی اخلاقی شدن فضای مجازی مي تواند كارساز باشد از اين قرار است:

  1. باور به حضور خداوند: هر چند فضای سایبر گاه به اندازه ای مه آلود است که آدمی می تواند به گونه ای ناشناس در آن یکه تازی کند و حتی مرزهای اخلاق را زیر پا بگذارد، ولي انسانی که به وجود خداوند ایمان داشته باشد و خود را چه در خلوت و چه در جلوت در معرض دید او بداند دیگر نیازی به ناظران بیرونی ندارد و به گونه ای «خود کنترل گر» خود را مقید به رعایت امور اخلاقی می داند.
  2. اخلاقی سازی جامعه حقیقی: فضای مجازی با فضای حقیقی در ارتباط و تاثیر متقابل است. چرا که همه مرتبطان و فعالان در عرصه فضای سایبر، در  فضای حقیقی زندگی می کنند. از این رو، به هر اندازه که فضای  حقیقی اخلاقی تر شود فضای مجازی هم اخلاقی تر می شود و بر عکس. از کودکی که در محیط خانواده، از کارمندی که در محیط کاری خود، از شهروندی که در محیط سیاسی و اجتماعی خود که محیطی نسبتا آشکار و قابل مشاهده است، شاهد یا عامل نقض اصول اخلاقی است نمی توان انتظار داشت که در فضای مجازي،  که در آن امکان ناشناس ماندن بیشتر  است مقید به اخلاق باشد.
  3. برجسته سازی هویت انسانی انسان: جهت برون رفت از وادادگی در برابر فناوری به طور کلی و فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور خاص، لازم است برای هویت یابی استقلالی انسان و تقویت اراده و اختیار و قدرت گزینش گری وي در برابر فناوری، همچنین جرات و جسارت «نه» گفتن به رذائل فضای سایبر، تلاش مداوم شود.
  4. نظارت بیرونی: در فضای مجازی هم مثل فضای حقیقی، همواره کسانی هستند که به دلائل گوناگون اخلاق را زیر پا می گذارند. از این رو لازم است نوعی نظارت و کنترل بیرونی هم در میان باشد. این کنترل بسته به مورد می تواند توسط والدین (درباره فرزندان) یا نهادهای قانونی (در مورد دیگر افراد جامعه) باشند. برخورد با ناقضان اخلاق، به ويژه در مواردی که به امنیت جانی، مالی و آبرویی افراد یا امنیت کلی جامعه مربوط می شود، وظیفه نیروهایی است که در فضای حقیقی نیز در این زمینه‌ها مسوولیت دارند. بدیهی است که البته اینان هم در انجام وظیفه خود بایستی ضوابط قانونی، شرعی و اخلاقی را به طور جدی مراعات نمایند.
  5. عدم بسنده كردن به شيوه هاي سلبي: هر چند اعمال پالايش فضاي سايبر يا فيلترينگ در مواردی لازم است ولي براي اخلاقي تر شدن فضاي مجازي نمي توان به اين گونه اقدامات بسنده كرد. چرا كه امروزه امكان دور زدن آنها به راحتي ميسر شده است.
  6. امر به معروف و نهي از منكر: بر اساس آموزه اسلامی همواره باید در جامعه افرادی باشند که دیگران را به کارهای نیک سفارش و از کارهای زشت بازدارند. طبیعتا وجهی از این کار در زمان ما معطوف به دعوت به مراعات اخلاق و ترک رذائل اخلاقی در فضای سایبر است. البته انجام امر به معروف و نهی از منکر چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی برای خود ضوابط، اصول و شرایطی دارد که بایستی مورد توجه قرار گیرد.
  7. مشاوره با اهل فن: برای گرفتار نشدن در دام رهزنان اخلاق و عقاید در فضای سایبر لازم است انسان از نظر عقیدتی و اخلاقی به صاحبنظران آگاه در این زمینه مراجعه کند و از نظر فنی و سخت افزاری نیز به خبرگان اهل فن مراجعه نماید و از مشورت آنان بهره گیرد. این امر وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم گرداب های اخلاق ستیزی در فضای سایبر گاه آن چنان ظریف، پیچیده، جذاب و غیر آشکار است که انسان تا وقتی به تبعات آن دچار نشود متوجه نمی شود.
  8. بهره گیری از آموزه های دینی: بسیاری از اصول و قواعد موجود در اندیشه اسلامی را می توان برای رفع یا کاهش موانع اخلاقی شدن مورد استفاده قرار داد. از جمله دستورات اخلاقی می توان به این موارد اشاره کرد: حرمت دروغ گویی و لزوم صداقت در گفتار و کردار،لزوم وفای به عهد،حرمت تفتین و بدگویی و فحش و ناسزا، حرمت اشاعه فحشا، لزوم حفظ کرامت آدمی و پرهیز از هر کاری که به آن خدشه وارد می کند، لزوم رعایت عفاف و پاکدامنی، و لزوم مراعات حق الله و حق الناس. برخی از قواعد فقهی نیز که برای به سازی اخلاقی فضای سایبر نیز کاربرد دارند از این قرارند: حرمت غش در معامله و تدلیس ماشطه، قاعده لاضرر و لاضرار، بطلان معامله غرری، حرمت تصرف در اموال دیگران بدون اجازه آنها، حرمت دزدی، تسلط مردم بر اموال خود، حرمت کم فروشی، و لزوم حفظ احترام دماء و فروج و اَعراض.
  1. تشریک مساعی جهانی: اینترنت، شبکه ای است جهانی و همه انسان‌ها از سراسر جهان می توانند از طریق آن به تولید و توزیع محتوی بپردازند. به همین جهت دغدغه های مربوط به آن، از جمله چالش های اخلاقی مرتبط با آن، هم امری است جهانی و مشترک میان همه جوامع. طبیعتا در هر جامعه ای فرصت‌ها و امکاناتی برای برای رفع این دغدغه‌ها وجود دارد و تلاش هایی هم شده و می شود. به هر اندازه افراد، موسسات و نهادهای ملی یا بین المللی بتوانند در زمینه اخلاق فضای سایبر با یکدیگر همراهی، همدلی و برنامه ریزی و همکاری بيشتري داشته باشند امکان رفع یا کاستن موانع موجود بر سر راه اخلاقی تر شدن فضای سایبر نيز بیشتر می شود. اندیشوران جامعه ما نیز به شرط جدی گرفتن این موضوع، می توانند با بهره گیری از داشته های اخلاقی، دینی و فرهنگی ما در عرصه تلاش های بین المللی برای مواجهه با چالش های اخلاقی فضای سایبر نقشی درخور ایفا نمایند و حرف های جدی برای گفتن داشته باشند.
  2. استفاده از مطالعات و صاحب نظران بين رشته اي: اخلاق باانسان سروكار دارد و انسان هم داراي ابعاد وجودي گوناگون است كه هر كدام بر ديگري تاثير دارد. بنابراين لازم است برای سیاست گذاری و برنامه نویسی جهت اخلاقی تر شدن محیط مجازی از متفكران عرصه هاي اخلاق، فلسفه، اينترنت،‌ جامعه شناسي، روان شناسي و مانند آن استفاده شود.
  3. آگاهی بخشی و آموزش: به هر اندازه میزان آگاهی در بین مرتبطان با فضای سایبر بیشتر شود اخلاقی سازی این فضا با موانع کمتری روبه‌رو می شود. این آگاهی بخشی و آموزش بایستی با بهره گیری از روش های مناسب و ابزارهای صحیح، و درباره چند گروه انجام پذیرد:
    1. کاربران:  کاربران ناآگاه، بی اطلاع، یا ساده و خوش خیال، بهترین طعمه ها، اهداف و قربانیان افرادی هستند که اخلاق را در فضای سایبر نادیده می گیرند. از این رو آگاهی بخشی مداوم به افرادی که در صدد ورود به فضای سایبر هستند یکی از بهترین راه های برطرف ساختن موانع اخلاقی سازی فضای سایبر است. این آگاهی‌ها و آموزش‌ها می تواند درباره مخاطرات و خطرات گوناگون و متنوعی باشد که بر سر راه کاربران قرار دارد. در آموزه های قرآنی نیز به انسان‌ها سفارش شده که در غذای خویش تامل و دقت داشته باشند. «فلینظر الانسان الی طعامه» (سوره عبس، آیه 24).. با توسع معنایی در واژه «طعام» و شمول آن به غذای روح و جسم، می توان گفت هر یک از کاربران اینترنت لازم است توجه کنند خوراک فکری و روحی ای که در هر یک از بخش های فضای مجازی به آنها عرضه می شود آیا از نظر اخلاقی سالم هست یا خیر. تقویت این روحیهء «خود غربالگری» در افراد می تواند مانع درافتادن آنها به دره هولناک امور غیر اخلاقی شود.
    2. والدین: از آن جا که بخش عمده ای از کاربران، و در نتیجه قربانیان اخلاق ستیزی فضای سایبر را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند آگاهی والدین آنها از ابعاد مثبت و منفی و منافع و مضار بهره گیری از فضای سایبر، همچنین آگاهي شان درباره چگونگی برخورد با فرزندان در این زمینه، می تواند جلوی بسیاری از مشکلات اخلاقی فراروی فرزندان را بگیرد.
    3. تولید کنندگان و توزیع کنندگان نرم افزار و سخت افزار: دانش افزایی اخلاقی کسانی که در حرفه های مرتبط با فضای سایبر قرار دارند می تواند باعث آگاهي اين افراد از وظايف اخلاقي خود و دوري از نقض اصول اخلاق كاري شان مي شود.
    4.  افراد، نهادها و سازمان های ناظر و مرتبط: به طور معمول در هر جامعه  ای با توجه به هنجارها و ضوابط قانونی یا عرفی و شرعی آن جامعه افراد و نهادهایی هستند که وظیفه نظارت بر فضای سایبر و ممانعت از نقض حقوق شهروندان در این فضا را دارند. از این رو لازم است این افراد یا سازمان ها آموزش‌ها و آگاهی های لازم را کسب کنند تا بتوانند وظایف خود را به نحو احسن و بدون داشتن هر گونه تبعاتی ایفا نمایند.

پ ن: بازنشر اين مقاله در ديگر پايگاه هاي اينترنتي:

دانا نيوز

تي نيوز

خانه هنر طلاب

مقاله 44: موانع و چالش های اخلاقی شدن فضای سایبر



 برگرفته از سخنرانی در گروه فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی(خبر مطلب در اینجا)، و با تشکر از اعضای این گروه بابت ارائه نظرات شان.

 

  1. رشد و توسعه روزافزون فناوري هاي ارتباطاتي و اطلاعاتي در دنياي امروز موجب شكل گيري فضاي مجازي يا سايبر شده است. این فضا فوايد و امكانات فراواني براي انسان امروز دارد. مثلا سرعت و دقت بسياري از كارها را بيشتر و زمينه هاي رشد و پيشرفت علمي، صنعتي، فرهنگي و اجتماعي جوامع را فراهم كرده است.
  2. فضاي سايبر در كنار منافع زياد، داراي پيامدهاي منفي و زمينه ساز سوءاستفاده هاي فراوان نيز هست و موضوع ها و پرسش هاي گوناگوني را مطرح مي كند كه بررسي آنها از منظر اخلاقي،‌امروزه موجب شكل گيري شاخه اي از اخلاق به نام «اخلاق فناوري اطلاعات و ارتباطات» (= فاوا) شده كه زيرمجموعه اخلاق كاربردي است.
  3. برخي از بي اخلاقي هايي كه فضاي سايبر انجام مي پذيرد از اين قرار است: نقض حريم خصوصي ديگران، توليد و توزيع محتواي مستهجن و تشييع فاحشه،‌ آموزش و تشويق كارهاي خطرناك و غيراخلاقي، توهين و تحقير ديگران، بي احترامي به مقدسات ديني، جاسوسي، هك كردن و انجام حمله هاي سايبري، اخاذي، نقض مالكيت مادي و معنوي ديگران، ايجاد روابط غير اخلاقي و نامشروع، دامن زدن به شايعات يا ترويج مطالب دروغ و غيرواقعي، ارسال پيام هاي ناخواسته (هرزنامه)،‌ و سوءاستفاده از ديگران، به ويژه كودكان و افراد ناتوان.
  4.  با توجه به پيامدهايي كه موارد ذكر شده در بر دارد،‌امروزه اخلاقي شدن فضاي سايبر (به معناي مراعات هر چه بيشتر اصول اخلاقي توسط همه مرتبطان با فضای سایبر و در همه شوون مربوط به اين فضا) تبديل به يكي از خواسته هاي انسان هاي اخلاق گرا (اعم از متدين و غيرمتدين) شده است. لكن اين امر با موانع و چالش هاي گوناگوني مواجه است كه بدون شناسايي و تلاش براي رفع يا كاهش آنها دستيابي به چنان مقصودي ممكن نخواهد بود. در بحث حاضر به برخي از مهم ترين اين موانع اشاره خواهد شد. آن چه ارائه مي شود گرچه در مورد همه فناوريهاي اطلاع رساني و ارتباطي كم وبيش صدق مي كند ولي مباحث مطرح شده بيشتر ناظر به «اينترنت» به عنوان موثرترين و شاخص ترين مصداق اين فناوري ها است.
  5. بحث حاضر گامي به سوي «رفع مانع» اخلاقي شدن فضاي سايبر است. اما اين كافي نيست و بايستي روش ها و ابزارهاي «ايجاد مقتضي» نيز به طور جداگانه مورد بررسي قرار گيرد. به عبارت ديگر، بايستي روشن شود كه براي كاستن از اين موانع و تقويت اخلاق گرايي در فضاي سايبر چه كارهايي بايد انجام داد و از چه شيوه ها و ابزارهايي بايد بهره گرفت.
  6. در بحث حاضر مقصود از «چالش» هر عامل درونی یا بیرونی و فردي يا اجتماعي است که می تواند مانع مراعات اصول اخلاقي در فضای سایبر شده یا باعث اخلاق گريزي در اين فضا شود. آن چه ارائه مي شود بر مبناي يك استقراي ناقص از سوي نگارنده است.
  7. مباحثي كه مطرح مي شود نه به قصد توجيه براي محدودسازي دسترسي به فضاي سايبر كه براي فراهم سازي زمينه استفاده هر چه بهتر ، مطمئن تر و بيشتر از مزايا و امكانات اين نعمت خداوندي است.

برخی از مهم ترين موانع اخلاقي شدن فضاي سايبر

  1. معنویت گریزی و پیروی از هواهای نفسانی: دین و معنویت، یکی از مهم ترین پشتوانه های اخلاق و ضامن عمل به اصول اخلاقی است. از این رو به هر اندازه آدمی از این وادی دورترشود امکان نقض اصول اخلاقي هم در او بیشتر می شود. بر این اساس می توان گفت وجود انسان های معنویت گریز که مهار خود را به دست هواهای نفسانی و پیروی از شهوات سپرده‌اند یکی از موانع پاکسازی اخلاقی این فضا است.
  2. تکنیک زدگی: انسانی که بنده و بردهء فناوری  شد به مرور هویت انسانی اش کم رنگ می شود و روحیه «انتخاب گری»، «انتقادگری» و «غربال گری» خود را از دست می دهد و نمی تواند در برابر اخلاق گریزی‌ها یا اخلاق ستیزی های فضای سایبر تاب مقاومت داشته باشد.
  3. سودجویی، منفعت طلبي و طمع ورزی:  فضای مجازی هم مثل فضای حقیقی محیطی مناسب برای کسب سود و منفعت است ولی اگر هدف افراد کسب منفعت هر چه بیشتر و با استفاده از هر شیوه و روش ممکن باشد، اخلاق در پای منافع مادی و کسب سرمایه از هر راه ممکن، ذبح می شود.
  4. جذب مخاطب به هر طريق: کسانی که تمایل زیادی دارند که هر چه بیشتر در فضای سایبر «دیده شوند»، به ویژه اگر این بازدید برای آنها ثمره مالی هم داشته باشد یا باعث افزایش شهرت و موقعیت اجتماعی آنها شود، برای جذب مخاطب ممکن است اخلاق را زیر پابگذارند و مثلا به انتشار مطالب دروغ یا نقض حریم خصوصی دیگران روی آورند.
  5. مباني نظريِ توجيه كننده: با توجه به ارتباط عمل و نظر،باور به برخی نظریه های اخلاقی یا فلسفی و اجتماعی می تواند به نقض هنجارهای اخلاقی بیانجامد. کسی که بر اساس دیدگاه‌ها و فلسفه خاص خودش، چیزی را که غیر اخلاقی نمی داند آن را در فضای مجازی منتشر کند در حالی که دیگران آن را کاملا غیر اخلاقی می دانند. به عنوان مثال کسی که به لحاظ نظری معتقد است مراجعه به یک مطلب در اینترنت فقط باید به اختیار کاربران و مخاطبان واگذار شود و دیگران حق مداخله و نظارت ندارند در عرصه عمل ممکن است براحتی محتوای غیر اخلاقی را در سایت یا وبلاگ خود بگذارد و از خود سلب مسوولیت کند.
  6. اختلاف در مصاديق امور اخلاقی و غير اخلاقي: اگر افراد مختلفی که با فضای سایبر در ارتباط هستند درباره مصادیق اعمال و مواد غیر اخلاقی اختلاف داشته باشند هر کدام طبیعتا بر اساس برداشت خود عمل می کنند و این امر می تواند باعث مشکلاتی شود که گاه مانع از اخلاقی شدن فضای مجازی می شود. به عنوان مثال، مطالب یا تصاویری که هر از گاهی در هجو یا تمسخر پیامبر گرامی اسلام(ص) یا دیگر مقدسات دینی در اینترنت قرار می گیرد از سوی مسلمانان و حتی بسیاری از افراد غیر مسلمان امری غیر اخلاقی و از مصادیق اهانت و بی احترامی به مقدسات ادیان محسوب شده و مورد اعتراض قرار می گیرد ولی از سوی دیگر، برخی افراد چنین چیزهایی را از مصادیق امور غیر اخلاقی نمی دانند و لذا معمولا آنها را از سایت های خود حذف نمی کنند.
  7. ضعف اخلاق در فضای حقیقی: بین فضای مجازی و فضای حقیقی یک ارتباط واقعی و دو سویه قرار دارد؛ چرا که همه مرتبطان با فضای سایبر در دنیای حقیقی زندگی می کنند. از این رو به هر اندازه که فضای حقیقی جامعه اخلاقی تر باشد طبیعتا افراد جامعه به عنوان کنش گران فضای مجازی در عرصه سایبر هم بیشتر اخلاق را مراعات می کنند، و البته عکس این مسئله هم صادق است.
  8. جهالت و ناآگاهي، سادگی و عدم بلوغ فکری: یکی از مهم ترین عواملی که موجب رونق بازار اخلاق گریزان و اخلاق ستیزان در فضای مجازی و درواقع مانع از اخلاقی شدن این فضا می شودد ناآگاهی کاربران اینترنت یا سادگی و اعتماد بیش از اندازه آنها به دیگران است. این کاربران بهترین طعمه‌ها برای کسانی هستند که با نادیده گرفتن اخلاق به دنبال منافع یا اهداف سودجویانه خود هستند. به عنوان مثال، ناآگاهی والدین از آسیب های اخلاقی و عاطفی و حتی جانی و مالی که می تواند از ناحیه اخلاق گریزان بر دیگران تحمیل شود، همچنین عدم نظارت جدی والدین بر حضور فرزندان شان در فضای مجازی، زمینه ساز بروز بسیاری از مشکلات است. (در این باره بد نیست بنگرید به مقاله «شکاف دیجیتالی بین نسلی» در اینجا)
  9. شهرت طلبي: بسیاری از انسان‌ها تمایل به اشتهار و معروفیت دارند. اینترنت امروزه امکانات و شرایطی را فراهم کرده که یک فرد گم‌نام در گوشه ای از جهان با شناخت و به کارگیری شگردهای متناسب با این فضا می تواند در مدتی اندک، گاه در عرض چند ساعت، به شخصیتی معروف و شناخته شده تبدیل شود. روشن است که چنین وضعیتی اشتهای شهرت طلبی افراد و گروه‌ها را به شدت تحریک می کند و همین امر می تواند مانع از مراعات اخلاق شود.
  10. امکان ناشناس ماندن: به هر اندازه هویت کسی که در صدد نقض اصول اخلاقی است شناخته شده تر باشد انگیزه او برای چنین کاری کمتر می شود چرا که شناسایی فرد موجب تحمیل هزینه های مادی و معنوی فراوانی بر او می شود. در فضای مجازی به دلائل گوناگونی امکان این هست که شخص هویت واقعی خود را پنهان کند. این امر در کنار دیگر امکانات و جذابیت های دنیای مجازی باعث می شود که افراد ضمن احساس مصونیت از مجازات، برای انجام کارهای خلاف اخلاق جرات بیشتری پیدا کنند. از جمله کارهای غیر اخلاقی که درسایه پنهان ماندن هویت انجام می شود می توان به این موارد اشاره کرد: فریب دادن دیگران، هک کردن و سرقت اطلاعات شخصی افراد و سازمان‌ها، جا زدن خود به جای افراد دیگر، کلاه برداری، فروش اموال دیگران، دروغ پردازی و تفتین درباره دیگران، تولید و اشاعه مطالب غیر اخلاقی جنسی، و آموزش کارهای خلاف یا پرخطر.
  11. حس كنجكاوي: آدمی موجودی است جست‌وجوگر و کنجکاو. این روحیه وقتی در مواجهه با فضای بسیار متنوع، میلیارد تو (به جای هزار تو)، پر رنگ و لعاب و جذاب اینترنت قرار گیرد هم می تواند باعث ارتقا و رشد مادی و معنوی شخص شود و هم در صورت غفلت یا تغافل، می تواند او را به وادی مسائل غیر اخلاقی بکشاند. این امر در مورد کودکان و نوجوانان و جوانان به خاطر روحیات خاص آنها شاید از شدت و غلظت بیشتری برخوردار باشد. ارائه بسیاری از مطالب و لینک های موجود درا ینترنت با بهره گیری از همین حس کنجکاوی کاربران است تا آنها را برای مراجعه به یک مطلب تشجیع و ترغیب نماید. گاه شخص با یک بار کلیک، مشتری دایم برخی سایت‌ها می شود. شاید بتوان گفت بهترین! قربانیان امور غیر اخلاقی در فضای سایبر، کاربرانی هستند که نمی توانند کنجکاوی، و گاه حس فضولی!، خود را مهار و کنترل نمایند و بی پروا بر روی هر لینکی کلیک می کنند. چنین کاری گاه باعث از بین رفتن یا سرقت اطلاعات شخصی کاربر می شود، گاه سرمایه مالی و مادی او را به باد می دهد و گاهی نیز آبرو و اعتبار و شرافت او را.
  12. اختلاف ها، كينه‌ها و رقابت ها: این اختلاف‌ها و خصومت‌ها می تواند شخصي، قومي، طائفه ای، مذهبي، منطقه اي، سیاسی و مانند آن باشد. در موارد فراوانی دیده شده که افراد به سبب اختلاف‌ها یا کینه‌ها و رقابت های مثلا عشقی که با هم دارند برای انتقام گیری از یکدیگر به فضای سایبر پناه می برند و اقدام به افشای اسرار دیگران، نقض حریم خصوصی آنها یا دروغ گویی درباره آنها می کنند.

پ ن: بازنشر خلاصه اين مقاله در ديگر پايگاه هاي اينترنتي:

خبرگزاري مهر 

وبلاگ نيوز

هويت ما

در نيوز

شارا نيوز

خانه هنر طلاب


منابع مربوط به اخلاق فناوري اطلاعات

جهت سهولت كار دانشجويان و ديگر علاقه مندان، صفحه جداگانه اي در وبلاگ براي معرفي و احيانا دانلود منابع فارسي و انگليسي مربوط به درس اخلاق فناوري اطلاعات ساخته شد.  از طريق فهرست سمت چپ صفحه يا با كليك كردن در اينجا مي توانيد به اين صفحه دسترسي پيدا كنيد. منابع ديگر به مرور به اين صفحه افزوده خواهد شد.

انتشار كتاب ماخذشناسي اخلاق فناوري اطلاعات و ارتباطات



كتاب «ماخذشناسي اخلاق فناوري اطلاعات و ارتباطات» كه به سفارش دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني كشور و توسط حسينعلي رحمتي تهيه شده توسط انتشارات دانشگاه قم منتشر شد. هدف از نگارش اين كتاب معرفي توصيفي حدود 500 كتاب، مقاله و پايان نامه  است كه به زبان فارسي درباره موضوع ها و مباحث مختلف مربوط به اخلاق فناوري اطلاعات تاليف يا ترجمه شده است. در بخش اول به معرفي منابع چاپي و در بخش دوم به معرفي برخي از آثار منتشر شده در فضاي مجازي پرداخته شده است.
كتاب حاضر در ذيل مجموعه آثاري از نويسندگان مختلف است كه تحت عنوان «پژوهش هاي مربوط به حوزه هاي طرح تسما» از سوي شوراي عالي اطلاع رساني تهيه و با كمك دانشگاه قم در حال انتشار است. پنج جلد از اين مجموعه تاكنون منتشر شده است و احتمالا حدود ده جلد ديگر نيز باقي مانده است كه اميدوارم زودتر منتشر شود.
مشخصات كتاب:
حسينعلي رحمتي، ماخذشناسي اخلاق فناوري اطلاعات و ارتباطات (منابع فارسي)،  ناشر: دانشگاه قم به سفارش شوراي عالي اطلاع رساني،‌ چاپ اول، 1392، 312ص، قيمت: 120/000 ريال.
علاقه مندان براي تهيه اين كتاب و ديگر آثار اين مجموعه مي توانند با كتابفروشي يا انتشارات دانشگاه قم تماس بگيرند.
بر خود لازم مي دانم از همه كساني كه در تهيه اين اثر همكاري كرده اند، به ويژه جناب آقاي دكتر محسن جوادي و آقاي دكتر حميد شهرياري،‌تشكر و قدرداني نمايم.

براي اطلاع بيشتر درباره مجموعه و درباره اين كتاب مي توانيد مقدمه دبير شوراي عالي اطلاع رساني و مقدمه نويسنده كتاب را از اينجا دانلود نماييد.

پ ن 1 : خوشحال مي شوم اگر از انتقادها و پيشنهادهاي دوستان درباره اين كتاب مطلع شوم.

پ ن 2 : درباره فناوري و اخلاق همچنين بنگريد به:

مقاله 41: «والدين و «بلوغ ديجيتالي» فرزندان: بحثي در شكاف ديجيتالي بين - نسلي.

مقاله 40: فناوري، الان؛ اخلاق؟، شايد وقتي ديگر! : بحثی درخوش اشتهايي فناورانه و دلزدگي اخلاقي

مقاله 38: «گلس» و مسئله اخلاق: نگاهی به گجت جدید گوگل

مقاله 26: آیا کبوتران «صفر و یک» مقصراند؟

گفت و گويي درباره «چيستي اخلاق فناوري اطلاعات»

پ ن 3 : منتشر شده از حسينعلي رحمتي در حوزه ماخذشناسي فلسفي:

1. ماخذشناسی فلسفه غرب، جلد اول، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، بهار 1386، چاپ دوم، دی 1388 ، 909ص، 230/000 ریال. (جلد دوم اين كار نيز در حدود  هزار و دويست صفحه آماده شده كه اميدوارم در سال جاري منتشر شود)

2. ماخدشناسی اخلاق، قم: معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی و انتشارات صهبای یقین، چاپ اول،1387، 312ص، 23/000 ریال. (تاكنون بيش از هزار صفحه از جلد  دوم اين اثر نيز آماده شده و اميدوارم امكان تكميل و انتشار آن نيز فراهم شود)

مقاله 41: والدین و «بلوغ دیجیتالی» فرزندان: بحثی در شکاف دیجیتالی بين - نسلي







( دانلود pdf اين مقاله )
تعریف:

شکاف دیجیتالی (digital gap/digital divide)  از جمله اصطلاحاتی است که امروزه در فضای حقیقی و مجازی کم و بیش مورد توجه قرار گرفته است. این اصطلاح گر چه ابتدائا مربوط به میزان دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات است ولی باتوجه به پیامدهایی که دارد باید در حوزه هایی چون تعلیم و تربیت و اخلاق نیز مطرح شود(برای آگاهی بیشتر درباره این اصطلاح و تاریخچه اش اینجا را مطالعه کنید.) درباره این اصطلاح دو صورت بندی وجود دارد: گاهی ناظر به تفاوت بین کشورها است از جهت میزان دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطات از قبیل اینترنت و کامپیوتر، و گاهی ناظر به تفاوت بین فرزندان و والدین است از جهت آشنایی با این فناوری ها و استفاده از آنها. در مقاله حاضر، مورد دوم و البته از منظر اخلاق، فرهنگ و تعلیم وتربیت مورد توجه قرار مي گيرد.

طرح مسئله: اصل ماجرا به طور ساده این است که امروزه نه تنها در جامعه ما بلکه در بسیاری از کشورها میزان آگاهی فرزندان از دنیای دیجیتال و میزان استفاده آنها از اینترنت و کامپیوتر بسیار بیشتر از والدین شان است. این امر موجب شده که بزرگترها از کوچکترها در این میدان عقب بمانند و این عقب ماندگی گاه به اندازه ای شده که از آن به «شکاف یا فاصله دیجیتالی» بین دو نسل تعبیر می شود. اگر این امر فقط در محدوده ناآشنایی والدین با فناوری های اطلاعات و ارتباطات باقی می ماند شاید مشکل قابل تحمل بود، اما مسئله آن است که این شکاف پیامدهای تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را نیز به همراه دارد و در دراز مدت می تواند آسیب های فراوانی را از این ناحیه به زندگی فردی و اجتماعی شهروندان و خانواده ها وارد نماید. با توجه به این مخاطرات و با توجه به میزان رو به رشد دسترس پذیری نسل جوان به فناوری های جدید، لازم است که موضوع شکاف دیجیتالی و چاره اندیشی برای کاستن از آن در دستور کار دلسوزان جامعه ما قرار گیرد. مدعای مقاله حاضر آن است که شکاف دیجیتالی بین والدین و فرزندان می تواند موجب مشكلات اخلاقي، تربيتي، فرهنگي، اجتماعي، روحي و رواني، و حتي اقتصادي فراوانی شود. وضعیت مطلوب در این زمینه آن است که میزان آگاهی و استفاده والدین در این حوزه ها از فرزندان بیشتر باشد؛ به گونه ای که آنان فرزندان خود را در این وادی راهنمایی کنند، نه برعکس.

درباره تفاوت دیجیتالی نسلی لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:

الف) عوامل شکل گیری شكاف ديجيتالي:

با تامل در مباحث پیرامونی شکاف دیجیتالی بین نسل ها می توان موارد زیر را از جمله عواملی دانست که در شکل گیری و عمیق تر شدن اين فاصله ها تاثیر دارد:

  1. ناآگاهی والدین از اهمیت و تاثیرات این فناوری ها: به هر اندازه پدرومادرها از تاثيرات مثبت و منفي فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی در زندگی انسان امروز بی خبر باشند انگیزه كمتري برای آشنا شدن با آنها خواهند داشت. 
  2. روحیه نوجویی، تنوع طلبی و کنجکاوی فرزندان: جوانان و نوجوانانی که در دنیای امروز زندگی می کنند هم به خاطر روحیاتی که به مقتضای سن خود  دارند هم به خاطر میزان آگاهی ها و اطلاعاتی که از طرق مختلف به دست می آورند انگیزه بیشتری برای دسترسی به دنیای جذاب، متنوع و سرگرم کننده فضای مجازی دارند. اطلاعاتی که آنان در این زمینه از سوی همسالان خود یا رسانه های دیگر کسب می کنند همچنین فرصت هایی که برای شان جهت استفاده از این فناوری ها فراهم می شود، بر میزان شوق و علاقه شان جهت بهره گيري هر چه بیشتر از آنها دامن می  زند. اگر این امر در تقابل با کم انگیزگی یا بی انگیزگی والدین جهت آشنایی با فضای مجازی قرار گیرد طبیعی است که به مرور زمان فاصله بین والدین و فرزندان را زیادتر می کند.
  3. بی تفاوتی و مسوولیت گريزی والدین: برخی والدین از میزان تاثیر این فناوری ها و حتی لزوم آشنایی با آنها آگاهی دارند ولی عدم تعهد و فقدان مسوولیت شناسی آنان موجب می شود که در این راه گامی بر ندارند.
  4. اعتماد بیش از اندازه به فرزندان: هر چند از نظر تربیتی نباید به فرزندان خود بدبین باشیم و آنان را به چشم «مظنونین همیشگی»  بنگریم، ولی تفریط در اين زمینه و افتادن از سوی دیگر بام هم صحیح به نظر نمی رسد. به این معنا که اعتماد بی اندازه و بی مبنا به فرزندان در استفاده از فضای مجازی نیز کار عاقلانه ای به نظر نمی رسد. چرا که به هر اندازه هم که به دانایی و زیرکی فرزندان مان ایمان داشته باشیم باز هم باید بدانیم که در فضای سایبر همواره رهزنانی وجود دارند که از روحیه کنجکاوی فرزندان و صداقت و سادگی آنان نهایت سوءاستفاده را می کنند. خود امکانات فنی که فضای سایبر امروزه در اختیار این راهزنان ایمان و اندیشه می گذارد، بر حساسيت ماجرا می افزاید.
  5. فقدان شرایط لازم در والدین برای آشنایی با این فناوری ها: گام نهادن به وادی پر رمز و راز فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی نیازمند برخی مقدمات است که ممکن است والدین از آنها بی بهره باشند و به همین خاطر امکان قدم زدن در دنیای مجازی را نداشته باشند. به عنوان مثال، آگاهی با زبان انگلیسی یا آشنایی با شیوه کار نرم افزارها و سخت افزارهای مختلف از جمله این شرایط است که اگر والدین از آنها برخوردار نباشند نمی توانند با دنیای دیجیتال ارتباط برقرار کنند.
  6. اقتضائات شغلی فرزندان: امروزه به طور معمول بسیاری از جوانان و نوجوانان با شغل ها و يا در شرایطی به سر می برند که لازم است با فضای سایبر و فناوری های جدید سروکار داشته باشند و ازآنها استفاده کنند. مثلا دانشجو هستند و برای انجام امور اداری خود یا یافتن منابع علمی از اینترنت استفاده می کنند. یا تمایل دارند در شبکه  های اجتماعی عضو شوند یا وبلاگ و وب سایت دارند و محتوای تولیدی خود را در معرض دید دیگران قرار می دهند و موارد فراوانی از این قبیل. این در حالی است که دست کم در جامعه ما شغل گروه عمده ای از والدین به گونه ای است که تا این اندازه درگیر فضای دیجیتال نیستند. به همین خاطر، خواسته با ناخواسته، با آن هم بیگانه هستند و در صورت نیاز هم مجبورند  از ديگران، مثلا فرزندان خود، کمک بگیرند.

ب) پیامدهای شکاف دیجیتالی:

همان گونه که گفته شد فاصله بیش از اندازه بین نسل قبلی و نسل فعلی در زمینه آشنایی با فضای دیجیتال و دسترسی به آن، عوارضی دارد که در این جا به برخی از پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی آن اشاره می شود:

  1. امکان «بلوغ دیجیتالی ناقص یا زودهنگام»: همان گونه كه والدين در رسيدن فرزندان خود به بلوغ فكري، اقتصادي و جسمي مي توانند نقشي هدايت گرانه داشته باشند در ياري رساني به آنها براي رسيدن به رشد عقلاني و اخلاقي لازم جهت مواجهه درست با فناوري هاي جديد هم مي توانند نقشي مهم ايفا كنند. اين البته در صورتي است كه آگاهي والدين در اين زمينه اگر از فرزندان بيشتر نيست دست كم به اندازه آنها باشد. مفهوم اين سخن آن است كه عقب بودن بزرگترها در آشنايي با و استفاده از فناوري هاي مربوط به فضاي سايبر موجب مي شود كه فرزندان نيازهاي خود در اين زمينه را توسط افراد ديگر برطرف كنند و طبيعي است كه در اين صورت امكان آن كه اطلاعاتي بيشتر يا كمتر از نياز خود دريافت كنند زياد است. اين امر مي تواند به بلوغ ديجيتالي زودرس يا ديررس آنها منجر شود.
  2. عدم توانایی والدین در راهنمایی و تربیت فرزندان: فناوري هايي چون اينترنت امروزه به مثابه عوامل موثر بر اخلاق و تعليم و تربيت افراد عمل مي كند. اين فناوري ها هم مي تواند ياور والدين در تربيت فرزندان باشد هم مي تواند همه زحمات آنها را در اين زمينه بر باد دهد. اين امر بستگي به اين دارد كه پدر و مادرها چه اندازه با اين مربيان و معلمان جديد آشنا باشند و علاوه بر آن كه نقاط قوت و ضعف شان را مي شناسند به فرزندان خود هم در اين باره آگاهي ها و هشدارهاي لازم را بدهند. ناآگاهي والدين از اين عوامل، در واقع واگذاشتن ميدان تربيت فرزندان به حريفاني است كه هيچ شناختي از آنها ندارند.
  3. ناتوانی والدین در نظارت بر فرزندان: ويژگي هاي خاص فناوري هاي جديد موجب شده كه فرزندان بتوانند در صورت لزوم والدين خود را به قول معروف «دور بزنند». در زمان هاي گذشته اگر فرزند خانواده در بيرون يا درون خانه خطايي مي كرد كم و بيش به آساني قابل شناسايي و نظارت بود ولي ابزارهاي ديجيتالي جديد اين امكان را فراهم كرده كه فرزند شما اگر بخواهد در جلوي چشم تان كارهاي گوناگوني را انجام دهد بدون اين كه شما مطلع شويد. با توجه به لزوم نظارت معقول و منطقي والدين بر گفتار و كردار فرزندان، چنانچه آنها آگاهي لازم را با اين ابزارهاي جديد نداشته باشند در واقع وظيفه نظارتي خود را به خوبي نمي توانند ايفا نمايند. روشن است كه فقدان نظارت مي تواند موجب ببروز مشكلات فراوان ديگري شود. به عنوان مثال، عدم نظارت بر دوستي هاي بين جوانان يا نوجوانان در فضاي ديجيتال و مشاركت آنها درگروه ها و شبكه هاي اجتماعي، مي تواند موجب بروز مشكلات روحي و جسمي و گاه اقتصادي يا حتي جاني شود. خبرهايي كه در اين زمينه گاه در رسانه ها يا در خود فضاي مجازي مطرح مي شود گواه اين مطلب است.
  4. محروم شدن از منافع و مزایای این فناوری ها: گفته اند«آدمي دشمن چيزي است كه نمي داند». بر اين اساس بايدگفت چنانچه والدين با فناوري هاي جديد آشنايي كافي نداشته باشند طبيعي است كه هم به آنها نگاه بدبينانه داشته باشند هم از منافع فراوان آن هم محروم بمانند؛ به ويژه آن كه زندگي انسان ها هر روز بيش از گذشته به اين فناوري ها وابسته مي شود و بدون آنها كارها با سختي فراوان تري روبه رو مي شود.
  5. افزایش امکان انحطاط اخلاقی و تربیتی فرزندان: استفاده از فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات هم مي تواند موجب ارتقاي باورها و رشد شخصيت اخلاقي، ديني، فكري، فرهنگي و اجتماعي فرزندان شود هم مي تواند به عكس آن عمل نمايد. اين امر به چند عامل بستگي دارد كه يكي از آنها آگاهي و آشنايي والدين با تاثيرات اين فناوري ها است. چنانچه والدين درباره اين فناوري ها اطلاعات لازم را نداشته باشند طبيعي است كه فرزندان خود را به مدرسه اي فرستاده اند كه هيچ آشنايي با قوانين و مقررات، معلمان و دوستان فرزندانشان ندارند. در چنين فضايي كه انسان هاي فاسد و سودجو هم كم نيستند؛ امكان لغزش فرزندان بسيار زياد است. اين ناآگاهي موجب مي شود كه به مرور زمان تاثيرپذيري فرزندان از دوستان و والدين ديجيتال خود بيشتر شود و به موازات آن، اعتبار و اقتدار تربيتي و اخلاقي والدين حقيقي كمتر گردد.
  6. ناتوانی در آموزش هاي مربوط به فضای مجازی: جداي از جنبه هاي تربيتي و اخلاقي، عدم آشنايي كافي والدين موجب مي شود كه آنان نتوانند حتي درباره استفاده معمول از فناوري هايي چون اينترنت به فرزندان خود كمك كنند. به عنوان مثال، نمي توانند آنان را در زمينه كارهايي چون جست و جو در اينترنت، ارسال و دريافت مطلب، به اشتراك گذاشتن مطالب، و انجام امور اداري خود از طريق اينترنت  ياري نمايند.
  7. امکان فریب خوردن والدین: شكاف ديجيتالي بين نسلي گاه مي تواند به متضرر شدن والدين نيز منجر شود. فناوري هاي جديد مانند شمشير دو لبه اي است كه نوع استفاده از آن به قصد ونيت كاربران آنها بستگي دارد. از اين رو آگاهي فرزندان از ظرفيت ها و ظرافت هاي آنها و ناآگاهي والدين از اين امور مي تواند براي والدين هزينه ساز باشد؛ به عنوان مثال ممكن است برخي فرزندان وانمود كنند از اينترنت براي كارهاي علمي خود استفاده مي كنند در حالي كه اين گونه نيست، يا ممكن است به حساب هاي بانكي والدين دستبرد بزنند و خطرهايي از اين دست كه به هر حال بر سر راه پدرومادرهاي بي اطلاع قرار مي گيرد.

 ج) راه های کاهش شكاف ديجيتالي يا كاستن از پيامدهاي آن:

با توجه به نقش مهم فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی در دنیای امروز، طبیعتا معقول، و تا حدودی مقدور، نیست که فرزندانمان را از این فناوری ها محروم کنیم؛ چرا که با این کار در واقع آنان را تبدیل به انسان هایی کرده ایم که فاقد «سواد دیجیتال» هستند و همان طور که در دنیای گذشته اگر کسی بی سواد بود نمی توانست به خوبی گلیم خود را از آب بکشد، امروز نیز اگر کسی از نظر دیجیتالی بی سواد باشد از جهت انجام کارهای روزمره و فعالیت های تخصصی خود با مشکلات جدی مواجه می شود. بنابراین بایستی از یک سو  امکان استفاده فرزندان را از این فناوری ها فراهم کرد و از سوی دیگر تدبیری اندیشید که از خطرات و آفات آن تا جایی که مقدور است در امان باشند. يكي از نتايج مستقيم يا غيرمستقيم چنين امري، كاسته شدن از فاصله يا شكاف ديجيتالي بين نسلي است.

برای وصول به چنین مقصودی، راه کارهای زیر به پدران و مادران و همه کسانی که به نوعی حکم بزرگتر را برای جوانان و نوجوانان دارند پیشنهاد می شود:

  1. جدی گرفتن موضوع: تا وقتي بزرگترها حضور فضاي مجازي و حضور در فضاي مجازي را جدي نگيرند براي آشنايي با و استفاده از آن هم اقدام جدي نخواهندكرد. بنابراين، نخستين گام آن است كه حضور فناوري هاي جديد را به عنوان ميهمان هاي خوانده يا ناخوانده در زندگي انسان امروز جدي بگيريم و براي آشنايي با آنها احساس نياز كنيم.
  2.  تلاش برای افزایش آگاهی درباره فناوری های جدید: گام بعدي آن است كه والدين از هر طريق ممكن در صدد فراگيري آموزش هاي لازم از نظر سخت افزاري و نرم افزاري درباره اين فناوري ها برآيند. خوشبختانه به هر اندازه اين فناوري ها پيشرفت كرده هم آموزش آنها هم كار با آنها آسان تر شده است. امروزه در هر يك از شهرهاي كشورمان موسسات و افراد متخصص فراواني هستند كه مي توانند در يك دوره كوتاه مدت مهارت هاي مختلف مربوط به استفاده از اينترنت و كامپيوتر و مانند آن را با هزينه هاي مناسب آموزش دهند. فقط كمي همت و اراده مي خواهد.
  3. دوستی، همدلی و همراهی با فرزندان: فرزنداني كه با والدين خود احساس دوستي و همراهي دارند طبيعتا به آنان بيش از ديگران اعتماد مي كنند و انگيزه بيشتري براي بهره گيري از راهنمايي هاي والدين جهت زيستن در فضاي مجازي دارند. در اين حالت است كه از ناآگاهي يا كم آگاهي والدين سوءاستفاده نمي كنند و اگر هم به مشكل يا مسئله اي برخوردند آن را با پدر و مادر خود در ميان مي گذارند. ايجاد چينن رابطه اي بين والدين و فرزندان، گره گشاي بسياري از مشكلات و مانع از وقوع بسياري از آفات و خطرات زندگي در فضاي مجازي است؛ همانطور كه در فضاي حقيقي هم وضعيت همين گونه است.
  4. پیشگامی در آشنا کردن فرزندان با این فناوری ها: جذابيت ها و كاربردهاي متنوع فناوري هاي جديد از يك طرف و ميل جوانان و نوجوانان به بهره گيري از آنها از طرف ديگر به اندازه اي است كه آنها معمولا حوصله نمي كنند كه شايد پدر و مادرها روزي زمينه ساز آشنايي با اين فناوري ها شوند. از اين رو بهتر است والدين در اين زمينه به صورت فعال وارد ميدان شوند نه منفعل. به اين معنا كه بسته به شرايط و نيازهاي فرزندان شان، در هر مرحله زندگي، آنان را با اين فناوري ها آشنا كنند و خود يا ديگران آموزش هاي لازم را به ايشان بدهند. يكي از فوايد اين كار آن است كه فرزندان گمان نمي كنند كه والدين شان با اصل استفاده از اين فناوري ها مخالف اند.  
  5. مشاوره با صاحبان نظر در زمينه فناوری، اخلاق و تعليم و تربيت: هم در دنياي ديجيتال هم در عرصه تعليم و تربيت و اخلاق موضوع ها و مسائل فراواني وجود دارد كه نمي توان انتظار داشت همه پدر و مادرها از آنها مطلع باشند. از اين رو بهتر است والدين در هر يك از اين زمينه ها همچنين درباره شيوه تعامل با فرزندان خود، با افراد آگاه و دلسوز در اين زمينه ها مشورت كنند. اين امر بخصوص در مواردي كه فرزندان در مواجهه با فضاي مجازي به مشكلاتي برخورده اند از اهميت و ضرورت بيشتري برخوردار مي شود.
  6. آگاهی بخشی به فرزندان درباره خطرات فراروی آنان در فضای مجازی: يك بررسي اجمالي نشان مي دهد كه پدر و مادرها معمولا وقت كمي را براي گفت و گو با فرزندان صرف مي كنند. دلائل اين امر چه موجه باشند چه ناموجه، به هر حال در اين كه چنين وضعيتي تاثيرات منفي از خود باقي مي گذارد ترديدي وجود ندارد. بنابراين، بهتر آن است كه والدين در فرصت هاي مختلف يا خودشان يا توسط افراد مناسب، آگاهي ها و اطلاعات لازم را هم درباره فوايد و كاربردهاي مثبت هم درباره آسيب ها و خطراتي كه مي تواند بر اثر استفاده از فناوري هاي جديد دامن گير فرزندان شود به آنها معرفي كنند.
  7. نظارت بر استفاده فرزندان از این فناوری ها: نظارت والدين بر رفتار و كردار فرزندان، امري است كه هم عقل و هم  شرع آن را مي پذيرد. آنچه در اين زمينه مهم است نوع نظارت است. مقصود از نظارت در اين جا ايجاد محدوديت هاي بي جا يا نظارت هاي بي منطق و تجسس بي مورد توسط والدين نسبت به فرزندان در بهره گيري از اينترنت و مانند آن نيست؛ بلكه به اين معناست كه به دور از افراط و تفريط اعمال و رفتار فرزندان در مواجهه با اين فناوري ها زير نظر باشد و در مواردي كه احساس خطر مي شود هشدار هاي لازم به فرزندان داده شود. اعتماد به فرزندان گر چه لازم است ولي اين اعتماد بايستي همراه با نظارت باشد؛ چرا كه پيچيدگي هاي خاص فضاي سايبر و وجود افراد سودجو وقتي با كم يا بي تجربه گي و صداقت  و سادگي جوانان يا نوجوانان همراه شود، مي تواند فجايع فراواني را به بار آورد. البته شيوه و حد و مرز نظارت نيز امر مهمي است كه بايستي والدين با بهره گيري از تجارب خود و مشورت با افراد دلسوز به آن دست يابند.
  8. فراهم سازی امکان استفاده از این فناوری ها در محیط خانه: به هر اندازه كه استفاده فرزندان از اينترنت و كامپيوتر در درون خانه انجام شود آسيب هاي احتمالي هم كاهش پيدا مي كند، چرا كه نظارتي كه در بالا گفته شد بهتر اعمال مي شود؛ بعلاوه كه اگر والدين اطلاعات لازم را درباره اين فناوري ها داشته باشند بهتر مي توانند فرزندان خود را راهنمايي كنند.
  9. عبرت و درس آموزی از دیگر جوامع: هم والدین هم مسوولان فرهنگی و اجتماعی، هم نخبگان  جامعه ما باید به بررسی دقیق و مداوم عوامل و زمینه های شکل گیری شکاف دیجیتالی و پیامدهای آن درکشورهای دیگر بپردازند و از راه های رفته و نرفته آنان برای پر کردن این شکاف درس های لازم را فراگیرند. روشن است که چاره جویی برای این کار در جامعه ما باید ناظر به شرایط خاص دینی، فرهنگی، تمدنی، و اجتماعی ما باشد.
 پ ن: طرح این موضوع مدیون نظر یکی از بینندگان وبلاگ است که در اینجا از این دوست ناشناس تشکر می کنم.

مقاله 40: فناوري، الان؛ اخلاق؟، شايد وقتي ديگر! : بحثی درخوش اشتهايي فناورانه و دلزدگي اخلاقي


دانلود pdf اين مقاله


سایت digitaltrends در گزارشی پیرامون استقبال از آیپد جدید اپل می گوید: « لندنی ها مدتی است دو جوان را

مشاهده می کنند که فقط به خاطر اینکه اولین کسانی باشند که آی‌پد جدید را در دست می‌گیرند و به صفحه نمایش رتینای آن چشم می‌دوزند، حاضر شده‌اند تقریبا از یک هفته جلوتر در صف بایستند ]رتینا نوعی صفحه نمایش ال‌سی‌دی است که به طور اختصاصی توسط شرکت اپل تولید می‌شود[. این دو جوان از جمعه پیش در پشت بهترین فروشگاه اپل شهر لندن کمپ زده‌اند تنقلات کافی، صندلی تاشو و ژاکت گرم هم با خود آورده‌اند تا از هوای زمستانی هم در امان بمانند. این تازه اولین صف انتظار برای آی‌پد جدید اپل است و هنوز آن صف‌های طولاتی که از 24 ساعت قبل از فروش درست می شود، آغاز نشده.
البته معلوم نیست که آیا واقعا این دو جوان مشتاقاته منتظر آی پد جدید هستند یا می خواهند از طریق فروش جاهایشان در صف انتظار وقتی صف مشتاقان گرم می شود ،سود کلانی به جیب بزنند. » (منبع)

در گشت و گذارهای اینترنتی خود احتمالا بارها شاهد تصاویری از صف های طویلی بوده اید که علاقه مندان خرید محصولات جدید فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی تشکیل داده اند و شاید در خبرها خوانده اید که برخی افراد هم به قول معروف زنبیل خود را در صف گذاشته و جای خود را گاه به قیمتی بیش از قیمت خود محصول به دیگران می فروشند ! جالب تر این است که اگر کسی چند روز صبر کند می تواند این محصولات را از صدها شعبه شرکت های سازنده یا حتی از طریق اینترنت به راحتی خریداری نماید. پس این همه عجله برای چیست؟

اگر به این صف ها، به ویژه از منظر اخلاق و فرهنگ، نگاه کنیم پرسش های مختلفی مطرح می شود که برخی از آنها از این قرار است:

1. علت یا علت های حرص و ولع برای دستیابی به جدیدترین محصولات این فناوری ها چیست؟

2. آیا خریداران می دانند که ممکن است از طریق این محصولات در معرض چه خطراتی یا آسیب هایی قرار گیرند؟

3. آیا خریداران به پیامدهای فرهنگی،روحی و روانی و حتی هزینه های مالی که بر آنها تحمیل می شود توجه دارند؟

4. آیا بررسی کرده اند که این محصولات ممکن است بر روی اخلاق فردی و اجتماعی یا فرهنگ آنها تاثیر منفی داشته باشد؟

5. آیا با کسی درباره ابعاد فرهنگی و اخلاقی این فناوری ها مشورت کرده اند؟

6. آیا فناوری اخلاق خاص خود را دارد و نمی توان خوب و بد آن را از هم تفکیک کرد؟

7. آیا جبر تکنولوژیک واقعا وجود دارد و فناوری خود را بر ما تحمیل می کند؟

8. نقش اراده و انتخاب اخلاقی انسان در برابر فناوری چیست؟

هر چند مقصود از فناوری در اینجا بیشتر محصولات فناوری اطلاعات و ارتباطات، مثل کامپیوترها، تبلت ها، آیپد و موبایل است؛ ولی مباحث مطرح شده درباره هر فناوری دیگری نیز می تواند صادق باشد.

طرح مسئله: در این که فناوری جزو زندگی انسان امروز شده و از آن گزیر و گریزی نیست تردیدی وجود ندارد. همچنین درباره ابعاد مثبت و کاربردهای فراوان فناوری نیز بحثی وجود ندارد. مسئله اصلی این است که آیا انسان امروز به همان اندازه که ولع سیر ناشدنی و پایان ناپذیر برای خرید فناوری های جدید دارد توجهی به جنبه های اخلاقی و فرهنگی و انسانی آن هم دارد یا خیر. آن هم ولعی که در مواردی می تواند کاری غیر اخلاقی باشد (مثلا اگر خرید یک محصول نه بر اساس نیاز جدی که به خاطر پرستیژ یا جو زدگی و مانند آن باشد که نوعی اسراف و تبذیر است) و گاهی هم می تواند زمینه ساز کارهای غیر اخلاقی دیگر باشد (چون هر محصول جدید به همان اندازه که کاربرد و امکانات بیشتری دارد در صورتی که مقید به اخلاق نشود می تواند آسیب ها و چالش های بیشتری را نیز موجب شود).

برای تبیین شیفتگی بی اندازه به فناوری و غفلت از اخلاق، بهتر است محورهای زیر مورد توجه قرار گیرد:

الف) عوامل آن جذابيت و اين غفلت:

  1. توهم سرکه نقد بودن فناوری و حلوای نسیه بودن ا خلاق: فناوری امری است محسوس که جذابیت های ظاهری آن زود به چشم می آید و به مجرد این که هزینه آن را پرداختی مالک آن می شوی و میتوانی از آن استفاده کنی، ولی اخلاق و اخلاقیات از اموری است که به قول معروف زودبازده نیست (یا دست کم گروهی از افراد این گونه گمان می کنند)، و از آنجا که آدمی با محسوسات انس و الفت بیشتری دارد رغبت و تمایلش به آنها هم بیشتر است. پیدایش این وضعیت در جهان امروز، و به ویژه در جوامع غربی، را می توان صورت هایی از ماتریالیسم و ماده گرایی ای نامید که گر چه ریشه در قرون گذشته دارد ولی امروزه به گونه ای دیگر خود را بازسازی کرده است.
  2. تبلیغات شدید و جذاب به نفع فناوری: تجربه نشان داده کسانی که از گرمی بازار فروش محصولات سود می برند به آن اندازه که برای معرفی محصول خود و تشویق مخاطب به خرید آنها تبلیغ می کنند برای اخلاق تبلیغ نمی کنند (منظور تبلیغ برای وجه اخلاقی فناوری است). از این رو با توجه به تاثیر جدی تبلیغات در افراد، آن قدر که افراد به دنبال پیدا کردن محصول جدید و دستیابی به آن هستند به اخلاق توجه ندارند.
  3. نیازسازی های کاذب:  در جایی، احتمالا در زندگی نامه جابز، خواندم که استیو جابز، رئیس فقید شرکت اپل، معتقد بود که این ما هستیم که باید به مخاطب بگوییم چه نیازهایی دارد. مسئله این است که حداقل بخشی از وظیفه موسسات تبلیغاتی و شرکت های تولید کننده محصولات این است که به شیوه های مختلف به افراد جامعه هدف تلقین کنند که او به این ابزارها نیاز دارد و اگر آنها را تهیه نکند کارش زمین می ماند ! این نیازسازی ها نوعی عطش ایجاد می کند که موجب می شود مخاطب پس از خرید هر محصول به دنبال نسخه جدیدتر آن باشد بدون این که تامل کند آیا واقعا به آن نیاز دارد یا خیر.
  4. منفعت طلبی تولیدکنندگان: شاید این را بتوان عامل اصلی یا یکی از عوامل اصلی ایجاد ولع در مصرف کنندگان محصولات مختلف فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی، و به طور کلی هر محصول دیگر، دانست. امروزه رقابت روزافزون تولیدکنندگان فناوری های مختلف، همچنین هزینه های کلان طراحی و تولید و توزیع و بالاخره مزه شیرین سودهای فراوانی که از رهگذر فروش این فناوری ها به دست می آید دست اندرکاران بازار این محصولات را وادار کرده که به هر صورتی که هست نه تنها مشتریان خود را حفظ کنند بلکه هر روز بر تعداد آنها بیافزایند. یکی از تبعات خواسته یا ناخواسته این امر آن است که می بایست فقط اطلاعاتی به مخاطب داده شود که او را برای خرید بیشتر ترغیب کند. حال اگر قرار باشد مثلا نقاط ضعف هر محصول یا مشکلات و اشکالاتی که از جنبه های مختلف می تواند پدید آورد را هم به مخاطب گوشزد کنند طبیعی است که بخش عمده ای از مشتریان خود را از دست می دهند و بایستی به نفع اخلاق و فرهنگ از منافع فراوان و سودهای کلانی چشم بپوشند. طبیعی است که در دنیای سرمایه و سرمایه داری چنین کاری خلاف قاعده است. از این رو بهترین کار آن است که، خواسته یا ناخواسته، برخی اصول اخلاقی نادیده گرفته شود.
  5. سودجویی برخی مصرف کنندگان: بعضی مصرف کنندگان هم گاه به دنبال دست یافتن به سودهای کلان از راه ایجاد ولع و نیاز کاذب در دیگران هستند. نمونه ساده آن برخی از کسانی هستند که در صف های خرید می ایستند تا کالاهای خریداری شده را به دیگران با قیمت بالاتری بفروشند. جالب این است که گاه کسانی به قول معروف زنبیل در این گونه صف ها می گذارند و سپس نوبت خود را به دیگران به قیمتی گاه گران تر از خود محصولی که قرار است خریداری شود - می فروشند.
  6. ناآگاهی و بی توجهی مصرف کنندگان: عدم آگاهی مصرف کنندگان از پیامدهای منفی و آسیب های گوناگون اخلاقی، روحی و روانی، زیست محیطی و ضررهای مالی که می تواند به طور خواسته یا ناخواسته به پیوست هر محصولی که خریداری می کنند دامن گیرشان شود موجب می شود که به اندازه ای که شوق خرید هر کالا را دارند و حتی درباره آن تحقیق و جست و جو و مشورت می کنند، به ابعاد اخلاقی و فرهنگی اش توجه نداشته باشند. آنان گاه زمانی متوجه این مقصود می شوند که به مشکلاتی که گفته شد دچار شده باشند.
  7. هدف پنداری ابزارها: منطقی آن است که فناوری «ابزار» بهتر زیستن انسان و «قاتق نان» او باشد ولی عوامل گوناگونی که به برخی از آنها اشاره شد موجب شده که خود این ابزارها حالت هدف را پیدا کنند و «قاتل جان» شوند.
  8. ترس از برچسب های نامناسب: صاحبان سرمایه و حامیان آنها به همراه برخی زمینه ها و عوامل دیگر گویی انسان عصر حاضر، به ویژه نسل جوان، را به این نتیجه رسانده اند که مدرن و امروزی بودن یعنی برخوردار بودن هر چه بیشتر از فناوری. اگر زمانی دکارت گفت: «من فکر می کنم پس هستم» و با این سخن خود مدرنیته را پایه گذاری کرد، گویی امروزه خداوندان فناوری و صنعت وسرمایه با هزار زبان به نسل جدید تلقین کرده اند که شعارش این باشد: «من تكنولوژي مي بلعم، پس هستم». اگر در غرب حدود دو قرن طول کشید تا اتوریته مدرنیته و مدرنیسم زیر سوال رود و دوران «پست مدرن» شکل بگیرد اینک روشن نیست چه مدت زمانی باید بگذرد تا پیامدهای تخریبی ذبح  اخلاق به پای فناوری مشخص شود.

 ب) پيامدهاي اخلاقي ولع تكنولوژيك:

به نظر می رسد در بخش هایی از دنیای امروز انسان ها به خوردن آب شور فناوری عادت کرده اند به گونه ای که هر چه بیشتر مصرف می کنند تشنه تر می شوند. اما سوال این است که این امر تا کجا می تواند ادامه پیدا کند و چه پیامدهایی دارد. در این جا به طور مختصر به برخی از اثرات تخریبی چیزی که می توان آن را «جنون تکنولوژی خواری» نامید اشاره می کنیم:

  1. مسخ شدن هويت انسان: در غیبت اخلاق، انسان در بین چرخ دنده های فناوری تبدیل به مجموعه ای از اعداد صفر و یک می شود. در نتیجه او را نه به عنوان یک موجود زنده و حساس، بلکه به عنوان مجموعه از اعداد و IPها و کلمات عبور می شناسند. طبیعتا در زیر سایه این «سیطره کمیت» (به تعبیر رنه گنون)، حقیقت وجودی و معنوی و نورانی انسان رنگ می بازد. نقض کرامت انسانی انسان و برده شدن او نسبت به تكنولوژي پیامد قهری چنین وضعیتی است.
  2. «از جا در رفتگی» ارزش های الاهی و انسانی: وقتی افسار فناوری از دست اخلاق خارج شود به مرور زمان معیار های ارزشی هم عوض می شود . دیگر ارزش انسان به فضایل اخلاقی که تاکنون صاحبان ادیان یا حکیمان می گفتند نیست بلکه به میزان برخورداری، و نه لزوما استفاده مناسب، او از فناوری بیشتر است.
  3. اسراف و تبذير: اگر تهیه فناوری بر اساس نیازهای واقعی وتعریف شده و با توجه به مبانی ومعیارهای اخلاقی نباشد، ولع تکنولوژیک فقط موجب «خرید هر چه بیشتر» و نه لزوما «استفاده هر چه بهتر» می شود و سرمایه های مادی و معنوی فراوانی به باد می رود.
  4. آسیب رسیدن به محیط زیست: تاثیرات زیان بار فناوری های جدید بر زیست بوم انسانی، جانوری و گیاهی و آب و هوا به اندازه ای زیاد است که امروز اندیشمندان رشته های مختلف علمی و موسسات و نهادهای گوناگونی در سراسر جهان در صدد چاره جویی برای این امر برآمده اند. طبیعی است به هرا ندازه تولید و مصرف بی رویه فناوری ها بیشتر شود اثرات تخریبی اش هم بیشتر خواهد شد. از منظر اخلاق، شکل گیری رشته ای به نام «اخلاق محیط زیست» یکی از فعالیت های علمی است که در راستای کاهش این آسیب ها انجام شده است.
  5. حقیقی شدن واقعیت های مجازی و مجازی شدن امور حقیقی: می توان گفت ولع نسبت به فناوری و عجین شدن بیش از اندازه آن با زندگی انسان امروز، موجب شده که تا اندازه زیادی مرز حقیقت ومجاز در دنیای حاضر در هم آمیخته شود و گاه حقایق مجازی تاثیری بیش از امور واقعی داشته باشند.

 ج) چه باید کرد؟

آنچه گفته شد به معنای دست بسته بودن انسان در برای سلطه فناوری نیست. نیروی اراده آدمی و توانایی ها و استعدادهایی که خداوند در وجود او به ودیعت نهاده آنچنان قدرتی دارند که ، اگر آدمی بخواهد می تواند دیو فناوری را تحت سلطه اخلاق درآورد. برای وصول به چنین مقصودی کارهای فراوانی هست که می شود، و باید، انجام داد که در این جا به چند  مورد از آنها اشاره می شود:

  1. احساس مسوولیت نخبگان: نخستین گام در اخلاقی سازی عرصه فناوری آن است که اندیشمندان دلسوز و مصلحان اجتماعی خطرهایی که از طریق ولع و خودباختگی در برابر فناوری می تواند دامن گیر انسان ها شود را دریابند و نسبت به رفع آنها احساس مسوولیت کنند.
  2. آموزش و آگاهی بخشی: بزرگ ترین عامل یا یکی از بزرگ ترین عوامل شیفتگی بی اندازه انسان به فناوری و غفلت او از پیامدهای اخلاقی آن، ناآگاهی است. از این رو به هر اندازه بتوان سطح نگرش کاربران را بالاتر برد و نقاط قوت و ضعف فناوری ها و همچنین لزوم توجه آنان به تبعات اخلاقی هر محصول را به ایشان یادآوری کرد، به همان اندازه می توان امیدوار بود که انسان عصر حاضر از مزایای این فناوری ها برای بهتر زیستن استفاده کند و از خطرات و زیان های آن در امان بماند. طبیعتا برای آگاهی بخشی جامع و کامل نمی تو ان به شرکت های تولید کننده این گونه محصولات امید چندان زیادی داشت؛ چرا که سود سرشار ناشی از این بلعیدن فناوری به اندازه ای وسوسه انگیز و غم از دست دادن آن، چنان ناراحت کننده است که این شرکت ها نمی خواهند یا نمی توانند حقایق، یا دست کم همه حقایق، را برای مشتریان خود بیان کنند. بنابراین، باید امید به نخبگان و اندیشمندان و مصلحان جامعه داشت که لزوم همراهی اخلاق با فناوری را با زبان مناسب و روش های جذاب و متناسب با روحیات کاربران برای آنان بیان نمایند.
  3. تفکیک «نیاز»ها  از «نیازنما»ها: بایستی جامعه، به ویژه نسل جوان، را آموزش داد که بتوانند نیازهای واقعی خود را تشخیص دهند و بر اساس آن و به قدر ضرورت از فناوری استفاده کنند.
  4. بهره گیری از دین و باورهای دینی: وظیفه دین هدایت جامعه به سوی رشد و فلاح و کمک به انسان برای برآوردن نیازهای خود به صورت معقول و ضابطه مند است. ویژگی هایی که دین و ارزش های اخلاقی مبتنی دین دارد می تواند موجب راهنمایی انسان برای مواجهه صحیح با مسئله فناوری شود. البته برای تبیین این امر مبلغان و محققان دینی باید تلاش هایی جدی، منظم و مستمر داشته باشند.
  5. تقویت اراده انسانی: مشکل بزرگ آدمی در مواجهه با فناوری و کاسبان فناوری آن است که در برابر هجمه آنها احساس ضعف می کند و در نهایت تسلیم می شوند. تبلیغاتچی های دنیای امروز می دانند که باید یک پیام را آنقدر با صدای بلند و با روش های گوناگون تکرار کنند تا مخاطب فرصت فکر کردن و تصمیم گیری نداشته باشد. برای مواجهه با این امر باید کاری کرد که انسان امروز انتخاب کننده باشد نه انتخاب شونده. چرا که انتخاب شوندگی در واقع انسان را تبدیل به موجودی بی اراده می کند و او را از انسانیت خودش خلع و کرامت او را پایمال می کند؛ که این خود امری است به غایت غیر اخلاقی.
  6. تلاش بیشتر گروه های فلسفه و اخلاق: هر چند مسئله مهم و سرنوشت ساز فناوری را امروزه باید به صورت بین رشته ای مطالعه و بررسی کرد ولی وقتی پای بعد اخلاقی آن در میان می آید طبیعی است که انتظار داشته باشیم اساتید و دانشجویان و طلاب فعال در حوزه های فلسفه و اخلاق، در این میان نقش جدی تری داشته باشند. مقدمه این کار هم آن است که این گونه مباحث وارد ادبیات اخلاقی و فلسفی ما شود و غث و ثمین آن از منظر اخلاقی بررسی شود.
  7. تربیت اخلاقی و متوازن: انسان اخلاقی در مواجهه با هر امری، از جمله فناوری، با متر و معیار اخلاق وارد می شود. چنین فردی اگر به طور متوازن و همه جانبه رشد یافته باشد به دور از افراط و تفریط نه بنده فناوری می شود نه خود را از مزایای آن محروم می کند؛ بلکه سعی می کند با نگاهی همه جانبه اولا نقاط قوت و ضعف هر فناوری را بشناسد ثانیا تامل کند که استفاده از این محصول از منظر اخلاقی آیا تبعاتی دارد یا نه. ارائه فناوری به انسان های غیر اخلاقی یا غافل از اخلاق، همچون دادن تیغ به دست زنگی مست است.

مقاله 38: «گلس» و مسئله اخلاق: نگاهی به گجت جدید گوگل

با دوست تان نشسته اید و با خوشحالی از هر دری سخنی به میان می آورید، و بدون حضور اغیار پشت سر دوستان دیگر، و حتی رئیس تان، صحبت می کنید. از این که در چنین فضای صمیمی سیر می کنید بسیار لذت می برید. تنها چیزی که تا اندازه ای ذهن شما را مشغول کرده این است که دوست تان عینکی به چشم دارد که چندان به عینک های معمولی شبیه نیست. می دانید که چشمانش ضعیف نیست ولی با این حال نمی توانید تعجب خود را از عینک او پنهان کنید. صحبت از یک اصطلاح فنی می شود و وقتی برای فهم معنای آن قصد دارید سراغ کامپیوترتان بروید دوست تان تاکید می کند که نیازی به روشن کردن کامپیوتر نیست و او هم اکنون برایتان این واژه را در اینترنت جست و جو می کند. در حالی که او هنوز از جای خود تکان نخورده به جایی خیره می شود و معنای واژه را به شما می گوید. گردی چشمان وقتی بیشتر می شود که او صدای صحبت های خودمانی شما را که چند لحظه قبل درباره رئیس تان گفته بودید برای شما پخش می کند و حتی می گوید اگر دوست داشتید می تواند فیلم آن را به شما بدهد. در اینجاست که اندکی نگران می شوید و متوجه می شوید هر آتشی هست زیر سر آن عینک نسبتا غیرمعمولی است. دوست تان شما را بیش از این معطل نمی گذارد و می گوید به تازگی یک عینک گوگلی خریده است و تقریبا همه کارهای کامپیوتر و موبایل را با آن انجام می دهد.

عینک گوگل (یا گوگل گلس) Google Glass گجت جدیدی است که شرکت گوگل ساخته و فروش نخستین نمونه های آن را آغاز کرده است. این دستگاه که به صورت یک عینک است شامل امکاناتی چون دوربین ضبط صدا و تصویر، دریافت و پاسخ به تماس های تلفنی، و صفحه ای برای اتصال به اینترنت و جست و جو در آن است. قیمت آن تقریبا 1500 دلار است و برای استفاده ابتدا باید آن را به تلفن همراه خود هماهنگ کنید در غیر این صورت فقط می توانید با آن فیلم و عکس بگیرید. (برای اطلاع بیشتر درباره این عینک و ديدن نمونه هايي از تصاوير آن به اينجا مراجعه کنید)

از جنبه های فنی  این محصول جالب و جذاب گوگل که بگذریم و ربط چندانی به بحث ما ندارد، چند سوال مطرح می شود که موضوع بحث این مقاله نیز هست. سوال ها از این قرار است: وضعیت گوگل گلس از نظر اخلاقی چگونه است؟ آیا این فناوری اصول اخلاقی را می تواند نقض کند؟ برای پیشگیری از این امر چه کارهایی انجام شده یا باید بشود؟ آیا شرکت سازنده (و کلا سازندگان ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی) موظف اند برای این محصول (و دیگر محصولات خود) پیوست نگاری اخلاقی داشته باشند؟ اگر از این ابزارها استفاده غیراخلاقی شد چه کسی پاسخگو و مسوول است؟ کسانی که از این راه متضرر شده اند چگونه می توانند از حقوق خود دفاع نمایند؟

 در راستای موارد فوق، چند بحث به نظر می رسد که در این مقاله مطرح می شود با این امید که اخلاق پژوهان و اخلاقی اندیشان جامعه ما در این موارد فعال تر و سریع تر وارد میدان شوند و به غنی شدن ادبیات اخلاقی و فلسفی جامعه مان یاری رسانند.

  1. مدام باید فناوری را از منظر اخلاق رصد کرد. عینک گوگلی گر چه یکی از جدیدترین پدیده های دنیای فناوری اطلاعات است ولی بی تردید آخرین آنها نیست. جذابیت های این عرصه و منافع بی شمار آن (و البته اشتهای سیری ناپذیر کاربران) همواره شرکت های فعال در این زمینه را به رقابت بیشتر و ساخت ابزارهای جدید تشویق می کند. هر یک از این ابزارها هم، از منظر بحث های اخلاق و فلسفه اخلاق، موضوع ها، سوال ها، ابهام ها و مسائل اخلاقی جدیدی را ایجاد می کنند. به همان اندازه که نمی توان اصل تولید و استفاده از این فناوری ها را انکار کرد از مسائل اخلاقی ای که ایجاد می کنند نیز  نمی توان چشم پوشید. بنابراین مدرسان، محصلان و محققان اخلاق همواره باید به رصد این موضوع ها بپردازند و برای کاستن از پیامدهای غیراخلاقی آنها چاره اندیشی نمایند.
  2. گلس به «ما» هم مربوط است. با توجه به نفوذ سریع فناوری در زندگی انسان امروز باید منتظر بود که حتی با وجود تحریم هایی که کشورمان با آن مواجه است به زودی در کشور خودمان هم شاهد استفاده از این ابزار باشیم. بنابراین نمی توان این محصولات و پیامدهای اخلاقی و حقوقی آن را مربوط به کشورهای دیگر دانست، بلکه بایستی به عنوان یکی از مسائلی که به جامعه ما هم مربوط می شود آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. دراین زمینه ها بایستی فعال بود نه منفعل. انشاءالله روزی فرابرسد که پیش از وارد شدن هر محصولی به کشورمان، ابتدا مسائل و مباحث فرهنگی، فلسفی و اخلاقی آن مورد بررسی جدی اندیشوران کشورمان قرار گرفته باشد و افراد جامعه ما با آمادگی هر چه بیشتر به سراغ ابزارهایی چون گوگل گلس بروند.
  3. از فناوری هم باید مطالبه اخلاقی داشت. بحث ها و اعتراض های اخلاقی و حقوقی در مورد گوگل گلس خیلی زود شروع شد. تا جایی که چند تن از نمایندگان کنگره آمریکا با نوشتن نامه ای به شرکت گوگل به طرح هشت سوال درباره چاره اندیشی این شرکت برای پیشگیری از نقض حریم خصوصی و به خطر افتادن امنیت افراد توسط این عینک ها پرداختند و از گوگل خواستند در این باره توضیح دهد (منبع). در برخی رسانه ها نیز این عینک از منظر اصول اخلاقی و حقوقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و شرکت گوگل نیز وادار شد یادآور شود که این شرکت به جزییات حقوقی مربوط به این مسئله توجه زیاد داشته است و گفته که به هر حال تکنولوژی های جدید همواره با مشکلاتی از این دست مواجه خواهد بود (منبع).  مجموعه انتقادها به گوگل و واکنش این موسسه نشان می دهد که اگر مطالبه اخلاقی از سوی جامعه به طور جدی پیگیری شود سازندگان فناوری ها هم آن را جدی می گیرند.
  4. چه اصول اخلاقی از سوی گلس ممکن است نقض شود؟مهم ترین دغدغه های اخلاقی و حقوقی که درباره عینک گوگلی مطرح شده عبارت است از نقض حریم خصوصی افراد اعم از کاربران خود عینک و دیگر افراد جامعه که در برابر آن قرار می گیرند، همچنین به خطر افتادن امنیت جامعه، جاسوسی، و سوءاستفاده از این عینک برای تهدید یا اخاذی از دیگران. به همین خاطر است که هم اکنون در برخی از کافی شاپ ها ورود با این عینک ممنوع شده و دایره ممنوعیت آن رو به گسترش است (منبع). از جمله چیزهایی که می تواندبه مشکلات اخلاقی استفاده از این عینک ها دامن بزند این است که مخاطب متوجه نمی شود که کاربر عینک در حال گرفتن فیلم یا عکس یا ضبط صدای اوست. طبیعی است که به مرور زمان و با پیشرفته شدن نرم افزاری و سخت افزاری این گجت، مسائل و مشکلات اخلاقی آن نیز گسترده تر خواهد شد.
  5. هر محصولی باید یک «پیوست نگاری اخلاقی» هم داشته باشد. نمی دانم امروزه شرکت های سازنده ابزارهای اطلاع رسانی، مانند گوگل، آیا مشاورانی در حوزه اخلاق دارند یا خیر. با توجه به مخاطرات جدی ای که این گونه ابزارها از جهت نقض اصول اخلاقی دارند و هزینه های کلان و گاه غیرقابل جبرانی که از منظر اخلاقی می توانند بر جامعه تحمیل کنند به نظر می رسد لازم است هر شرکت و موسسه ای با بهره گیری از صاحب نظران عرصه اخلاق، محصولات خود را از نظر تضمین امنیت اخلاقی کاربران نیز بیمه کند.
  6. فایده های بررسی مواردی چون گوگل گلس به عنوان یک موضوع اخلاقی و فلسفی. اساتید و دانشجویان اخلاق و فلسفه در کشور ما می توانند گوگل گلس را به عنوان یک «بررسی موردی» در باب مباحث جدید در اخلاق کاربردی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. این تمرینی برای دانشجویان و طلاب هم خواهد بود که چگونه می توانند با یک موضوع جدید مواجهه اخلاقی و فلسفی، و حتی فقهی، داشته باشند. توجه داشته باشیم که اگر امروز در برخی کشورها مباحث اخلاقی و فلسفی ارتباطی جدی و کاربردی با موضوعات جامعه دارد و به نوعی فلسفه در زندگی مردم تا اندازه زیادی جریان و سریان دارد به این علت است که آنان حتی المقدور خود را در مباحث معمول کلاسیک فلسفه و در دپارتمان های فلسفی محصور ومحبوس نمی کنند. سعی می کنند اصول و قواعد کار را در کلاس بیاموزند ولی موضوع و مباحث را از جامعه بگیرند. ثمره این کار آن است که اولا رشته فلسفه پویایی و شادابی خود را حفظ می کند ثانیا تدریس و تحصیل فلسفه به صورت یک لذت و فعالیت جذاب علمی در می آید نه حفظ کردن یک سری اصطلاحات و مفاهیم که گاه موجب خستگی استاد و دلزدگی دانشجو می شود، ثالثا موجب نگارش کتاب ها، مقاله ها و رساله های فلسفی و اخلاقی می شود و راه را برای تاملات و تتبعات بیشتر باز می کند. پویا کردن فضای فلسفه خوانی یکی از نکته هایی است که به نظر می رسد در نظام آموزشی فلسفه ما آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.  
  7. چگونه گوگل گلس را از منظر اخلاقی بررسی کنیم؟ برای این که بتوان مواردی چون گوگل گلس را در زیر ذره بین فلسفه و اخلاق قرار داد لازم است نخست توانایی هایی و کاربردهای چنین وسیله ای به خوبی شناخته شود، سپس از سوال ها و ابهام هایی که از منظر اخلاقی درباره این کارکردها هست مطرح شود و در نهایت برای پاسخ یابی پرسش های فوق اقدام گردد. این فرایند می تواند منجر به طراحی یک نظریه اخلاقی با محوریت یک موضوع مشخص شود.

مطالب مرتبط:

درباره شیوه نگاه فلسفی به موضوعات قبلا مطالبی با عنوان « چرا به دانشجویان فلسفه،  ماهی گیری یاد ندهیم؟» در وبلاگ درج شده است. در صورت تمایل آن را در اینجا مطالعه کنید.

چيستي اخلاق فناوري اطلاعات + دانلود



در شماره 20 - 22 مجله دانش پژوهان گفت و گويي درباره چيستي و چرايي اخلاق فناوري اطلاعات داشتم. با توجه به كمبود منابع فارسي درباره اين شاخه از اخلاق كاربردي، شايد اطلاع از آن براي علاقه مندان بد نباشد. متن گفت و گو در ادامه مطلب آمده است.

 گفت و گو را در فرمت pdf مي توانيد از اينجا دانلود كنيد. فهرست ديگر مطالب مجله را در اين پست بخوانيد.

ادامه نوشته

انتشار شماره جديد دانش پژوهان


شماره هاي 20 - 22 نشريه علمي دانشجويي دانش پژوهان منتشر شد.

مباحث مطرح شده در اين شماره از اين قرار است:

سخن مدیر مسوول / حسینعلی رحمتی

سرپژوهه / وهاب مشهدیان

تحلیلی بر بحران اقتصادی آمریکا / وحید خان‌محمدی

بررسی عوامل موثر بر نرخ پس انداز بخش خصوصی در اقتصاد نفتی ایران / ایوب خزایی

دادرسی اختصاصی کیفری برای کودکان و نوجوانان از ضرورت تا واقعیت / محسن بوالحسنی

اخذ تامین از اتباع دولت های خارجی / محمد مهدی حکیمی تهرانی

عدالت اجتماعی و امنیت ملی در افغانستان / محمدامین حیدری

سیره و تقریر سیاسی معصومین (ع) / علی کارخانه

جای‌گاه روش در فلسفه دکارت / عبدالعظیم ارودا

ماکیاولی و گذر از اخلاق / امید نیکداد و رحیم دهقان سیمکانی

نشوز زنان و آثار آن در اندیشه مفسران معاصر / حورا شاه‌جعفری

بررسی و نقد اعجاز عددی قرآن / محمدرضا مهدوی یگانه

موضوع ویژه: اخلاق فناوری اطلاعات

سخن دبیر پرونده / محمد حسین اسفندیاری

اخلاق رایانه / دبورا جی. جانسون / ترجمه عباس مهدوی

اخلاق در سپهر سایبر: چیستی و چرایی اخلاق فناوری اطلاعات در گفت و گو با حسینعلی رحمتی

معرفی کتاب

کوشندگان طریق تحقیق: گفت و گو با زهرا عظیمی و غلامعلی میرنسب

نمايه مجله دانش پژوهان، شماره 1 22 / کوثر رحمتی


نکته 26:  آیا کبوتران «صفر و یک» مقصراند؟

امروزه استفاده از اینترنت و بهره گیری از فضای سایبر آن چنان با زندگی انسان ها عجین شده است که تصور وجود آدمی بدون استفاده از آن تقریبا غیر ممکن شده است. اگر زمانی انسان را به عنوان «حیوان ناطق» تعریف می کردند شاید اکنون باید او را «حیوان دیجیتال» یا چیزی شبیه این بنامند. حضور همه جانبه اینترنت در حیات و ممات آدمیان این روزگار ابعاد و جنبه های مختلفی دارد که صاحب نظران رشته های گوناگون به آن توجه کرده و درباره آنها کتاب ها و مقاله های فراوان نوشته و می نویسند (البته، متاسفانه، نه در کشور ما). یکی از این جنبه ها بعد اخلاقی حضور در سپهر سایبر است. برخی از سوال های اصلی، درباب اخلاق فناوری اطلاعات از این قرار است: استفاده از این فناوری ها چه پیامدهای اخلاقی برای کاربران آن دارد؟ آیا گناه نقض قوانین اخلاقی در این عرصه را باید به گردن خود اینترنت (یا کبوتران نامه بر صفر و یک) انداخت، یاآدمی هم در این اخلاق گریزی ها یا اخلاق ستیزی ها نقش دارد؟ برای اخلاقی تر کردن هر چه بیشتر فضای سایبر چه باید کرد؟

در باره اخلاق فناوری اطلاعات توجه به چند نکته لازم است:

1. به رغم اهمیت بحث اخلاق فناوری اطلاعات و موضوع های مرتبط با آن مثل اخلاق کامپیوتر، و به رغم نیاز امروز کشور ما به به این مطلب، متاسفانه جوامع حوزوی و دانشگاهی جامعه ما هنوز آن گونه که شایسته است به این بحث ورود نکرده اند. نگارنده یکی دو سال گذشته که در حال تدوین «ماخذشناسی اخلاق فناوری اطلاعات» بود بیش از ... (بقيه در ادامه مطلب)
ادامه نوشته