مقاله 46: اخلاق در سپهر سايبر: درآمدي بر اخلاق پژوهش در اينترنت

                                

                                           ايوُن وُيرْن

ترجمه و تلخيص: حسينعلي رحمتي

                                

                                                                                                   (دانلود pdf اين مقاله)

با توجه به گسترش روز افزون استفاده از اينترنت در دنياي امروز و با توجه به نقش اين فناوري ارزشمند در انجام پژوهش و تحقيق،‌ آگاهي از مباحث اخلاقي مربوط به پژوهش هاي اينترنتي ، امري است بسيار لازم و ضروري. از اين رو تلخيصي از ترجمه «اخلاق در سپهر سايبر: درآمدي بر اخلاق پژوهش در اينترنت»، نوشته ايون ويرن تقديم علاقمندان مي شود. اميد آن كه در آينده اي نزديك، شاهد نگارش آثاري قوي و غني از سوي انديشوران جامعه خودمان در اين زمينه باشيم. لازم به ذكر است كه اين مقاله در دسامبر 2005م از سايت cddc.vt.edu  گرفته شده و  چند سال پيش در خبرنامه پژوهشي دانشگاه مفيد منتشر  شده است.

نويسنده در اين مقاله برخي از دستورالعمل‌هاي موجود درباره اخلاق پژوهش را مورد بررسي قرار داده و از آنها جهت تبيين موضوع اخلاق پژوهش در اينترنت بهره گرفته است. البته مواجهه او با اين دستورالعمل‌ها كم و بيش انتقادي است و در پايان هم پيشنهادهايي را مطرح مي كند كه از آن جمله است لزوم توجه به اصول و ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي جوامع مختلف در باب اخلاق پژوهش هاي اينترنتي.          (مترجم)


 برخي نظريه هاي اخلاقي قابل استفاده براي اخلاق پژوهش هاي اينترنتي

مي توانيم از سود گرايي شروع كنيم،‌ كه در قرن نوزدهم از سوي جرمي بنتام و جان استوارت ميل مطرح شد. بر طبق آموزه‌هاي آنان، عملي اخلاقي محسوب مي شود كه در نسبت سود و زيان، بالاترين ميزان سود را براي بيشترين افراد داشته باشد. نظريه ديگر، رهيافت حق‌ـ محور به اخلاق است كه ريشه در فلسفه امانوئل كانت ، و انديشمنداني چون او، دارد.

موارد زير، از حقوق مبنايي در اخلاق پژوهش هستند:

1.       حقِ آگاهي از حقيقت: يعني آگاه شدن از موضوعاتي كه بر انتخاب فرد تأثير جدي دارد.

2.       حقِ حريم خصوصي: ما حق داريم در حريم خصوصي خود آزاد باشيم؛‌ تا جايي كه به حقوق ديگران تجاوز نكنيم.

3.       حقِ سلامتي: اين حق ماست كه [در روند پژوهش و تحقيق] مورد آسيب يا آزار قرار نگيريم.

4.       حق نسبت به آنچه قرارداد بسته‌ايم:‌ ما حقِ چيزي را داريم كه ديگران بر اساس قراردادها و پيمان‌هايي كه آزادانه منعقد كرده‌ايم تقبل كرده‌اند.

رهيافت ديگر عبارت است از.............

ادامه مقاله را در ادامه مطلب  بخوانيد

ادامه نوشته

به روز شدن وبلاگ فاطمه رحمتي

وبلاگ «روزنه های رویش: داستان ها و ديگر نوشته هاي فاطمه رحمتي» با دو داستان زیر به روز شد:

سوژه (اینجا)

آشنا (اینجا)

درگذشت استاد مسيح الله جمالي شهرضايي

در زندگي هر يك از ما همواره كساني هستند كه به نوعي نقش كليدي و سرنوشت ساز دارند، هر چند ممكن است حتي خودشان هم متوجه اين اهميت و تاثير نباشند! زماني كه در دوره ابتدايي تحصيل مي كردم هر روز بخشي از وقت من در كتابخانه و مدرسه علميه امام حسين (ع) شهرضا مي گذشت. گر چه آن زمان طلبه نبودم ولي از اين كه در محيط طلبگي باشم ، و به خصوص از اين كه در كتابخانه آن مدرسه علميه باشم، لذت مي بردم. عضو كتابخانه بودم و متعهد شده بودم كه هر ماه مبلغ سي ريال (اگر اشتباه نكنم) بايت حق عضويت بپردازم.

يكي از كساني كه ديدن او برايم شيرين و آموزنده بود و همواره سعي مي كردم با او - به رغم فاصله سني زياد - به هر بهانه اي صحبت كنم استاد مسيح الله جمالي شهرضايي بود. هر چند ايشان يك انسان فرهنگي و بسيار خوش اخلاق بود بود ولي آن چه مرا به انس با وي ترغيب مي كرد اين بود كه وي نويسنده بود (كتاب «تاريخ شهرضا» و «سفرنامه از شهرضا تا مکه» و «تاریخ تحلیلی» از جمله آثار ايشان است) و براي من همين كه يك «نويسنده» را از نزديك مي ديدم بسيار جذاب و لذت بخش بود. احتمالا ايشان هم از اين كه مي ديد من معمولا به كتاب و كتابخانه و كتابخواني علاقه دارم خوشحال بود و گاهي - متناسب با سن و سواد من - با من بحث مي كرد. مثلا يادم مي آيد كلمه «خوارزمشاهيان» در عنوان يك كتاب بود و هر اندازه ايشان سعي مي كرد از وجود «واو» در اين كلمه دفاع كند من زير بار پذيرش حرف او نرفتم و معتقد بودم كه آوردن اين حرف بي فايده است!

به هر صورت،‌ در آن سن و سال، آقاي جمالي براي من حكم يك الگو را داشت و در علاقه مندي من به خواندن و نوشتن نقش جدي داشت. از اين رو من سعي مي كردم در حد حال و هواي دوره نوجواني ام به شيوه گفتار و رفتار او دقت كنم و حتي المقدور آن را تقليد نمايم.

امروز به طور اتفاقي در وبلاگ «انجمن ادبي استاد آشفته شهرضايي» و «انجمن مجازي معلمان ايران» خواندم كه ايشان 25 آبان ماه 1392 پس از 60 سال خدمات ارزشمند فرهنگی در سن 82 سالگی به رحمت خدا رفته است. با جست و جو در اينترنت متاسفانه اطلاعات چنداني درباره وي به دست نياوردم (گزارشي كوتاه از زندگي وي را در اينجا بخوانيد). در هر صورت فرصت را مغتنم شمرده ضمن گرامي داشت ياد مرحوم جمالي شهرضايي،‌از خداي بزرگ براي او و براي همه استادان و ديگر كساني كه به گردن ما حق دارند و اكنون دست شان از دنيا كوتاه است، غفران و رحمت الاهي را آرزو مي كنم.