مقاله 39: اميدسازان و اميدسوزان: جايگاه فيلسوفان كجاست؟

         

زندگی انسان چه در حوزه فردی چه در عرصه اجتماعی همواره با دشواری ها، مشکلات، نامرادی ها، و ناکامی های گوناگون مواجه است. برخی از این مشکلات ناشی از شرایط غیر اختیاری انسان است (مانند بیماری های ارثی) و برخی هم به خاطر شرایط خاص اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و زیستی او است و برخی نیز محصول بی برنامه گی ها و سوء تدبیرهای وی. در هر صورت چنین مسائلی می تواند باعث ایجاد یاس و نا امیدی در یک فرد یا جامعه شود. مسئله اميد و نااميدي موضوعي است كه از منظرهاي گوناگون روان شناختي، جامعه شناحتي، انسان شناختي و مانند آن مي تواند مورد بررسي قرار گيرد. مكتوب حاضر از منظر فلسفه و فيلسوفان نگاهي به این موضوع خواهد داشت.

اهمیت این موضوع از یک طرف ناظر به نقش سازنده امید در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها است و از سوی دیگر ناظر به نیاز جدی جامعه امروز ما به پرهیز از ناامیدی و تلاش برای رشد معنوی بیشتر و پیشرفت مادی روز افزون.

اگر از منظر فلسفی و اخلاقی به امید و ناامیدی نگاه کنیم سوال های مختلفی مطرح می شود که از آن جمله است: 1. آیا فلسفه می تواند  برای ایجاد روح امید در جامعه کاری انجام دهد؟ 2. آیا فیلسوفان وظیفه دارند جامعه را امیدوار کنند؟ 3. خود نگرش های فلسفی آیا می تواند یکی از عوامل ناامید شدن افراد باشد؟  4. از نظر اخلاقي مرز ميان اميدوار سازي و فريب چيست؟ 5. بين ايجاد «اميد كاذب» و «نااميدي صادقانه» كدام يك اخلاقا بر ديگري ترجيح دارد؟ البته دامنه این پرسش ها را می توان بسیار گسترده تر کرد ولی برای رعایت اختصار به همین چند مورد اکتفا می شود.

درباره نسبت فلسفه و فیلسوفان با امیدسازی در فرد و جامعه نکات زیر قابل طرح است:

  1. موقعیت های حدی، زمینه ساز ناامیدی هستند: انسان موجودي است که هم دارای یک بعد مادی است هم با جهان مادی سروكار دارد و از آنجا كه ماده همراه با محدوديت است، آدمي نيز با محدوديت ها، و به تعبير برخي فيلسوفان با «موقعيت حدي يا مرزي» فراوان، مواجه است. بيماري، فقر، مرگ، ترس از دست دادن داشته ها، نگراني از آينده، ناكامي در رسيدن به اهداف اقتصادي، عاطفی، سياسي و اجتماعي و محروميت از منابع قدرت و ثروت، برخي از اين محدوديت ها هستند. چنين اموري مي تواند موجب ايجاد ياس و نااميدي در زندگي بشر شود. نااميدي موجب افسردگي و سرخوردگی انسان، ناديده گرفتن داشته ها و توانايي ها، افزايش دشواري ها و مشكلات، تشديد ناراحتي ها و رنج ها، و در يك كلام، دشوار شدن زيستن آدمي و دور شدن او از شان انساني خود مي شود. فرد يا جامعه نااميد تلاش نمي كند و از حركت باز مي ماند. عدم حركت نيز مساوي است با رخوت، ركود و مرگ. نخستين گام براي مواجهه معقول با اين مشكلات و كاستن از پيامدهاي تخريبي آن،  دميدن روح اميد به زندگي انسان است. اما سوالي كه پيش مي آيد اين است كه چنين وظيفه خطيري بر عهده چه افراد يا گروه هايي از جامعه است.
  2. «گفتمان اميد» عامل سازنده و پیش برنده جامعه است: اميد، نقشي جدي و سازنده در حيات آدمي دارد. اميد باعث ايجاد حس نشاط، زندگي، تحرك، پويايي و تلاش براي بهتر زيستن مي شود.  اميد موجب کاهش رنج ها، بهبود زندگی مادی و معنوی، و حتي اخلاقی تر شدن انسان ها مي شود. چرا كه انسان اميدوار در قبال خود و ديگران احساس مسووليت بيشتري دارد، وظايف خود را بهتر انجام مي دهد، و تمايلش براي انجام كار خير و دوري از رذايل اخلاقي بيشتر است. بنابراين، مي توان گفت هم دمیدن روح اميد در جامعه یک کار اخلاقی است هم اين كه چنين كاري مقدمه انجام كارهاي اخلاقي ديگر می شود.
  3. «اميدسازان» چه كساني هستند؟ پاسخ مختصر آن است كه وظيفه ايجاد اميد در وهله اول بر عهده خود افراد است. يعني هر كس بايستي با شناخت عوامل نااميدي در زندگي خود به سهم خويش براي رفع آنها تلاش كند. در مرحله بعد نوبت به افراد و گروه هاي مختلف مي رسد، از خانواده و اطرافيان فرد گرفته تا گروه ها و نهادهاي اجتماعي مانند دولت و رسانه ها. با توجه به نقش فلسفه در زندگي انسان، و جايگاه فيلسوفان به عنوان يك گروه يا صنف اجتماعي، اين سوال پيش مي آيد كه آيا آنان هم در قبال رفع نااميدي و ايجاد اميدواري در زندگي فردي و اجتماعي انسان مسووليت و وظيفه اي دارند يا خير.
  4. آيا فيلسوفان «بايد» براي افزايش اميد در جامعه، كاري بكنند؟ پاسخ به اين سوال مبتني است بر بررسي نسبت اميد با فلسفه. توضيح مطلب اين كه فيلسوفي مي تواند روح اميد را به جامعه تزريق كند كه خود به اميد ايمان و باور داشته باشد. این باور مبتنی است بر مباني فلسفي او. طبيعتا فيلسوفي كه في نفسه به آفرينش، انسان و جامعه بدبين است و از اصلاح آن مايوس، نمي تواند بر خلاف مباني فلسفي خود عمل كند و ديگران را به اميد فراخواند كه اگر چنين كند در واقع شان فيلسوفي و اخلاقِ باور خود را مراعات نكرده است. بنابراين، نمي توان حكم كلي داد و همه فيلسوفان را مامور به اميدوار سازي جامعه دانست. پيش از اين كه از يك فيلسوف توقع داشته باشيم براي از بين بردن روح ياس و نااميدي از زندگي فردي و اجتماعي انسان ها گام بردارد نخست بايد ببينيم آيا مباني فلسفي و اخلاقي او چنين اجازه اي را به وي مي دهد يا نه. بنابراين، اگر در جامعه با دو گروه «اميدسازان» و «اميدسوزان» مواجه باشيم هر چند شاید انتظار آن باشد كه فيلسوفان جزو گروه اول باشند ولی واقعیت آن است که در همه جوامع شاهد فیلسوفانی از هر دو گروه هستیم.
  5. وظیفه اخلاقی فيلسوفان اميدوارسازي جامعه است. اگر فیلسوف را انسانی بریده و منتزع از جامعه بدانیم که باید سر در لاک خود داشته و در گوشه کتابخانه اش به تاملات نظری بپردازد، شاید برای او دیگر وظیفه امیدسازی در جامعه را قائل نباشیم، ولی اگر معتقد باشیم که فیلسوفان از سویی وظیفه دارند که از نظر علمی و عملی چندین گام از جامعه جلوتر باشند و از سوی دیگر بایستی با جامعه در ارتباط، و به عنوان يك انسان دارای معرفت در قبال ديگر انسان ها احساس مسوولیت کنند، بايد بگوييم که فیلسوف، دست کم از نظر اخلاقی، وظیفه دارد که نگذارد شعله امید و نشاط در جامعه به سردی گراید؛ چرا که این امر خلاف مسوولیت و تعهدی است که او بر دوش گرفته است.
  6. آيا فيلسوفان «مي توانند» براي افزايش اميد در جامعه، كاري بكنند؟ پاسخ مثبت است؛ البته به شرطي كه همان گونه كه اشاره كرديم خود فيلسوف از جهت نظري و عملي انساني اميدوار باشد. وجه اين كه گفته مي شود  فيلسوفان مي توانند در جامعه اميدسازي كنند آن است كه اينان جزو گروه هاي مرجع جامعه هستند و بسته به ميزان ارتباط شان با جامعه و شناخت و اعتماد جامعه به آنها، حرف آنها مي تواند دست كم در بخش هايي از جامعه مورد اقبال واقع شود. البته انتظار ما از اميدآفريني فيلسوفان بايد انتظاري منصفانه و واقع بينانه باشد.دايره برد سخن آنها نيز محدوديت هايي دارد. چرا که از يك طرف همه فيلسوفان براي اميدوار سازي جامعه احساس مسووليت نمي كنند، يا دست كم چنين كاري را جزو وظايف خود نمي دانند، و از سوي ديگر، همه افراد جامعه معمولا توجهي به فلسفه و فيلسوفان ندارد و چندان به سراغ آنها نمي روند، و از سوي سوم، فيلسوفان، «تنها» عوامل موثر در شكل گيري اميد يا نااميدي در جامعه نيستند.
  7. «اميد بخشیدن» به معنای «فريب دادن» نیست. امید بخشیدن به دیگران، به معنای گفتن سخنان خوشایند و هم کس پسند و فریفتن دیگران با وعده های بی حساب و حرف های بی مبنا نیست. امیدوار کردن یعنی توجه دادن انسان به فرصت ها و امکان هایی که احیانا  از سوی او مورد غفلت واقع شده، نه سوق دادن او به سوی کارهایی که یا در توان او نیست یا در دسترس او. امیدوار سازی یعنی توجیه این که با تلاش و توکل می توان برای مشکلات پیش آمده راه حل بهتری پیدا کرد.
  8. همه نیازمند امیدند، اما جوانان بیشتر. هر چند همه افراد جامعه نيازمند گفتمان اميد هستند ولي در اين ميان، جوانان از بقيه مهم ترند؛ چرا كه هم روحيه اي حساس تر و شكننده تر دارند هم آينده سازان جامعه هستند و اگر آنان نسبت به زندگي فردي و اجتماعي خويش احساس مسووليت نكنند و اميد به اصلاح نداشته باشند حال و آينده جامعه در خطر قرار مي گيرد.
  9. فیلسوفان چه می توانند بکنند؟ اگر فيلسوفي بخواهد وظيفه اخلاقي و انساني اميدوار سازي جامعه را به خوبي انجام دهد، به نظر می رسد مي تواند به راهكارهاي از این قبیل تمسك كند:

‌أ.         پیش از هر چیز، مباني نظري و بنيان هاي فلسفي و اخلاقي اميد را براي خود تبيين کند.

‌ب.     فرد و جامعه را متوجه توانایی ها و امکانات و فرصت های شان کند و توضیح دهد که اراده و توان آدمی بالاتر از دشواری ها و مشکلات است. شعار او باید این باشد که: «قفل، یعنی کلیدی هست».

‌ج.       بالا بردن افق دید جامعه. فیلسوفان چون نسبت به افراد معمولی با معرفت و دانایی بیشتری سر و کار دارند معمولا افق های بالاتری را می نگرند. تصویر کردن این افق ها برای افراد جامعه و به زبانی که آنها بفهمند موجب می شود که مخاطبان آنها از مواجهه با سختی های زندگی و مشکلات روزمره ناامید نشوند.

‌د.        تبیین درست رنج ها و مشکلات. اصل وجود ناکامی ها و دشواری ها در زندگی انسان نه قابل انکار است و نه به طورکامل قابل حل. به نظر می رسد کاری که یک فیلسوف می تواند بکند آن است که تلاش نماید توجیه درستی از علل و عوامل این مسائل ارائه کند و به مخاطبان خود یاری نماید که در مواجهه با این مشکلات، با بهره گیری از نیروی تعقل و توکل، و شناخت توانایی ها و استعدادهای خود، بر ناامیدی غلبه کنند.

‌ه.        ارائه الگوهای عملی و دسترس پذیر. هر چند فیلسوفان اغلب با مباحث نظری و انتزاعی سر و کار دارند ولی می توانند برای یاری رساندن به مخاطبان خود، به محسوس کردن معقولات خود اقدام کنند. آنان می توانند با معرفی افراد و جوامعی که گاه چندین بار به زانو درآمده اند ولی با بهره گیری از امید و توکل و تلاش، دوباره سرپا ایستاده و رشد یافته اند، مانع از غلبه روحیه یاس و ناامیدی در جامعه شوند.

‌و.        هشیار کردن جامعه نسبت به پیامدهای ناامیدی. آدمی اگر بداند در مواجهه با سختی ها و مشکلات، ناامیدی نه تنها گره گشا نیست بلکه باعث مشکلات بیشتر می شود، طبیعتا انگیزه بیشتری برای رهایی از آن پیدا می کند.

  1. باورهاي ديني در ايجاد گفتمان اميد نقشی رقابت‌ ناپذیر دارند. همان گونه که گفته شد امیدوار بودن یا نبودن خود فیلسوف و احساس مسوولیت او در قبال دمیدن روح امید در دیگران، مبتنی است بر دیدگاه های فلسفی وی. از آن جا که ایمان به خداوند و باور به وجود جهان دیگر، می تواند هم مانع ناامیدی هم عامل ایجاد امید باشد، فیلسوفانی که باورهای دینی داشته باشند هم خود امیدوارترند هم بهتر می توانند دیگران را از گرداب ناامیدی رهایی بخشند.

مقاله 37: اخلاق؛ مطالبه مغفول شهروندان و برنامه مهجور نامزدها


در عالم سیاست افرادی که خود را برای حضور در پست های مدیریتی و سیاستگذاری جامعه نامزد می کنند قاعدتا باید از فرصت های پیش از انتخابات استفاده کرده و برنامه ها و سیاست های آینده خود را در زمینه های مختلف اعلام کنند تا انگیزه شهروندان برای رای دادن به خود را تقویت کنند. این امر درباره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به گونه ای پررنگ تر به چشم می خورد.  اعلام برنامه ها و سیاست ها البته امری است درست و لازم، گر چه تا آنجا که نگارنده متوجه شده است در جامعه ما ارائه برنامه مدون، منسجم و مشخص از سوی نامزدهای انتخابات چندان جدی گرفته نشده است ولی در بین همین میزانی هم که آنان در سخنرانی های انتخاباتی خود اعلام می کنند یک برنامه مشخص برای رشد و تعالی اخلاقی جامعه به طور روشن به چشم نمی خورد. به عبارت دیگر، هر چند نامزدها کم وبیش اعلام می کنند که مثلا برای بهبود وضعیت اقتصادی جامعه یا ارتباط با کشورهای دیگر چه برنامه هایی دارند ولی درباب اخلاق نه از سوی شهروندان چندان مطالبه ای انجام می شود نه خود نامزدها توجه چندانی به آن می نمایند. از این رو می توان اخلاق را مطالبه مغفول شهروندان و برنامه مهجور نامزدها نامید. این البته به معنای آن نیست که خدای ناکرده اخلاق نزد نامزدها یا شهروندان مهم نیست بلکه ناظر به آن است که نامزدها معمولا در این زمینه برنامه های لازم را یا ندارند یا اعلام نمی کنند. ناگفته  نماند برخی کاندیداها گاهی اجمالا اشاراتی به مسئله اخلاق دارند ولی این امر به صورتی نیست که نشان دهد به طور مدون و برنامه ریزی شده طرحی درباره رشد اخلاقی جامعه دارند.

به هر حال، درباره این مطالبه مغفول، چند نکته به نظر می رسد:

  1. رشد اخلاقی، یک نیاز عمومی است. کسی که خود را نامزد پست مهمی چون ریاست جمهوری می کند در واقع متعهد شده است که زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه را از هر جهت و در حد توان و بر اساس موازین قانونی سامان و بهبود بخشد. رشد و تعالی اخلاقی نیز یکی از مهم ترین نیازهای جامعه است که باید مورد توجه چنین فردی قرار گیرد. از این رو بی توجهی به این موضوع، در واقع بی توجهی به بخشی از وظایفی است که یک مدیر ارشد جامعه بر عهده گرفته است. این سخن البته به معنای آن نیست که دیگر افراد و نهادهای موجود در جامعه مسوولیتی درباره رشد اخلاقی جامعه ندارند، ولی در اینجا سخن بیشتر متمرکز است بر وظایف و مسوولیت های کسانی که در صدد عهده  داری مناصب کلانی چون ریاست جمهوری هستند. بدیهی است که مدیران چه برای برنامه ریزی چه برای اجرای برنامه های خود درباب تعالی اخلاقی جامعه می توانند، و باید، از همه امکانات و فرصت های موجود در جامعه استفاده نمایند.
  2. اخلاقی بودن افراد، به معنای بی نیازی از برنامه ریزی نیست. مقید بودن خود نامزدها و اطرافیان آنها به اخلاق، چه در هنگام تبلیغات انتخاباتی و چه بعد از انتخاب شدن، گرچه امری است لازم ولی، از منظر بحث حاضر، کافی نیست، بلکه آنان باید روشن نمایند که از منظر یک مدیر جامعه، که مسوولیت بهبود و رشد و پیشرفت جامعه را بر عهده دارد، چه برنامه هایی برای رشد اخلاقی جامعه دارد. این برنامه ها از سوی نامزدها باید به عنوان عهد و میثاقی بین آنان با مردم و خداوند تلقی شود و آنان خود را مقید به اجرای آن بدانند. یعنی نقض آن را نوعی نقض پیمان بدانند که امری غیراخلاقی و غیرشرعی است.
  3. بایستی از صاحبنظران کمک گرفت. لازم است نامزدها همان گونه که برای تدوین و اعلام برنامه ها و سیاست های خود در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و مانند آن با افراد صاحب نظر مشورت می کنند درباب برنامه های اخلاقی خود نیز از افراد آشنا با مباحث عملی و نظری اخلاق بهره گیرند تا این برنامه ها از اتقان و پشتوانه نظری لازم برخوردار باشد.
  4. مردم در مطالبه گری اخلاقی نقش و مسوولیت دارند. مردم نیز به عنوان شهروندان جامعه سهم مهمی در مطرح شدن یا نشدن برنامه های نامزدها برای رشد و تعالی اخلاقی جامعه بر عهده دارند. تا آنجا که نگارنده متوجه شده است در بین پرسش هایی که مردم از از نامزدهای انتخاباتی می پرسند موارد مربوط به اخلاق چندان به چشم نمی خورد. تا وقتی که اخلاق به عنوان مطالبه جدی شهروندان از مدیران مطرح نشود، طبیعی است که نامزدهای مدیریت جامعه هم خواسته یا ناخواسته، توجه چندانی به آن نخواهند داشت. بنابراین، نباید از سهم بسیار مهم آحاد افراد جامعه در این زمینه غافل شد و انگشت مسوولیت را فقط متوجه نامزدها کرد.
  5. تعالی اخلاقی،  جزو اهداف کلان جامعه دینی است. اهمیت توجه به رشد و تربیت اخلاقی جامعه از چند جهت است. یکی این که در یک جامعه اسلامی و در حکومت دینی، اهداف و سیاست های کلان کارگزاران و مدیران باید ناظر به اهداف دین باشد و از آنجا که رشد اخلاقی جامعه و «تتمیم و تکمیل مکارم اخلاقی» یکی از اهداف کلان دین است باید این موضوع مهم ترین یا یکی از مهم ترین - هدف نامزدهای انتخابات به عنوان کسانی که در صدد مسوولیت پذیری در یک جامعه دینی هستند هم باشد و آنها برنامه های خود را در این زمینه اعلام کنند؛ همانطور که ملزم هستند برنامه های خود را در زمینه های دیگر، مثل رشد اقتصادی و سیاسی هم اعلام کنند تا مردم از روی آگاهی به آنان رای دهند.
  6. رشد اخلاقی موجب پیشرفت در زمینه های دیگر می شود. علت دیگر اهمیت و لزوم برنامه ریزی و توجه مدیران کلان جامعه به  امر اخلاق آن است که با توجه به ارتباط وثیق بین اخلاق و دیگر حوزه های زندگی انسان، به هر اندازه مدیران و شهروندان جامعه از رشد اخلاقی بالاتری برخوردار شوند به ایفای وظایف و مسوولیت های خود در زمینه های دیگر عنایت و توجه بیشتری خواهند داشت و این امر در نهایت موجب پیشرفت جامعه در عرصه های دیگری چون اقتصاد، سیاست و امنیت می شود. یک مدیر یا کارمند متخلق به اخلاق، معمولا سعی می کند وظایف خود را بهتر انجام دهد و با مخاطبان خود مسوولانه تر برخورد نماید. بنابراین، موفقیت دولت در ارتقای وضعیت اخلاقی جامعه، موجب موفقیت او در دیگر عرصه ها می شود، و عکس این امر هم البته صادق است. لذا، از منظر بحث حاضر، می توان گفت بین رشد شاخص های اخلاقی جامعه با بهبود دیگر شاخص ها ارتباط مستقیم وجود دارد.
  7. موفقیت در تربیت اخلاقی، یکی از شاخص های ارزیابی مدیران است. با توجه به این که اخلاق و معنویت و «قرب الی الله» از جمله اموری است که نظام اسلامی به عنوان اهداف کلان خود در نظر گرفته است درخواست برنامه مدیران برای تعالی اخلاقی جامعه باید یکی از مطالبات نظام اسلامی از مدیران خود نیز باشد و هم مردم هم نظام در ارزیابی کارنامه کاری مدیران خود میزان موفقیت آنان در تربیت اخلاقی جامعه را به عنوان یک شاخص مهم در نظر بگیرند. این امر موجب می شود که نامزدهای انتخابات و مدیران آینده به این مسئله مهم بیش از پیش عنایت و توجه نمایند. هرچند به طور معمول نمی توان به طور دقیق و به گونه ای کمیت پذیر مشخص کرد که در یک دوره زمانی خاص، اخلاق چه اندازه در یک جامعه رشد کرده است ولی به هر حال هر دولتی می تواند در پایان دوره خود با بهره گرفتن از برخی شاخص ها به مردم گزارش دهد که وضعیت اخلاقی مدیران و مردم در دوره او از نظر اخلاقی چه تغییراتی کرده است. مثلا مشخص شود میزان رشوه گرفتن کارمندان یا آمار زندانیان مربوط به جرایم اخلاقی چه اندازه کاهش یافته است.
  8. توجه به نیازهای دیگر، نباید موجب بی توجهی به تعالی اخلاقی شود. حتی اگر مطالبات و انتظارات شهروندان از مدیران بیشتر ناظر به حوزه های دیگری چون اقتصاد باشد این امر نباید موجب بی توجهی یا کم توجهی نامزدها به تبیین و ارائه برنام های خود برای رشد اخلاقی جامعه شود. چرا که اولا برای افراد عادی معمولا نیازهای ملموس و فوری، مثل نیازهای اقتصادی، بیشتر مطرح است و آنان نگاه کلان به مسائل ندارند، ثانیا انتظار آن است که نامزدهای احراز مدیریت کلان جامعه، افرادی باشند که از منظری بالاتر و فراتر از نگاه های تک بعدی افراد عادی به مسائل بنگرند. این سخن البته به معنای مهم نبودن یا اولویت نداشتن نیازهای اقتصادی و مانند آن نیست.
  9. نخبگان و رسانه ها در مطالبه گری اخلاقی مسوولیتی بزرگ و نقشی موثر دارند. درباب تعالی معنوی و اخلاقی جامعه، نهادها و واحدهای تاثیر گذار جامعه، مانند رسانه ها و نخبگان، وظیفه ای بسیار سنگین و دشوار بر عهده دارند. اینان هم می توانند، و باید، مطالبه گری اخلاقی از نامزدها را مطرح کنند و هم می توانند به طور منصفانه و واقع بینانه به ارزیابی کارنامه مدیران در این زمینه بپردازند. این مسوولیت اگر به خوبی انجام پذیر و از پشتیبانی و همراهی شهروندان جامعه هم برخوردار شود، مسئله اعلام برنامه از سوی مدیران و نامزدها و عمل آنان به وعده های داده شده درباب اخلاق را در جامعه و در سپهر سیاسی و اجتماعی جامعه نهادینه می سازد.
  10. برنامه ها و سیاست های اخلاقی مدیران باید حتی المقدور جامع باشد. به نظر می رسد یک نامزد پست مدیریتی در جامعه اسلامی باید در طرح نامه خود برای تربیت و رشد اخلاقی جامعه، نگاهی جامع و شامل داشته باشد و اولا دیدگاه ها ثانیا برنامه های اجرایی خود را درباره اموری از این دست روشن نماید: 1. جای گاه اخلاق و رشد اخلاقی در بین برنامه ها و سیاست های او   2. جای گاه اخلاق به عنوان معیاری برای گزینش همکاران و همراهان خود 3. مهم ترین رذایل اخلاقی موجود در عرصه های مختلف جامعه و برنامه های وی برای کاستن از این رذایل 4. نسبت اخلاق با سیاست 5. چگونگی نهادینه شدن اخلاق در جامعه، بدون درافتادن شهروندان و مدیران به دام رذایل اخلاقی چون ریا، دروغگویی و تظاهر. البته این چند مورد به عنوان نمونه است. همان گونه که گفته شد یک نامزد یا مدیر برای برنامه ریزی سیاست ها و برنامه های خود جهت رشد اخلاقی جامعه باید از صاحبنظران آگاه و دلسوز و زمان آشنا در زمینه اخلاق و علوم وابسته به آن استفاده نماید.

پ ن:

1.       در مطلبی هم افق با بحث حاضر، نگارنده در مقاله ای به بررسی «چالش های اخلاقی فراروی کارآمدی حکومت دینی» پرداخته است. این مقاله هر چند هنوز منتشر نشده ولی در این پست می توانید بخشی از آن را مطالعه کنید.

2.      آن گونه که برخی خبرگزاری ها اطلاع داده اند درباره تبیین اخلاق انتخاباتی  به درخواست وزارت کشور، تیم اخلاق کاربردی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی حوزه علمیه قم، اقدام به  تدوین «منشور اخلاقی انتخابات در جمهوری اسلامی ایران» نموده است. این کار هر چند ارزشمند است ولی باید دید کسانی که مهم ترین مجری این ماجرا هستند، یعنی نامزدهای فعلی و مدیران بعدی، برای اجرایی کردن آن چه برنامه هایی دارند.


مقاله 36: براي طراحی «نظام اخلاقی اسلام درباره زنان» چه بايد كرد؟

گر چه مباحث مربوط به زنان كم وبيش در جامعه ما همواره مطرح است ولي فرارسيدن مناسبت هايي چون ولادت حضرت زهرا(س) موجب پر رنگ تر شدن آنها می شود. اينك ضمن تبريك این ولادت فرخنده، يكي از موضوع هايي كه به نظر مي رسد در جامعه علمي ما، به ويژه در حوزه هاي اخلاق و فلسفه اخلاق، درباره زنان  تااندازه اي مغفول مانده خدمت دوستان تقديم مي شود. اين موضوع عبارت است از لزوم تدوين «نظام اخلاقي مربوط به زنان». به نظر مي رسد مباحث مربوط به «اخلاق و زن» تا زماني كه در قالب يك نظام تعريف نشود از جامعيت و شمول و توجيه پذيري لازم برخوردار نخواهد شد.

تعریف: مقصود از نظام اخلاقي مربوط به زنان اين است كه همه مباحث اخلاقي كه مرتبط با زنان است در يك چارچوب و ساختار مدون و منسجم طراحي شود. مبناي نگرشي اين كار هم انديشه هاي اخلاقي اسلام و انديشمندان اسلامي درباره اخلاق زنان و مباحث اخلاقي مربوط به آنهاست. در چنين نظامي است كه هر بحثي درباره زنان و اخلاق مي تواند جايگاه لازم خود را پيدا كند و با مباحث و موضوع هاي ديگر همپوشاني ها و پيوستگي هاي لازم را به دست آورد.

اهمیت و ضرورت: با توجه به شخصيت و شان زن در نظام آفرينش و نقش بي بديل او در زندگي فردي و اجتماعي انسان ها و با توجه به حضور روزافزون زنان در عرصه هاي مختلف جامعه امروز ايران و جوامع ديگر، بررسي موضوع هاي مربوط به آنان از اهميت فراواني برخوردار مي شود. اين موضوع ها حوزه هاي مختلف زيستي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و مانند آن را در بر مي گيرد كه يكي از مهم ترين آنها حوزه اخلاق است.  بديهي است كه تلاش در اين عرصه بيش از هر كس ديگر بر عهده انديشوران عرصه فلسفه و اخلاق است، و طبيعتا انتظار اين است كه خود بانوان در اين زمينه پيش و بيش از ديگران تلاش كنند.

براي پاسخ گويي پيشاپيش به برخي از سوال هاي احتمالي بايد يادآور شويم كه بحث از نظام اخلاقی اسلام مربوط به زنان تکمیل نخواهد شد مگر این که این نظام درباره مردان هم مطرح و تبیین شود. لکن از آنجا که تمرکز این مکتوب بر زنان است حضور آنان در این نوشته پررنگ تر است.

بایسته ها: برای طراحی یک نظام اخلاقی مبتنی بر دیدگاه اسلامی درباره زنان، نکات گوناگونی است که باید مورد توجه قرار گیرد که برخی از آنها در این پست بیان می شود. جهت رعایت اختصار، درباره هر یک از این موارد توضیح کوتاهی ارائه می شود.

  1. امکان یا عدم امکان «اخلاق زنانه»: به این معنا که مشخص شود آیا اخلاق امری است فراجنسیتی یا این که می توان از اخلاق ویژه زنان (یا مردان) سخن به میان آورد و آن را در یک چارچوب مشخص تدوین نمود.
  2. نظام ارزشگذاری اخلاقی اسلام: لازم است روشن شود که مبانی و معیارهای ارزش گذاری اخلاقی در اسلام به طور کلی برای همه انسان ها، فارغ از جنسیت شان، و به طور خاص درباره زنان چیست.
  3. نگاه جامع به مسائل زنان: زن به عنوان یک انسان دارای نیازها، روحیات، و شاخصه های شخصیتی گوناگونی است که در مواردی با مردان مشترک و در برخی موارد هم متفاوت است. این مسائل ممکن است در عرصه اخلاق خود را بروز دهد. از این رو در تدوین نظام مند اخلاق زنانه نگر بایستی نگاهی جامع و شامل و چندبعدی به زنان داشت.
  4. شناخت و نقد نظریه های اخلاقی و فلسفیِ رقیب: نظام اخلاقی زنانه نگر اگر از منظر اسلامی تدوین شود طبیعتا نظریه های رقیبی خواهد داشت که هر یک برای خود مدعیات و ادله ای دارند. دیدگاه های اخلاقی غیردینی و غیراسلامی از این قبیل است. این دیدگاه ها می تواند در قالب نظریه های گوناگونی مطرح شود که از آن جمله است نظریه های اخلاقی فمینیستی. آشنایی واقع بینانه و نقد منصفانه این نظریه ها و دیدگاه ها نیز برای تدوین نظام اخلاقی و فلسفی اسلامی درباره زنان امری است لازم و ضروری.
  5. بررسی جدی دیدگاه فیلسوفان یا دیگر اندیشمندان اسلامی درباره زنان: برخی از اندیشمندان اسلامی، از فیلسوف و غیر فیلسوف، درباره اخلاق زنان و مباحث اخلاقی مربوط به زنان مباحثی را مطرح کرده اند. گردآوری و معرفی و در صورت لزوم، نقدو بررسی این دیدگاه ها، می تواند به نظام سازی اخلاقی درباره زنان از دیدگاه اسلام یاری رساند.
  6. تبیین مبانی انسان شناختی اسلام و جایگاه این موضوع در نظام اخلاقی مربوط به زنان: زن به عنوان یک انسان تحت نظام انسان شناسی اسلامی قرار می گیرد. از این رو در تبیین نظام اخلاقی مربوط به او بایستی این نظام را در ذیل یک نگرش کلان تر، یعنی نگاه اسلام به انسان به طور کلی، مورد توجه قرار داد.
  7. توجه به نسبت اخلاق با جنس sex و جنسیت gender   از دیدگاه اسلام: در مطالعات اخلاقی و نااخلاقی مربوط به زنان در عصر حاضر، بین جنس و جنسیت تمایز گذارده می شود. جنس بیشتر مربوط به بعد جسمی و مادی زن است و جنسیت مربوط به شخصیت فرهنگی و اجتماعی او. طبیعتا در بحث از اخلاق زنان نیز باید به این  تفکیک توجه کرده و مشخص شود که از نظر اسلام هر یک از جنس و جنسیت چه نسبتی با اخلاق پیدا می کنند.
  8. توجه به اصول اخلاقیِ بالادستی اسلام: در نظام اخلاقی و تربیتی اسلام برخی اصول وجود دارد که از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است . این اصول به نوعی حالت قوانین آمره و اصول حاکم بر دیگر اصول را دارد و هم درباره زنان هم مردان صدق می کند. در هنگام تبیین نظام اخلاقی مربوط به زنان بایستی این اصول را مدنظر قرار داد. برخی از این اصول را چنین می توان برشمرد: حفظ کرامت انسان، حفظ عفت و پاکدامنی، حفظ کیان خانواده، حفظ نسل ها، مسوولیت در قبال نسل های آینده، مسوول بودن در برابر خدا، مردم و خود.
  9. توجه به زیست جهان زنان در دنیای امروز: چنانچه نظام نامه اخلاقی مربوط به زنان، به شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فکری دنیای امروز و جایگاه زنان در این میان و همچنین نسبت این امور با اخلاق توجه نکند، دچار نوعی انتزاعی گری شده و هر چند ممکن است در عرصه نظر جذاب و جالب جلوه کند ولی در عرصه عمل با دشواری های فراوانی روبه رو خواهد شد.
  10. داشتن وسعت دید: اندیشورانی که در صدد تدوین نظام اخلاقی مربوط به زنان هستند بایستی نگرشی والا و گسترده داشته باشند. از کوتاه بینی و منطقه نگری و مانند آن دوری نمایند. ایده آل آن است که نظام نامه ای تهیه شود که بتواند نه تنها زنان ایران یا جهان اسلام را پوشش دهد بلکه فراتر از آن بتواند برای جهان غیر اسلام نیز حرف های جدی برای گفتن و زمینه های لازم برای پذیرش را داشته باشد.
  11. طراحی خط بازخورد و بازخواني مدام: نظام نامه اخلاقی ای که تدوین می شود بایستی به تعبیری «منبع باز» باشد. به این معنا که امکان این را داشته باشد که با توجه به تحولات زمانه و رشد و تغییر دیدگاه ها و پیدایش نظریه های جدید، همواره مورد خوانش های جدید قرار گیرد و از طرف دیگر خط بازخوردی داشته باشد که بتوان نقاط ضعف احتمالی آن را شناسایی کرده و برطرف نمود.
  12. بهره گیری از تجارب انسانی: هر چند نظام نامه اخلاقی ای که از آن سخن گفته می شود ناظر به اندیشه های اسلامی، و احیانا با توجه به شرایط زن در جامعه یا جوامع اسلامی است، ولی برای طراحی هر چه بهتر و کم نقص تر آن لازم است که از تجارب مثبت و منفی دیگر جوامع نیز برای درس آموزی استفاده شود. چرا که همه آدمیان از آنجا که در انسان بودن شراکت  دارند در برخی تجربه ها نیز مشترک هستند و لذا هر کدام می توانند از یکدیگر درس های لازم را فراگیرند.
  13. پرهیز از نقش گریزی و تقلید جنستی: در تدوین نظام اخلاقی مربوط به زنان بایستی از افراط وتفریط دوری نمود. از این رو لازم است اصول و معیارهای کلی تبیین شود. یکی از این اصول آن است که به زن باید به عنوان یک انسان برخوردار از استعدادها و توانایی های اخلاقی خاص خود نگاه شود. در نگرش متعادل به زن، زن همواره زن باقی می ماند و برای اثبات شایستگی ها و توانایی های خود لازم نیست خواسته یا ناخواسته به دنبال فرورفتن در نقش مردان و انکار هویت زنانه خویش باشد. به همین خاطر است که بایستی در نظام اخلاقی مربوط به زن، همه ارزش های انسانی او به طور کلی و ارزش های زنانه او به طور خاص حفظ و محترم شمرده شود. ضعف بزرگ برخی از جریان ها یا نظریه های فمینیستی مدافع حقوق زنان در غرب این بود که نقش هایی چون مادری کردن، تربیت فرزند و حفظ کیان روحی و روانی خانواده را، که زنان در آن معمولا چیره دست تر از مردان هستند، تحقیر کردند و ثمره آن مخدوش شدن مرزهای ارزشی میان مردان و زنان شد.
  14. توجه جدی به وظایف و مسوولیت ها ی اخلاقی مردان: زن و مرد هر دو در انسانیت و ارزش های کلان انسانی مشترک هستند. در عالم واقعیت نیز این دو در عرصه های فردی و اجتماعی صاحب تاثیر و نقش اند. از این رو رشد و تعالی اخلاقی هر یک از این دو، همچنین تدوین یک نظام جامع اخلاقی درباره هر کدام، بدون توجه به دیگری، کامل نیست.
  15. برخورداری از نگاه آسیب شناسانه: نظام اخلاقی مربوط به زنان بایستی عرصه های آسیب زا یا آسیب پذیر مختلفی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اخلاق زنانه مربوط می شود را شاسایی کند. به عنوان مثال، به نقد و بررسی نگرش ها، دیدگاه ها، و پژوهش ها و تحقیق های فلسفی و اخلاقی مربوط به زنان در جهان اسلام و در بیرون از آن بپردازد. همچنین دیدگاه های اخلاقی اسلام درباره زنان را از رفتار غیراخلاقی برخی افراد جوامع اسلامی درباره زنان تفکیک نماید. این امر گر چه گاهی بسیار دشوار می نماید ولی به هر حال گریزی از آن نیست.
  16. برخورداری از نگرش بین رشته ای: شخص و شخصیت زنان نیز مثل مردان دارای ابعاد گوناگون است. با توجه به نسبت پذیری بعد اخلاقی زنان با دیگر سویه های شخصیتی شان، لازم است در تدوین نظام اخلاقی مربوط به آنان، از علوم مختلفی چون انسان شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی، و تعلیم وتربیت نیز بهره گرفته شود.
  17. توجه به تنوع ها و تفاوت های زندگی زنانه در دنیای امروز: زنان مسلمان یا غیرمسلمانی که در دنیای امروز زندگی می کنند به فراخور محیط زندگی خود و میزان برخورداری از ارتباط با دیگر جوامع و رسانه های های ارتباط جمعی، هر یک دارای ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی خاص خود هستند که طبیعتا این امر می تواند بر روی بینش، کنش و منش اخلاقی آنان تاثیر بگذارد. از این رو  در تدوین نظام اخلاقی مربوط به آنان، بایستی این گونه گونی ها نیز مورد توجه قرار گیرد.
  18. شبهه شناسی و سوال یابی: درباره نگرش اخلاقی اسلام یا عملکرد مسلمانان به زنان، در دنیای امروز پرسش ها و نقدهای گوناگونی با انگیزه های مختلف مطرح می شود. از این رو برای دفاع از نظام اخلاقی زنانه محور بایستی این نقدها و پرسش ها به خوبی شناسایی شود و اگر به جا بود پذیرفته شود و اگر نادرست بود پاسخ داده شود.
  19. توجه به اخلاق کاربردی: اجرایی شدن یک نظام اخلاقی منوط به کاربردی شدن آن است. از این رو بایستی در تدوین نظام اخلاقی مربوط به زنان یا در کنار آن، مباحث اخلاقی را به صورت کاربردی نیز مطرح کرد. موضوع هایی چون اخلاق ازدواج، اخلاق مادرانگی، اخلاق همسرداری، اخلاق معاشرت، و اخلاق کار از جمله مواردی است که می تواند از این منظر مورد توجه قرار گیرد.
  20. تبیین «حقوق» و «تکالیف» اخلاقی زنان: بحث حق و تکلیف هر چند بیشتر در نظام حقوقی اسلام مطرح است ولی می توان آن را در نظام اخلاقی اسلامی نیز مد نظر قرار داد. از این رو می توان این مطلب را تشریح کرد که از منظر اخلاق، زنان چه حقوقی دارند و چه تکلیف هایی بر عهده ایشان است. در این میدان این که حقوق نسبت به چه کسانی و تکلیف در برابر چه کسانی است باید روشن شود.
پ ن: نویسنده بعضی از مباحث مربوط به «زن و اخلاق» را در برخی از آثار خود مورد بررسی قرار داده است که چند مورد آن منتشر شده است، که از آن جمله است:

1. «چرایی و چگونگی نقد فلسفه اخلاق زنانه نگر (فمینیستی)» (دانلود)

  2. « کرامت زن در اسلام و غرب: مورد پژوهی تطبیقی امام خمینی و فمینیسم» (دانلود)

 3. «زنان و جنبش های نوپدید دینی: بررسی مقاله زنان در جنبش های دینی نوپدید، نوشته الیزابت پاتیک» (دانلود)

مقاله 31: برای تقویت «صندوق ذخيره اخلاقی جامعه» چه باید کرد؟

از منظر انديشه اسلامي همه افراد در صيانت از مرزهاي اخلاقي و معنوي جامعه مسووليت و وظيفه دارند. از آن جا که هر جامعه ای که دین در اداره آن نقش جدی دارد و شهروندان آن هم انسان های دین دار هستند بیش از جوامع دیگر، مسئله اخلاق را به عنوان یک هدف بنيادين براي خود مطرح می کند، از این رو از مدیران و شهروندان چنین جامعه ای  هم طبیعتا بیش از مدیران یا شهروندان جوامع دیگر انتظار می رود که به فضائل اخلاقی مقید باشند. در چنین جامعه ای، اخلاق در واقع ضامن موفقیت و کارآمدی مدیران و رشد و تعالی مردم است. لکن سوالی که پیش می آید این است که برای تقویت هر چه بیشتر اخلاق در چنین جامعه ای چه باید کرد؟ موارد زیر برخی از راه کارهایی است که به نظر می رسد در این زمینه می تواند موثر واقع شود:
  1. تقویت سرمایه های اخلاقی و اجتماعی جامعه: یک جامعه در طي زمان، برخوردار از ارزش ها و هنجارهایی می شود که سرجمع آن همچون سرمایه ای ارزشمند و گران قیمت است. این سرمایه است که باعث حفظ انسجام جامعه و یافتن یک هویت دینی، فرهنگی و ارزشی و اجتماعی مشخص می شود. این سرمایه می تواند در خدمت دین و دین مداران برای ایفای هر چه بهتر وظایف‌شان قرار گیرد. بنابراین، وظیفه مدیران و مردمان است که هر کدام به سهم خود در حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی کوشا باشند. مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر، ایثار و از  خودگذشتگی، ترحم و دلسوزی، دوستی و مودت، دستگیری از نیازمندان، احساس مسوولیت در قبال دیگران، کمک به بهتر زیستن هم‌نوعان و اموری از این دست می تواند به حفظ و تقویت ذخایر معنوی و ا خلاقی جامعه کمک کند.
  2. آگاهی افزایی دینی و اخلاقی: با توجه به نسبت بین اخلاق و دین از یک طرف و ارتباط عمل اخلاقی با معرفت اخلاقی از سوی دگر، به هر میزان که مردم و مسوولان جامعه برای افزایش معرفت اخلاقی خود تلاش نمایند در واقع زمینه مهیاتری را برای عمل اخلاقی فراهم کرده اند.
  3. تلاش برای نهادینه کردن اخلاق در جامعه. به نظر می رسد تا وقتی اخلاق و اخلاقی زیستن در یک جامعه دینی نهادینه نشود نمی توان انتظار داشت که آن جامعه و حکومت به اهداف خود دست یابد. نهادینه سازی اخلاق، ضامن صیانت از کرامت انسانی است. نهادینه سازی به معنای فراهم ساختن شرایطی است که فرد برای اخلاقی عمل کردن نیاز به محرک ها و مشوق های بیرونی نداشته باشد (یا کمترین نیاز را داشته باشد)؛ و  انگیزه های درونی اش به اندازه ای قوی باشد که او را به مراعات اخلاق ترغیب نماید؛ به گونه اي كه اخلاقی بودن را به زمان و مکان و شرایط و امیتازات خاصي مقید نكند.
  4. توجه به پیش‌گیری هاي اخلاقي: همواره گفته اند و تجربه هم تایید کرده است که «پیش‌گیری بهتر از درمان است». از این رو بهتر آن است که هم شهروندان هم مسوولان در حکومت دینی، این امر را نصب العین خود قرار داده و راه را برای اعمال غیر اخلاقی خود یا دیگران از همان ابتدا سد نماید. برخورد با رفتارها و گفتارهای غیراخلاقی باعث می شود که هزینه نقض اخلاق در جامعه هر روز بالاتر رود و علاوه بر مدیران، شهروندان عادی هم بیش از پیش خود را مقید به مراعات اخلاق بدانند.
  5. معرفی و برجسته سازی اسوه های اخلاقی: یکی از بهترین راه های تربیت و رشد اخلاقی جامعه، معرفی اسوه های اخلاقی است که هر کدام در عرصه عمل و در طول زمان، مقید بودن خود را به اخلاق و تهذیب نفس نشان داده اند. تجربه نشان داده که نفس حضور این افراد در جامعه و شناخت مردم نسبت به آنها خود بیش از صدها تبلیغ اخلاقی موثر واقع مي شود. از این رو هم مردم هم مدیران حکومت دینی باید وجود چنین افرادی را قدر دانسته و از آنان به عنوان یکی از سرمایه ها و پشتوانه های معنوی خود بهره بگیرند. این اسوه ها می توانند به طور غیر مستقیم تقویت کننده کارآمدی دین و دین مداران در اداره جامعه باشند.
  6. عمل به باورهاي اخلاقي: اگر بپذیریم  دوگانگی عقیده و عمل، یکی از مهم ترین چالش های فراروی یک جامعه دینی است، لاجرم باید این را بپذیریم که عمل به باورهای اخلاقی یکی از راه‌کارهای مفید و موثر برای افزایش اين کارآمدی ا ست. این کار در واقع تبلیغ عملی توانمندی دین و دین داران در اداره جامعه است.
  7. تقویت نظارت درونی و بیرونی: آدمی تا وقتی خود را در زیر نظارت ناظر بیرونی و درونی نبیند احتمال این که اخلاق را زیر پا بگذارد افزايش پيدا مي كند. از این رو بر مدیران و مردمان جامعه لازم است که علاوه بر تربیت اخلاقی و نظارت درونی افراد، ناظران امین بیرونی نیز بر آنها بگمارند و آنان را نسبت به نقض اصول اخلاقی مورد بازخواست قرار دهند.
  8.  توجه به صداقت و راستگویی: سیره پیشوایان دینی چون امام علی(ع) در این زمینه ها می تواند بهترین الگو برای آحاد افراد یک جامعه  دینی باشد. این وجه اخلاقی امام است که باعث می شود حتی پیروان ادیان دیگر هم شیفته او شوند. بی جهت نیست که جرج جرداق مسیحی كه سال های زیادی از عمر خود را وقف امام علی(ع) كرده است مي گويد: «من بعد از سال ها تحقيق، شيعه را در يك كلمه يافتم و آن هم «اخلاق» بود.» (هفته نامه بعثت،، س33، ش20، 1391، ص1).
  9. برنامه ریزی و تامین امکانات لازم برای  تربیت اخلاقی. بدون برنامه ریزی های خرد و کلان درباب تربیت و رشد اخلاقی جامعه، و بدون تهیه و تدارک امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، نمی توان به اعتلاي اخلاقي جامعه اميد داشت. البته این برنامه ریزی ها باید به گونه ای باشد که مانع از شکل گیری رذائل اخلاقی ای چون ریا، تظاهر و دروغ در جامعه شود. برای رسیدن به این مقصود و مقصد مهم لازم است مسئله «درونی سازی اخلاق» مد نظر قرار گیرد. همچنین بایستی راه های وصول به این هدف، با بهره گیری از علوم مختلف و صاحب‌نظران عرصه هایی چون تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، اخلاق، و روان شناسی تدوین گردیده و در اختیار دست اندرکاران امر تربیت اخلاقی جامعه قرار گیرد.
  10. تبیین مفهومی و مصداقی قوانین اخلاقی اسلام:  متولیان امور می توانند با بهره گیری از اندیشوران آگاه و دلسوز و زمان آشنا، به تبیین، تعریف و تفسیر صحیح مفاهیم اخلاقی پرداخته و حد و مرز مفهومی و مصداقی مفاهیمی چون زهد، قناعت، مردم داری، و مانند آن را تبیین کنند تا هم نصب العین خودشان شود هم افراد جامعه.
  11. توجه به تربیت اخلاقی خود و اطرافیان: از برخی آموزه های قرآنی چون «یاایها الذین آمنوا قو انفسکم و اهلیکم نارا» (تحریم، 6) و «و انذر عشیرتک الاقربین»(شعرا، 214) می توان چنین برداشت كرد که هم مدیران هم مردم باید کار تربیت اخلاقی را از خویشتن و نزدیکان خود شروع کنند. البته به نظر مي رسد در بحث از اخلاق اجتماعی باید دایره «اقربین» را بسی وسیع تر از اخلاق فردی دانست. می توان چنین برداشت که در عرصه عمومی این مفهوم شامل نزدیکان سیاسی، اداری، گروهی و شغلی هم می شود.
  12. توجه به دین در عمل و نظر: با توجه به جایگاه ارزشمند اخلاق در بین آموزه های دینی از یک طرف، و نقش دین در پشتیبانی از اخلاق از طرف دیگر، این از وظایف شهروندان است که با آگاهی افزایی نظری و تقید عملی به دین و آموزه های دینی، به رشد و اعتلای اخلاقی جامعه و تقویت اخلاقی کارآمدی دین در اداره جامعه کمک نمایند.

              (برگرفته از مقاله ای جدیدالتالیف درباب چالش های اخلاقی فراروی کارآمدی دین در جامعه)

جزوه جدید برای آزمون کلاس روش تحقیق

به اطلاع دوستان کلاس روش تحقیق می رسانم که جزوه ای درباره «اخلاق پژوهش» نیز به منابع آزمون پایان ترم افزوده شد که باید مطالعه شود.

این جزوه در واقع بخشی از کتاب «اخلاق پژوهش: مبانی و مسائل» است که چون خود کتاب فعلا کمیاب است کپی صفحاتی که بایستی برای آزمون مطالعه شود در اختیار واحد تکثیر گذاشته شده و دوستان می توانند از این واحد دریافت کنند.

اطلاعات بیشتر درباره کتاب فوق را در اینجا بخوانید.

فرصت را مغتنم شمرده یادآور می شوم فقط مقالاتی پذیرفته می شود که قبلا طرح نامه اش تایید شده باشد و با توجه به نکات مطرح شده در کلاس و در جزوه روش تحقیق نوشته شده باشد. پیشنهاد می کنم پیش از نوشتن مقاله ابتدا نگاهی به «مقاله آموزشی» بیاندازید.

در اینجا هم نکته هایی که باید مورد توجه قرار گیرد را گفته ام.

پ ن: لطفا به همه دوستان دیگر اطلاع دهید.


چيستي اخلاق فناوري اطلاعات + دانلود



در شماره 20 - 22 مجله دانش پژوهان گفت و گويي درباره چيستي و چرايي اخلاق فناوري اطلاعات داشتم. با توجه به كمبود منابع فارسي درباره اين شاخه از اخلاق كاربردي، شايد اطلاع از آن براي علاقه مندان بد نباشد. متن گفت و گو در ادامه مطلب آمده است.

 گفت و گو را در فرمت pdf مي توانيد از اينجا دانلود كنيد. فهرست ديگر مطالب مجله را در اين پست بخوانيد.

ادامه نوشته

نکته 26:  آیا کبوتران «صفر و یک» مقصراند؟

امروزه استفاده از اینترنت و بهره گیری از فضای سایبر آن چنان با زندگی انسان ها عجین شده است که تصور وجود آدمی بدون استفاده از آن تقریبا غیر ممکن شده است. اگر زمانی انسان را به عنوان «حیوان ناطق» تعریف می کردند شاید اکنون باید او را «حیوان دیجیتال» یا چیزی شبیه این بنامند. حضور همه جانبه اینترنت در حیات و ممات آدمیان این روزگار ابعاد و جنبه های مختلفی دارد که صاحب نظران رشته های گوناگون به آن توجه کرده و درباره آنها کتاب ها و مقاله های فراوان نوشته و می نویسند (البته، متاسفانه، نه در کشور ما). یکی از این جنبه ها بعد اخلاقی حضور در سپهر سایبر است. برخی از سوال های اصلی، درباب اخلاق فناوری اطلاعات از این قرار است: استفاده از این فناوری ها چه پیامدهای اخلاقی برای کاربران آن دارد؟ آیا گناه نقض قوانین اخلاقی در این عرصه را باید به گردن خود اینترنت (یا کبوتران نامه بر صفر و یک) انداخت، یاآدمی هم در این اخلاق گریزی ها یا اخلاق ستیزی ها نقش دارد؟ برای اخلاقی تر کردن هر چه بیشتر فضای سایبر چه باید کرد؟

در باره اخلاق فناوری اطلاعات توجه به چند نکته لازم است:

1. به رغم اهمیت بحث اخلاق فناوری اطلاعات و موضوع های مرتبط با آن مثل اخلاق کامپیوتر، و به رغم نیاز امروز کشور ما به به این مطلب، متاسفانه جوامع حوزوی و دانشگاهی جامعه ما هنوز آن گونه که شایسته است به این بحث ورود نکرده اند. نگارنده یکی دو سال گذشته که در حال تدوین «ماخذشناسی اخلاق فناوری اطلاعات» بود بیش از ... (بقيه در ادامه مطلب)
ادامه نوشته

نکته 25 : كتاب هاي ديني براي كودكان و چند نكته باريك تر ز مو (2)

(pdf هر دو قسمت را میتوانید از اینجا دانلود کنید)

در قسمت اول این نوشتار برخی از نکته هایی که درباب نگارش آثار دینی - به ویژه برای کودکان و نوجوانان - باید در نظر گرفت بیان گردید. اینک ادامه این نکته ها:

6.توجه به امور زيبايي شناختي:  كار نگارش و نشر كتاب يك فن و يك هنر است، گر چه طبيعتا صنعت هم هست. از اين رو بايستي در همه مراحل توليد و توزيع آثاري ادبي و هنري با صبغه ديني، به طور جدي به امور مربوط به زيبايي هم توجه كرد؛ به ويژه كه مخاطب اين گونه آثار، كودكان و نوجوانان باشند كه جذابيت هاي شكلي و ظاهري كتاب براي آنان امري تعيين كننده است. بنابراين استفاده از متخصصان طراحي و گرافيك، نقاشان، صفحه آرايان، و ويراستاران مبرز و متخصصان صنعت نشر، همچنين استفاده از صاحب نظران عرصه تعليم وتربيت، روان شناسي، جامعه شناسي و هر گونه دانش هايي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم مي توانند به توليد آثار ادبي و هنري با درون مايه ديني كمك كنند امري است لازم و ضروري.

7.سهولت دسترسي: چه بخواهيم چه نخواهيم هنوز اقلام فرهنگي و از جمله كتاب در سبد خانوار بيشتر افراد جامعه ما جاي چنداني ندارد. به همين خاطر هنگام بروز دشواري هاي مالي و اقتصادي، خريد كتاب و مجله معمولا نخستين اقلامي است كه از سبد خريد خانواده ها حذف مي شود. طبيعي است كه اين امر مي تواند به مرور زمان موجب بروز خسارات فرهنگي فراواني شود. يكي از راه هاي جبران اين امر، فراهم سازي بستري است كه بتوان كتاب را با هزينه كمتري به دست خانواده ها و در واقع به دست كودكان و نوجوانان رساند. از جمله كارهايي كه در اين زمينه مي توان انجام داد تقويت كتاب خانه ها است. فروش اقساطي كتاب هم يكي از كارهايي است كه انجام آن از سوي كتاب فروشان يا ناشران مي تواند به بالا رفتن سرانه مطالعه كودكان و بزرگ سالان كمك كند. انتشار كتاب هاي ارزان قيمت، يا امانت دادن كتاب از سوي كتاب فروشي ها در قبال اخذ وجهي كمتر از قيمت پشت جلد و اموري از اين قبيل مي تواند به اقبال افراد به مطالعه كمك نمايد.

8.فرهنگ سازي: براي اين كه خريد و مطالعه كتاب جاي گاه خود را بين كودكان و نوجوانان و بزرگ تر ها پيدا كند بايد مسئله مطالعه جزو فرهنگ جامعه ما شود. و اين كار شدني است به شرط آن كه همه افراد، نهادها و موسسات فرهنگي و غير فرهنگي به طور جدي وارد عرصه شوند. در اين ميان رسانه هايي چون صدا و سيما و روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي نقشي جدي و به سزا دارند. معرفي آثار منتشر شده و نويسندگان كودك و نوجوان و تشويق و ترغيب بچه و بزرگ تر ها - به مطالعه مي تواند به مروز زمان فرهنگ خريد كتاب و مطالعه را در جامعه ما نهادينه سازد. به رغم تاريخ كهن و پرسابقه كشور ما در امر توليد آثار علمي و فرهنگي و به رغم گنجينه هاي ارزشمند علمي و نويسندگان فراواني كه در تاريخ ما وجود داشته و دارند، حتي يك نگاه كوتاه به اطراف مان كافي است كه مشخص كند متاسفانه مطالعه كتاب هنوز جاي گاه لازم خود را در زندگي فردي و اجتماعي ما پيدا نكرده است. و اين نشان گر ضرورت تلاش بيش از پيش براي فرهنگ سازي درباب كتاب و كتابخواني است.

9.و اما پدر و مادرها: نمي توان با فرستادن بچه به مدرسه يا نشاندن او به پاي برنامه هاي تلويزيون خيال خودمان را راحت كنيم و گمان كنيم ما به عنوان پدر و مادر فرزندان در قبال مطالعه و آگاهي بخشي آنان وظيفه اي نداريم. همان گونه كه تهيه غذاي جسم و شرايط مناسب براي زندگي بچه ها جزو وظايف عقلي و شرعي پدر و مادرهاست، تهيه خوراك فرهنگي و روحي لازم هم جزو وظايف شان به شمار مي آيد. وقتي چند هفته يا ماه و حتي سال مي گذرد و بچه ها هيچ كتابي را در دست بزرگترها نمي بينند ديگر از بچه ها نمي توان انتظار داشت كه با كتاب و مطالعه انس و الفت داشته باشند. بنابراين بايد فرهنگ سازي براي مطالعه را از درون خانه و از والدين شروع كرد. مطالعه كتاب و مجله توسط پدر و مادر و ديگر بزرگ ترهاي خانه ، عملا افراد كوچك تر را به كتاب و مطالعه ترغيب و تشويق مي كند. به هر اندازه سرانه مطالعه بچه ها بالاتر رود سطح آگاهي آنان بالاتر مي رود، در نتجه بهتر مي توانند با مشكلات و مسائل زندگي مواجه شوند و در نهايت گام هاي بلندتري به سوي سعادت و خوشبختي مادي و معنوي بر  مي دارند. و مگر پدر و مادرها براي بچه هاي خود چيزي غير از اين را مي خواهند؟ تا وقتي ما بزرگتر ها با كتاب آشتي نكنيم و كتاب و مجله را به عنوان يكي از اعضاي دائمي زندگي خود نپذيريم نبايد از فرزندان خود انتظار مطالعه را داشته باشيم.

10. راستي: از آخرين باري كه بچه ها شما را در حال مطالعه ديدند چه مدتي مي گذرد؟ آخرين بار كي براي آنها كتاب خريده ايد؟

نکته 25 : كتاب هاي ديني براي كودكان و چند نكته باريك تر ز مو (1)

در يكي از پست هاي گذشته يادي كردم از كتاب خاطره انگيز «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب». در آنجا وعده ادامه مطلب را دادم و اينك الوعده وفا.

لب مطلب اين كه به نظر بنده امروز بيش از هر زمان ديگري نياز به نگارش كتاب هاي ديني براي كودكان و نوجوانان داريم و براي اين كار هم بايد اصول و ضوابطي را در نظر بگيريم. اين كتاب ها مي تواند در قالب گوناگوني مثل شعر يا نثر و به صورت رمان و داستان يا نمايش نامه و فيلم نامه و قطعه ادبي نگاشته شود. روزگاري بود كه هنوز از ادارات و سازمان هاي گوناگون متصدي نگارش كتاب ديني خبري نبود، همچنين اين همه شبكه تلويزيوني و ماهواره اي يا سايت هاي اينترنتي وجود نداشت تا مايه سرگرمي و اتلاف وقت بچه ها شود. يكي از چيزهايي كه هم موجب گذراندن اوقات فراغت كودكان و نوجوانان مي شد هم كلي مطالب آموزنده را به صورت غير مستقيم به آنان ياد مي داد، كتاب هايي بود كه به صورت رمان يا داستان كوتاه نوشته مي شود. طبيعتا در اين جا منظور آثاري است كه با صبغه ديني و در راستاي تقويت باورهاي ديني مخاطبان منتشر مي شد. در آن زمان چند نويسنده مذهبي نويس، مانند محمود حكيمي، با كتاب هاي خود بار تربيت ديني نسل جديد زمان خود را به دوش مي كشيدند. بعد از پيروزي انقلاب هم گر چه كم وبيش نويسندگاني پا به عرصه گذاشتند كه دراين زمينه فعاليت داشته و دارند ولي واقعيت، و سخن اصلي نوشته حاضر، اين است كه امروز ما بيش از هر زمان ديگري به اين گونه نويسندگان و آثار جذاب با درون مايه هاي ديني و اخلاقي نيازمنديم.

در اين زمينه چند نكته به نظر مي رسد كه اميدوارم بيان آنها براي علاقه مندان و اهل فن مفيد واقع شود:

1. اهميت كتاب ديني و اخلاقي براي كودكان: يكي از مهم ترين راه هاي تربيت ديني و اخلاقي كودكان و توجوانان، تشويق آنان به مطالعه آثاري است كه با درون مايه ديني نگاشته شده و فضائل اخلاقي را به آنان معرفي مي كند. تبليغ و تربيت ديني ما براي كودكان و نوجوانان به هر اندازه كه با بهره گيري از شيوه بيان غير مستقيم باشد تاثير آن نيز بيشتر است. در اين راه استفاده از قالب جذابي چون داستان و رمان مي تواند نقش كليدي و موثري را داشته باشد.

2.هيچ چيز جاي كتاب را نمي گيرد: هر چند امروزه اينترنت و تلويزيون وماهواره و مانند آن وجود دارد؛ ولي تجربه نشان داده كه هر يك از اين رسانه ها مزايا و معايب خاص خود را دارند ولي جاي كتاب را نمي گيرند. حتي كتاب هاي ديجيتال و «اي بوك» ها جاي كتاب كاغذي را نمي تواند بگيرد. اين امر بخصوص براي كودكان و نوجوانان به طور ملموس تري صدق مي كند؛ چرا كه اولا دسترسي آنان به اينترنت و كتاب هاي الكترونيكي كمتر از بزرگ سالان است ثانيا با كتاب هاي كاغذي بهتر مي توانند انس و ارتباط برقرار كنند و آن را به همراه داشته باشند و مطالعه نمايند. هر چند البته مقصود نوشته حاضر تاكيد بر لزوم نگارش كتاب هاي ديني جذاب است حال به صورت كاغذي باشد يا غير كاغذي.

گاهي پدر و مادرها گمان مي كنند به صرف خريد كامپيوتر يا تبلت براي بچه ها، و خريد چند نرم افزار بازي و غير آن، كار تمام شده و بچه ها باسواد و با آگاهي ديني بار مي آيند. در حالي كه لزوما اين گونه نيست و بچه ها براي تربيت ديني خود نياز به مطالعه كتاب هاي مناسب هم دارند.

3.سيطره ترجمه و غفلت از تاليف: هر بار كه جهت خريد كتاب براي خودم يا بچه هايم به كتابفروشي ها سر مي زنم در يك بررسي ميداني و البته نه چندان دقيق، احساس مي كنم تعداد آثار ترجمه شده براي كودكان بيش از كتاب هاي تاليفي است. هر چند ترجمه آثار مفيد براي كودكان و نوجوانان هم كاري ارزشمند است و هر چند هنگام ترجمه معمولا هم محتوا و گاهي هم تصاوير به صورتي اصلاح مي شود كه با ارزش هاي فرهنگي و ديني ما تضادي نداشته باشد ولي باز هم اين گونه آثار غذايي است كه در خانه ديگران و براي كودكان و نوجوانان فرهنگ هاي ديگر پخته شده است و احتمال اين كه با هاضمه بچه هاي ما نسازد بسيار است. وقتي كار تاليفي از نويسندگان خودمان كم باشد ظاهرا چاره اي جز روي آوردن به كتاب هاي ترجمه اي نيست.

عادت بيش از اندازه بچه هاي ما به خواندن آثار ترجمه شده هر چند مزاياي فراوان دارد ولي از طرف ديگر معايبش هم كم نيست. يكي اين كه به مرور زمان ممكن است بچه ها دچار نوعي خود كم بيني درباره فرهنگ و آداب و رسوم و باورهاي خودشان بشوند. وقتي كه از بچه ها سوال شود كه چند تا از بهترين كتاب هايي كه خوانده اند را نام ببرند يا نام چند نويسنده معروف را بگويند و بيش از نيمي از آثار و اسامي كه به ذهن بچه ها مي رسد غير ايراني باشند اين يك زنگ خطر براي فرهنگ وادبيات و هنر و تربيت ديني و اخلاقي ماست. چرا كه رنگ رخساره اي است كه نشان گر ضمير فرهنگي  نسل آينده ساز ماست. رخساره اي كه ممكن است به مرور زمان رنگ خودباختگي نسبت به داشته هاي خود، و شيفتگي نسبت به داشته هاي ديگران را بگيرد. بنابراين، امروزه ما بيش از هر زمان ديگري به نويسندگاني نياز داريم كه با قلم جذاب خود براي بچه هاي مان بنويسند؛ نوشته هايي كه رنگ و بوي سرزمين خودمان و باورها و اعتقادات خودمان را داشته باشد. روشن است كه تربيت چنين افرادي با صرف كارهاي اداري و بخشنامه و امثال آن نمي شود. بلكه نيازمند فراهم ساختن بستر و شرايط و امكانات مناسب است تا كساني كه ذوق و علاقه و استعداد قلم زني در اين عرصه را دارند پا به ميدان بگذارند و انگيزه لازم را براي كار پيدا كنند.

4.توجه به محتوا: در نگارش آثار داستاني براي كودكان، آن هم با صبغه ديني، بايستي هم به فرم توجه كرد هم به محتوا. از نظر محتوا بايد مواظب بود كه آن چه گفته مي شود از مبناي ديني و عقلاني صحيحي برخوردار باشد. اهميت اين امر ازآنجا بيشتر مي شود كه بدانيم مخاطب چنين آثاري كودكان و نوجوانان هستند كه معمولا توان عملي و تحليلي لازم را براي تشخيص سره از ناسره ندارند و ثانيا به طور معمول به نويسنده اعتماد مي كنند و مطالب او راتلقي به قبول مي كنند. از اين رو لازم است كساني كه در صدد نگارش آثار ادبي و هنري با صبغه ديني هستند اولا مطالعات ديني خوبي داشته باشند و  ثانيا حتي المقدور از مشاوره با افراد متخصص در مسائل ديني و اخلاقي كمك بگيرند. به همان اندازه كه آموزش مباني ديني و اخلاقي به كودكان و نوجوانان با بهره گيري از ادبيات و هنر ارزشمند ومفيد است ، بي دقتي در ارائه محتواي مناسب مي تواند مضر و آسيب رسان باشد؛ آسيب هايي كه ممكن است تا ساليان سال، و گاه تا پايان عمر امكان تصحيح يا زدودن آنها از ذهن و ضمير افراد امكان پذير نباشد.

با توجه به آن چه گفته شد نويسندگان حوزه ادبيات و هنر ديني كودكان و نوجوانان بايد مواظبت كنند كه مبادا مطالب غير عقلاني، خرافي، سست مايه و مانند آن را به مخاطبان خود عرضه نمايند. كار نگارش براي كودكان و نوجوانان، بر خلاف آن چه كه ممكن است گاه به نظر آيد، كاري است بس دشوار، فني و حساس كه اگر به گونه اي درست انجام نپذيرد موجب نقض غرض مي شود و نه تنها به تربيت ديني منتهي نمي شود كه ممكن است مخاطب را از دين هم دل زده بكند.

5.فرم مناسب: علاوه بر آن چه درباره محتوا و درون مايه گفته شد، در توليد و نشر و توزيع ادبيات ديني بايد به مسئله فرم و شكل هم توجه جدي شود. اين يكي از نكته هايي است كه در موارد فراواني ديده شده نويسندگان و ناشران از آن غفلت مي كنند. اگر قرار است مطلبي در قالب شعر بيان شود بايد ويژگي ها و قواعد و اصول شعر در آن رعايت شود. حتما شما هم كتاب هايي درباره زندگي پيامبر(ص) يا ائمه (ع) را ديده ايد كه نويسنده با كنار هم گذاشتن برخي كلمات منقطع يا موزون به خيال خود شعر گفته است در حالي كه نوشته او نه وزن درست و درماني دارد نه رديف و قافيه اي. اين گونه آثار وقتي با نقاشي هاي سردستي و ناشيانه و رنگ آميزي هاي نادرست همراه شود و به نام كتاب ديني به كودكان و نوجوانان عرضه شود نه تنها باعث گريز بچه ها از مطالعه كتاب هاي ديني مي شود بلكه گاه ممكن است آنان را از مباحث ديني هم گريزان يا به دين بدبين نمايد.               (بخش دوم این مطلب)

نکته 21: پیام مبعث: نهادینه شدن اخلاق

فرارسیدن مبعث رسول گرامی اسلام(ص) را خدمت همگان تبریک و تهینت می گویم. به نظرم رسید به عنوان عیدی به مخاطبان گرامی، بخشی از یک پژوهش در دست انجام را تقدیم نمایم.

بی گمان یکی از مهم ترین پیام های بعث پیامبر اسلام(ص) تربیت اخلاقی جامعه است. این مطلبی است که ایشان به آن تصریح داشته و در عمل هم به آن مقید بوده است. هر چند اخلاقی زیستن نیاز جدی جامعه و دنیای امروز ماست ولی نکته قابل توجه آن است که تا وقتی باور و عمل اخلاقی در جامعه «نهادینه» نشود آن تاثیر شایسته خود را نخواهد داشت. توجه به نکات ذیل، به فهم بهتر «نهادینه شدن اخلاق» یاری می رساند:

  1. سخن از نهادینه شدن به معنای آن نیست که افراد جامعه کم و بیش به اخلاق عمل نمی کنند یا اجمالا به ارزش های اخلاقی باور ندارند، بلکه به این معناست که اخلاقی عمل کردن باید به عنوان یک باور و ارزش دائم و همیشگی در ذهن و ضمیر همه افراد جامعه پذیرفته شود.
  2. نهادینه سازی به معنای فراهم ساختن شرایطی است که فرد برای اخلاقی عمل کردن نیاز به محرک ها و مشوق های بیرونی نداشته باشد (یا کمترین نیاز را داشته باشد)؛ و  انگیزه های درونی اش به اندازه ای قوی باشد که او را به مراعات اخلاق ترغیب نماید.
  3. از طرف دیگر نهادینه کردن اخلاق به معنای ایجاد بستری است که افراد برای ترک رذایل اخلاقی هم نیاز چندانی به موانع یا فشارهای بیرونی نداشته نباشند؛ بلکه یک نوع ملکه درونی مانع تخطی از فرامین اخلاقی باشد.
  4. نهادینه شدن اخلاق یعنی فرد به گونه ای تربیت شود که اخلاقی عمل کردن او مقید به مخاطب خاصی نباشد. به عبارت دیگر، نگاه عامل اخلاقی از نظر لزوم رعایت اصول اخلاقی به همه افراد بالسویه و فارغ از مثلا وضعیت مالی یا موقعیت و منصب اجتماعی و سیاسی آن ها باشد.
  5. نهادینه  شدن اخلاق به این معناست که اخلاقی کردن مقید به مکان و موقعیت و زمان خاصی نباشد. یعنی از نظر موقعیت و جایگاه عامل اخلاقی یک امر استثناناپذیر باشد. به این معنا که شخص چه وقتی که در یک موقعیت اجتماعی یا سیاسی یا اداری بالا هست به اخلاق مقید باشد و چه در زمانی که موقعیتی  پایین در جامعه دارد. البته نگرش اسلامی بر این نکته تاکید دارد که به هر اندازه جایگاه فرد از نظر اجتماعی و مانند آن بالاتر باشد مسوولیت او نیز بالاتر است. از این رو حاکمان یا  گروه های مرجع جامعه باید بیش از دیگران مقید به رعایت اصول اخلاقی باشند.
  6. نهادینه شدن اخلاق، به این معناست که اخلاقی عمل کردن مختص یکی از دنیاهای آدمی نباشد. به این معنا که شخص  فقط  در دنیایی که «تحت نظر و نگاه دیگران» است اخلاقی عمل کند ولی در موارد دیگر، رغبتی به اخلاقی زیستن نداشته باشد.
  7. نهادینه شدن اخلاق به این معناست که اخلاقی عمل کردن نه تنها مقید به پاداش و طمع یا ترس خاصی نباشد، بلکه از روی اخلاص، و با نیت خیر انجام شود، نه برای دواعی و منافع فردی یا اجتماعی و سیاسی و مانند آن.
  8. نهادینه شدن اخلاق یعنی اخلاقی عمل کردن گستره ای وسیع تر از دایره انسانی را در بر بگیرد. به عبارت دیگر، عامل اخلاقی نه فقط نسبت به انسان ها بلکه نسبت به دیگر موجودات، خود را مقید به مراعات اخلاق بداند.
  9. نهادینه شدن اخلاق یعنی رهنمون شدن انسان به سوی عمل کردن بر طبق فطرت پاک خود. روشن است این امر مبتنی است بر این دیدگاه که اخلاقی زیستن و میل به ارزش های اخلاقی یک امر فطری است، بر خلاف کسانی که ممکن است اخلاق را فطری ندانند.

پ. ن: پست سال گذشته درباره مبعث را هم اگر دوست داشتید اینجا مطالعه کنید.

نکته 17: فلسفه ورزی زایشی؛ نیاز امروز ما

علم و دانش در تیول و انحصار هیچ کس نیست. خداوندی که خالق انسان است به همه آدمیان قدرت تعقل و اندیشیدن را عطا کرده است. بدیهی است در این میان هر فرد یا جامعه ای که این نعمت خدادادی را بهتر و بیشتر به کار گیرد از مواهب آن نیز بهره بیشتری خواهد برد. فلسفه و شاخه های متنوع و مختلف آن نیز، به عنوان محصول به کار گیری عقل و اندیشه، در نزد افراد و جوامع گوناگون وجود داشته و دارد. از این رو نمی توان فلسفه را مثلا منحصر به فلسفه غرب نمود و از تاملات فلسفی دیگر  جوامع غافل شد یا آن ها را تحقیر کرد. البته این نکته هست که به خاطر ارتباطی که بین فیلسوف/فلسفه و جامعه وجود دارد، اندیشه ورزی های فیلسوفان معمولا ناظر به مسائل و مشکلات جامعه خود و ناظر به سنت، تمدن و تفکری است که به آن تعلق خاطر دارند. در دوره جدید و معاصر که ارتباط فلسفه با جامعه بیشتر شده و انتظار از آن هم تغییراتی کرده است این مسئله به صورتی پر رنگ تر به چشم می خورد. به هر اندازه که یک فیلسوف از منابع و ذخائر دینی، فکری و تمدنی خود بیشتر استفاده کند و به هر اندازه که این..........(بقیه در ادامه مطلب)

(دانلود pdf مطلب از اینجا )

(دانلود pdf مطلب از اینجا )

ادامه نوشته