مقاله 41: والدین و «بلوغ دیجیتالی» فرزندان: بحثی در شکاف دیجیتالی بين - نسلي

شکاف دیجیتالی (digital gap/digital divide) از جمله اصطلاحاتی است که امروزه در فضای حقیقی و مجازی کم و بیش مورد توجه قرار گرفته است. این اصطلاح گر چه ابتدائا مربوط به میزان دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات است ولی باتوجه به پیامدهایی که دارد باید در حوزه هایی چون تعلیم و تربیت و اخلاق نیز مطرح شود(برای آگاهی بیشتر درباره این اصطلاح و تاریخچه اش اینجا را مطالعه کنید.) درباره این اصطلاح دو صورت بندی وجود دارد: گاهی ناظر به تفاوت بین کشورها است از جهت میزان دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطات از قبیل اینترنت و کامپیوتر، و گاهی ناظر به تفاوت بین فرزندان و والدین است از جهت آشنایی با این فناوری ها و استفاده از آنها. در مقاله حاضر، مورد دوم و البته از منظر اخلاق، فرهنگ و تعلیم وتربیت مورد توجه قرار مي گيرد.
طرح مسئله: اصل ماجرا به طور ساده این است که امروزه نه تنها در جامعه ما بلکه در بسیاری از کشورها میزان آگاهی فرزندان از دنیای دیجیتال و میزان استفاده آنها از اینترنت و کامپیوتر بسیار بیشتر از والدین شان است. این امر موجب شده که بزرگترها از کوچکترها در این میدان عقب بمانند و این عقب ماندگی گاه به اندازه ای شده که از آن به «شکاف یا فاصله دیجیتالی» بین دو نسل تعبیر می شود. اگر این امر فقط در محدوده ناآشنایی والدین با فناوری های اطلاعات و ارتباطات باقی می ماند شاید مشکل قابل تحمل بود، اما مسئله آن است که این شکاف پیامدهای تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را نیز به همراه دارد و در دراز مدت می تواند آسیب های فراوانی را از این ناحیه به زندگی فردی و اجتماعی شهروندان و خانواده ها وارد نماید. با توجه به این مخاطرات و با توجه به میزان رو به رشد دسترس پذیری نسل جوان به فناوری های جدید، لازم است که موضوع شکاف دیجیتالی و چاره اندیشی برای کاستن از آن در دستور کار دلسوزان جامعه ما قرار گیرد. مدعای مقاله حاضر آن است که شکاف دیجیتالی بین والدین و فرزندان می تواند موجب مشكلات اخلاقي، تربيتي، فرهنگي، اجتماعي، روحي و رواني، و حتي اقتصادي فراوانی شود. وضعیت مطلوب در این زمینه آن است که میزان آگاهی و استفاده والدین در این حوزه ها از فرزندان بیشتر باشد؛ به گونه ای که آنان فرزندان خود را در این وادی راهنمایی کنند، نه برعکس.
درباره تفاوت دیجیتالی نسلی لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
الف) عوامل شکل گیری شكاف ديجيتالي:
با تامل در مباحث پیرامونی شکاف دیجیتالی بین نسل ها می توان موارد زیر را از جمله عواملی دانست که در شکل گیری و عمیق تر شدن اين فاصله ها تاثیر دارد:
- ناآگاهی والدین از اهمیت و تاثیرات این فناوری ها: به هر اندازه پدرومادرها از تاثيرات مثبت و منفي فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی در زندگی انسان امروز بی خبر باشند انگیزه كمتري برای آشنا شدن با آنها خواهند داشت.
- روحیه نوجویی، تنوع طلبی و کنجکاوی فرزندان: جوانان و نوجوانانی که در دنیای امروز زندگی می کنند هم به خاطر روحیاتی که به مقتضای سن خود دارند هم به خاطر میزان آگاهی ها و اطلاعاتی که از طرق مختلف به دست می آورند انگیزه بیشتری برای دسترسی به دنیای جذاب، متنوع و سرگرم کننده فضای مجازی دارند. اطلاعاتی که آنان در این زمینه از سوی همسالان خود یا رسانه های دیگر کسب می کنند همچنین فرصت هایی که برای شان جهت استفاده از این فناوری ها فراهم می شود، بر میزان شوق و علاقه شان جهت بهره گيري هر چه بیشتر از آنها دامن می زند. اگر این امر در تقابل با کم انگیزگی یا بی انگیزگی والدین جهت آشنایی با فضای مجازی قرار گیرد طبیعی است که به مرور زمان فاصله بین والدین و فرزندان را زیادتر می کند.
- بی تفاوتی و مسوولیت گريزی والدین: برخی والدین از میزان تاثیر این فناوری ها و حتی لزوم آشنایی با آنها آگاهی دارند ولی عدم تعهد و فقدان مسوولیت شناسی آنان موجب می شود که در این راه گامی بر ندارند.
- اعتماد بیش از اندازه به فرزندان: هر چند از نظر تربیتی نباید به فرزندان خود بدبین باشیم و آنان را به چشم «مظنونین همیشگی» بنگریم، ولی تفریط در اين زمینه و افتادن از سوی دیگر بام هم صحیح به نظر نمی رسد. به این معنا که اعتماد بی اندازه و بی مبنا به فرزندان در استفاده از فضای مجازی نیز کار عاقلانه ای به نظر نمی رسد. چرا که به هر اندازه هم که به دانایی و زیرکی فرزندان مان ایمان داشته باشیم باز هم باید بدانیم که در فضای سایبر همواره رهزنانی وجود دارند که از روحیه کنجکاوی فرزندان و صداقت و سادگی آنان نهایت سوءاستفاده را می کنند. خود امکانات فنی که فضای سایبر امروزه در اختیار این راهزنان ایمان و اندیشه می گذارد، بر حساسيت ماجرا می افزاید.
- فقدان شرایط لازم در والدین برای آشنایی با این فناوری ها: گام نهادن به وادی پر رمز و راز فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی نیازمند برخی مقدمات است که ممکن است والدین از آنها بی بهره باشند و به همین خاطر امکان قدم زدن در دنیای مجازی را نداشته باشند. به عنوان مثال، آگاهی با زبان انگلیسی یا آشنایی با شیوه کار نرم افزارها و سخت افزارهای مختلف از جمله این شرایط است که اگر والدین از آنها برخوردار نباشند نمی توانند با دنیای دیجیتال ارتباط برقرار کنند.
- اقتضائات شغلی فرزندان: امروزه به طور معمول بسیاری از جوانان و نوجوانان با شغل ها و يا در شرایطی به سر می برند که لازم است با فضای سایبر و فناوری های جدید سروکار داشته باشند و ازآنها استفاده کنند. مثلا دانشجو هستند و برای انجام امور اداری خود یا یافتن منابع علمی از اینترنت استفاده می کنند. یا تمایل دارند در شبکه های اجتماعی عضو شوند یا وبلاگ و وب سایت دارند و محتوای تولیدی خود را در معرض دید دیگران قرار می دهند و موارد فراوانی از این قبیل. این در حالی است که دست کم در جامعه ما شغل گروه عمده ای از والدین به گونه ای است که تا این اندازه درگیر فضای دیجیتال نیستند. به همین خاطر، خواسته با ناخواسته، با آن هم بیگانه هستند و در صورت نیاز هم مجبورند از ديگران، مثلا فرزندان خود، کمک بگیرند.
ب) پیامدهای شکاف دیجیتالی:
همان گونه که گفته شد فاصله بیش از اندازه بین نسل قبلی و نسل فعلی در زمینه آشنایی با فضای دیجیتال و دسترسی به آن، عوارضی دارد که در این جا به برخی از پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی آن اشاره می شود:
- امکان «بلوغ دیجیتالی ناقص یا زودهنگام»: همان گونه كه والدين در رسيدن فرزندان خود به بلوغ فكري، اقتصادي و جسمي مي توانند نقشي هدايت گرانه داشته باشند در ياري رساني به آنها براي رسيدن به رشد عقلاني و اخلاقي لازم جهت مواجهه درست با فناوري هاي جديد هم مي توانند نقشي مهم ايفا كنند. اين البته در صورتي است كه آگاهي والدين در اين زمينه اگر از فرزندان بيشتر نيست دست كم به اندازه آنها باشد. مفهوم اين سخن آن است كه عقب بودن بزرگترها در آشنايي با و استفاده از فناوري هاي مربوط به فضاي سايبر موجب مي شود كه فرزندان نيازهاي خود در اين زمينه را توسط افراد ديگر برطرف كنند و طبيعي است كه در اين صورت امكان آن كه اطلاعاتي بيشتر يا كمتر از نياز خود دريافت كنند زياد است. اين امر مي تواند به بلوغ ديجيتالي زودرس يا ديررس آنها منجر شود.
- عدم توانایی والدین در راهنمایی و تربیت فرزندان: فناوري هايي چون اينترنت امروزه به مثابه عوامل موثر بر اخلاق و تعليم و تربيت افراد عمل مي كند. اين فناوري ها هم مي تواند ياور والدين در تربيت فرزندان باشد هم مي تواند همه زحمات آنها را در اين زمينه بر باد دهد. اين امر بستگي به اين دارد كه پدر و مادرها چه اندازه با اين مربيان و معلمان جديد آشنا باشند و علاوه بر آن كه نقاط قوت و ضعف شان را مي شناسند به فرزندان خود هم در اين باره آگاهي ها و هشدارهاي لازم را بدهند. ناآگاهي والدين از اين عوامل، در واقع واگذاشتن ميدان تربيت فرزندان به حريفاني است كه هيچ شناختي از آنها ندارند.
- ناتوانی والدین در نظارت بر فرزندان: ويژگي هاي خاص فناوري هاي جديد موجب شده كه فرزندان بتوانند در صورت لزوم والدين خود را به قول معروف «دور بزنند». در زمان هاي گذشته اگر فرزند خانواده در بيرون يا درون خانه خطايي مي كرد كم و بيش به آساني قابل شناسايي و نظارت بود ولي ابزارهاي ديجيتالي جديد اين امكان را فراهم كرده كه فرزند شما اگر بخواهد در جلوي چشم تان كارهاي گوناگوني را انجام دهد بدون اين كه شما مطلع شويد. با توجه به لزوم نظارت معقول و منطقي والدين بر گفتار و كردار فرزندان، چنانچه آنها آگاهي لازم را با اين ابزارهاي جديد نداشته باشند در واقع وظيفه نظارتي خود را به خوبي نمي توانند ايفا نمايند. روشن است كه فقدان نظارت مي تواند موجب ببروز مشكلات فراوان ديگري شود. به عنوان مثال، عدم نظارت بر دوستي هاي بين جوانان يا نوجوانان در فضاي ديجيتال و مشاركت آنها درگروه ها و شبكه هاي اجتماعي، مي تواند موجب بروز مشكلات روحي و جسمي و گاه اقتصادي يا حتي جاني شود. خبرهايي كه در اين زمينه گاه در رسانه ها يا در خود فضاي مجازي مطرح مي شود گواه اين مطلب است.
- محروم شدن از منافع و مزایای این فناوری ها: گفته اند«آدمي دشمن چيزي است كه نمي داند». بر اين اساس بايدگفت چنانچه والدين با فناوري هاي جديد آشنايي كافي نداشته باشند طبيعي است كه هم به آنها نگاه بدبينانه داشته باشند هم از منافع فراوان آن هم محروم بمانند؛ به ويژه آن كه زندگي انسان ها هر روز بيش از گذشته به اين فناوري ها وابسته مي شود و بدون آنها كارها با سختي فراوان تري روبه رو مي شود.
- افزایش امکان انحطاط اخلاقی و تربیتی فرزندان: استفاده از فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات هم مي تواند موجب ارتقاي باورها و رشد شخصيت اخلاقي، ديني، فكري، فرهنگي و اجتماعي فرزندان شود هم مي تواند به عكس آن عمل نمايد. اين امر به چند عامل بستگي دارد كه يكي از آنها آگاهي و آشنايي والدين با تاثيرات اين فناوري ها است. چنانچه والدين درباره اين فناوري ها اطلاعات لازم را نداشته باشند طبيعي است كه فرزندان خود را به مدرسه اي فرستاده اند كه هيچ آشنايي با قوانين و مقررات، معلمان و دوستان فرزندانشان ندارند. در چنين فضايي كه انسان هاي فاسد و سودجو هم كم نيستند؛ امكان لغزش فرزندان بسيار زياد است. اين ناآگاهي موجب مي شود كه به مرور زمان تاثيرپذيري فرزندان از دوستان و والدين ديجيتال خود بيشتر شود و به موازات آن، اعتبار و اقتدار تربيتي و اخلاقي والدين حقيقي كمتر گردد.
- ناتوانی در آموزش هاي مربوط به فضای مجازی: جداي از جنبه هاي تربيتي و اخلاقي، عدم آشنايي كافي والدين موجب مي شود كه آنان نتوانند حتي درباره استفاده معمول از فناوري هايي چون اينترنت به فرزندان خود كمك كنند. به عنوان مثال، نمي توانند آنان را در زمينه كارهايي چون جست و جو در اينترنت، ارسال و دريافت مطلب، به اشتراك گذاشتن مطالب، و انجام امور اداري خود از طريق اينترنت ياري نمايند.
- امکان فریب خوردن والدین: شكاف ديجيتالي بين نسلي گاه مي تواند به متضرر شدن والدين نيز منجر شود. فناوري هاي جديد مانند شمشير دو لبه اي است كه نوع استفاده از آن به قصد ونيت كاربران آنها بستگي دارد. از اين رو آگاهي فرزندان از ظرفيت ها و ظرافت هاي آنها و ناآگاهي والدين از اين امور مي تواند براي والدين هزينه ساز باشد؛ به عنوان مثال ممكن است برخي فرزندان وانمود كنند از اينترنت براي كارهاي علمي خود استفاده مي كنند در حالي كه اين گونه نيست، يا ممكن است به حساب هاي بانكي والدين دستبرد بزنند و خطرهايي از اين دست كه به هر حال بر سر راه پدرومادرهاي بي اطلاع قرار مي گيرد.
ج) راه های کاهش شكاف ديجيتالي يا كاستن از پيامدهاي آن:
با توجه به نقش مهم فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی در دنیای امروز، طبیعتا معقول، و تا حدودی مقدور، نیست که فرزندانمان را از این فناوری ها محروم کنیم؛ چرا که با این کار در واقع آنان را تبدیل به انسان هایی کرده ایم که فاقد «سواد دیجیتال» هستند و همان طور که در دنیای گذشته اگر کسی بی سواد بود نمی توانست به خوبی گلیم خود را از آب بکشد، امروز نیز اگر کسی از نظر دیجیتالی بی سواد باشد از جهت انجام کارهای روزمره و فعالیت های تخصصی خود با مشکلات جدی مواجه می شود. بنابراین بایستی از یک سو امکان استفاده فرزندان را از این فناوری ها فراهم کرد و از سوی دیگر تدبیری اندیشید که از خطرات و آفات آن تا جایی که مقدور است در امان باشند. يكي از نتايج مستقيم يا غيرمستقيم چنين امري، كاسته شدن از فاصله يا شكاف ديجيتالي بين نسلي است.
برای وصول به چنین مقصودی، راه کارهای زیر به پدران و مادران و همه کسانی که به نوعی حکم بزرگتر را برای جوانان و نوجوانان دارند پیشنهاد می شود:
- جدی گرفتن موضوع: تا وقتي بزرگترها حضور فضاي مجازي و حضور در فضاي مجازي را جدي نگيرند براي آشنايي با و استفاده از آن هم اقدام جدي نخواهندكرد. بنابراين، نخستين گام آن است كه حضور فناوري هاي جديد را به عنوان ميهمان هاي خوانده يا ناخوانده در زندگي انسان امروز جدي بگيريم و براي آشنايي با آنها احساس نياز كنيم.
- تلاش برای افزایش آگاهی درباره فناوری های جدید: گام بعدي آن است كه والدين از هر طريق ممكن در صدد فراگيري آموزش هاي لازم از نظر سخت افزاري و نرم افزاري درباره اين فناوري ها برآيند. خوشبختانه به هر اندازه اين فناوري ها پيشرفت كرده هم آموزش آنها هم كار با آنها آسان تر شده است. امروزه در هر يك از شهرهاي كشورمان موسسات و افراد متخصص فراواني هستند كه مي توانند در يك دوره كوتاه مدت مهارت هاي مختلف مربوط به استفاده از اينترنت و كامپيوتر و مانند آن را با هزينه هاي مناسب آموزش دهند. فقط كمي همت و اراده مي خواهد.
- دوستی، همدلی و همراهی با فرزندان: فرزنداني كه با والدين خود احساس دوستي و همراهي دارند طبيعتا به آنان بيش از ديگران اعتماد مي كنند و انگيزه بيشتري براي بهره گيري از راهنمايي هاي والدين جهت زيستن در فضاي مجازي دارند. در اين حالت است كه از ناآگاهي يا كم آگاهي والدين سوءاستفاده نمي كنند و اگر هم به مشكل يا مسئله اي برخوردند آن را با پدر و مادر خود در ميان مي گذارند. ايجاد چينن رابطه اي بين والدين و فرزندان، گره گشاي بسياري از مشكلات و مانع از وقوع بسياري از آفات و خطرات زندگي در فضاي مجازي است؛ همانطور كه در فضاي حقيقي هم وضعيت همين گونه است.
- پیشگامی در آشنا کردن فرزندان با این فناوری ها: جذابيت ها و كاربردهاي متنوع فناوري هاي جديد از يك طرف و ميل جوانان و نوجوانان به بهره گيري از آنها از طرف ديگر به اندازه اي است كه آنها معمولا حوصله نمي كنند كه شايد پدر و مادرها روزي زمينه ساز آشنايي با اين فناوري ها شوند. از اين رو بهتر است والدين در اين زمينه به صورت فعال وارد ميدان شوند نه منفعل. به اين معنا كه بسته به شرايط و نيازهاي فرزندان شان، در هر مرحله زندگي، آنان را با اين فناوري ها آشنا كنند و خود يا ديگران آموزش هاي لازم را به ايشان بدهند. يكي از فوايد اين كار آن است كه فرزندان گمان نمي كنند كه والدين شان با اصل استفاده از اين فناوري ها مخالف اند.
- مشاوره با صاحبان نظر در زمينه فناوری، اخلاق و تعليم و تربيت: هم در دنياي ديجيتال هم در عرصه تعليم و تربيت و اخلاق موضوع ها و مسائل فراواني وجود دارد كه نمي توان انتظار داشت همه پدر و مادرها از آنها مطلع باشند. از اين رو بهتر است والدين در هر يك از اين زمينه ها همچنين درباره شيوه تعامل با فرزندان خود، با افراد آگاه و دلسوز در اين زمينه ها مشورت كنند. اين امر بخصوص در مواردي كه فرزندان در مواجهه با فضاي مجازي به مشكلاتي برخورده اند از اهميت و ضرورت بيشتري برخوردار مي شود.
- آگاهی بخشی به فرزندان درباره خطرات فراروی آنان در فضای مجازی: يك بررسي اجمالي نشان مي دهد كه پدر و مادرها معمولا وقت كمي را براي گفت و گو با فرزندان صرف مي كنند. دلائل اين امر چه موجه باشند چه ناموجه، به هر حال در اين كه چنين وضعيتي تاثيرات منفي از خود باقي مي گذارد ترديدي وجود ندارد. بنابراين، بهتر آن است كه والدين در فرصت هاي مختلف يا خودشان يا توسط افراد مناسب، آگاهي ها و اطلاعات لازم را هم درباره فوايد و كاربردهاي مثبت هم درباره آسيب ها و خطراتي كه مي تواند بر اثر استفاده از فناوري هاي جديد دامن گير فرزندان شود به آنها معرفي كنند.
- نظارت بر استفاده فرزندان از این فناوری ها: نظارت والدين بر رفتار و كردار فرزندان، امري است كه هم عقل و هم شرع آن را مي پذيرد. آنچه در اين زمينه مهم است نوع نظارت است. مقصود از نظارت در اين جا ايجاد محدوديت هاي بي جا يا نظارت هاي بي منطق و تجسس بي مورد توسط والدين نسبت به فرزندان در بهره گيري از اينترنت و مانند آن نيست؛ بلكه به اين معناست كه به دور از افراط و تفريط اعمال و رفتار فرزندان در مواجهه با اين فناوري ها زير نظر باشد و در مواردي كه احساس خطر مي شود هشدار هاي لازم به فرزندان داده شود. اعتماد به فرزندان گر چه لازم است ولي اين اعتماد بايستي همراه با نظارت باشد؛ چرا كه پيچيدگي هاي خاص فضاي سايبر و وجود افراد سودجو وقتي با كم يا بي تجربه گي و صداقت و سادگي جوانان يا نوجوانان همراه شود، مي تواند فجايع فراواني را به بار آورد. البته شيوه و حد و مرز نظارت نيز امر مهمي است كه بايستي والدين با بهره گيري از تجارب خود و مشورت با افراد دلسوز به آن دست يابند.
- فراهم سازی امکان استفاده از این فناوری ها در محیط خانه: به هر اندازه كه استفاده فرزندان از اينترنت و كامپيوتر در درون خانه انجام شود آسيب هاي احتمالي هم كاهش پيدا مي كند، چرا كه نظارتي كه در بالا گفته شد بهتر اعمال مي شود؛ بعلاوه كه اگر والدين اطلاعات لازم را درباره اين فناوري ها داشته باشند بهتر مي توانند فرزندان خود را راهنمايي كنند.
- عبرت و درس آموزی از دیگر جوامع: هم والدین هم مسوولان فرهنگی و اجتماعی، هم نخبگان جامعه ما باید به بررسی دقیق و مداوم عوامل و زمینه های شکل گیری شکاف دیجیتالی و پیامدهای آن درکشورهای دیگر بپردازند و از راه های رفته و نرفته آنان برای پر کردن این شکاف درس های لازم را فراگیرند. روشن است که چاره جویی برای این کار در جامعه ما باید ناظر به شرایط خاص دینی، فرهنگی، تمدنی، و اجتماعی ما باشد.


با سلام