درباب يكي از شيرين كاري هاي (غير)اخلاقي ما در شبكه هاي اجتماعي

 براي دسترسي به مطالب بيشتر و جديدتر در

كانال تلگرامي اندكي انديشه عضو شويد. كليك كنيد:

به بهانه انتشار ويديوي دانش آموز مشهور این روزهای فضای مجازی

🔷   يك دانش آموز شيرين زبان اصفهاني  به سوالهايي كه ظاهرا مدير يا معلم او مي پرسند صادقانه و بدون اطلاع از بلايي كه قرار است ما بزرگترها، خواسته يا ناخواسته، به سر او بياوريم پاسخهايي مي دهد كه به نظر اطرافيان جالب مي آيد و از آن فيلمبرداري مي كنند. بلافاصله ويديوي اين گفت و گو در شبكه هاي اجتماعي منتشر مي شود و هر يك از ما پس از لبخند آن را با ديگران به اشتراك مي گذاريم و حتي از روي آن كليپ و دابسمش مي سازيم و كلي از شيرين كاري هاي خودمان لذت مي بريم. پس از چند روز برخي رسانه ها كه سوژه جديدي براي جلب مخاطب پيدا كرده اند وارد ميدان مي شوند و ابتدا او را به يك شبكه استاني و بعد در يكي از شبكه هاي سراسري دعوت مي كنند و به اين ترتيب بچه اي كه تا دو سه هفته قبل يك دانش آموز عادي بود و زندگي معمولي و طبيعي خود را داشت ناگهان تبديل به يك فرد مشهور مي شود و فعلا، دست كم تا وقتي ما بزرگترها يك سوژه جديد پيدا كنيم، موجب سرگرمي ماست.
 در اين كه بسياري از كساني كه موجب چنين وضعيتي براي اين گونه افراد مي شوند هيچگونه قصد بدي ندارند ترديدي نيست، ولي اين امر نمي تواند مانع پيامدهايي شود كه در زير به برخي از آنها اشاره خواهد شد.

🔷   طبيعتا از بچه ساده و صادقي كه هنوز نمي داند آدم بزرگ ها چگونه از طريق شبكه هاي اجتماعي مي توانند او را اسباب سرگرمي، مخاطب سازي، و درآمدسازي كنند و حتي ضربه هاي اخلاقي و آسيب هاي روحي و رواني هولناكي را به او وارد كنند نمي توان انتظاري داشت ولي جاي آن است كه كساني كه اين گونه ويديوها را توليد يا منتشر مي كنند و ما كه به مشهور شدن بي دليل و  «يهويي» افراد، به ويژه بچه ها كمك مي كنيم، به اين چند سوال پاسخ دهيم:
⬅️   1. اگر دو روز ديگر كه اين بچه ها از زير ديد رسانه ها كنار رفتند دچار سرخوردگي، گوشه گيري و ديگر مشكلات درسي، روحي، رواني و عاطفي شدند چه كسي پاسخگوي آنها است؟
⬅️   2. اگر به خاطر اين ويديوها فرد يا خانواده اش هر روز مورد تمسخر قرار گيرند يا آبرو و حيثيت فردي و اجتماعي شان (بدون اين كه هيچكدام تقصيري يا اصلا خبري داشته باشند) به خطر بيفتد و از جهات مختلف متضرر شوند ما كه در اين وضعيت مقصر بوده ايم چه كاري بايد بكنيم؟ اصلا چه كاري مي توانيم بكنيم؟
⬅️   3. اگر چند سال ديگر اين بچه ها بخواهند ازدواج كنند، شغل پيدا كنند، مدير جامعه شوند ولي به خاطر انتشار اين ويديوها فرصت هاي خوب را از دست بدهند چه بايد بكنند؟ آيا ما حاضريم ضررهاي مادي و غيرمادي يك عمر آنها را جبران كنيم؟
⬅️   4. اگر وقتي اين بچه ها بزرگ شدند از كاري كه ما به سر آنها آورده ايم ناراحت و ناراضي بودند، چه بايد بكنند؟ در برابر بي دقتي و بي احتياطي ما از چه كسي بايد شكايت كنند؟
⬅️   5. چنين افرادي وقتي بزرگتر شدند و با پيامدهاي كاري كه ما با آنها كرده ايم مواجه شدند آيا اين احتمال وجود ندارد كه تصميم بگيرند از جامعه به هر طريقي كه مي توانند انتقام بگيرند؟
⬅️   6. از سوي ديگر، اگر چنين افرادي پس از كسب شهرت ناخواسته و بدون دليل، از خانواده خود، از اطرافيان و از جامعه طلب كار شدند و سطح توقعشان در زمينه هاي مختلف از حد معمول و معقول خود بالاتر برود چه بايد كرد؟ اگر اينگونه شهرت هاي كاذب موجب متضرر شدن جامعه شد چه كسي مسوول آن است؟
⬅️   7. اگر هر يك از ما كه در ايجاد چنين وضعيتي براي اين بچه ها نقش داشته ايم، در آينده به اين نتيجه رسيديم كه كارمان خطا بوده است چگونه مي توانيم اين خطا را (كه حق الناس است) جبران كنيم؟ حتي اگر صاحب حق ما را ببخشد با اثرات وضعي كاري كه كرده ايم چه بايد بكنيم؟ مگر يكي از شرايط توبه، جبران خطا نيست؟

👈 سوالات بالا نشانگر آن است كه انتشار مطلبي كه براي ما كمتر از يك دقيقه وقت مي گيرد و باعث شادي و خوشحالي مان مي شود، چگونه مي تواند براي يك فرد يا خانواده تا آخر عمر هزينه ساز باشد.
👈 بهتر است از اين به بعد قبل از اين كه چنين مواردي را توليد يا منتشر كنيم، ابتدا وجدان اخلاقي خود را قاضي كنيم و به سوال هايي كه مطرح شد پاسخ دهيم.
👈 آنچه درباره دانش آموز اصفهاني گفته شده فقط يك نمونه بود. در گذشته از اين موارد در شبكه هاي اجتماعي اتفاق افتاده و در آينده هم به احتمال زياد اتفاق  خواهد افتاد. پس آنچه گفته شده فقط بهانه اي بود براي اين كه در فضاي مجازي اخلاقي تر عمل كنيم. شايد قرباني بعدي خود ما يا يكي از اعضاي خانواده مان باشد.
‼️ فضاي مجازي نسبت به قربانيان خود بسيار بي رحم است. مواظب باشيم به دست خودمان خود (و ديگران) را به هلاكت نياندازيم. « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» (سوره بقره، آيه 145).  
حسينعلي رحمتي
27 آذر 1395

شعبده با اهل راز: درنگی درباره  عرفان‌ نمايي های امروزي در جامعه ما

                                                               براي سهولت دسترسي به مطالب بيشتر و جديدتر در كانال تلگرامي اندكي انديشه عضو شويد. كليك كنيد:

 

صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد         بنياد مكر با فلك حقه باز  کرد
بازي چرخ بشكندش بيضه در كلاه       زيرا كه عرض شعبده با اهل راز كرد
                                                                          ( حافظ )
🔷  از نقل آنان که دستی در عُرف عرفان داشته و ریزه‌خوار خوان مائده‌های ماورایی‌اند چنین بر می‌آید که سپردن دل به خنکای زلال منابع معنوی، روح را جلا داده و انسان را از عطر دلاویز بوستان ناپیدا کرانه عالم معنا سرمست می‌کند. دور افتادگان از این وادی، و فرورفتگان در منجلاب عالم ماده را طبیعتا از این امور بهره چندانی نیست و ادراک آنچه اهل راز گفته اند برای‌شان دشوار می‌نماید. هر چند «آن را که خبر شد خبری باز نیامد» و او را «مهر کردند و دهانش دوختند»، ولی «شرب مدام» سالکان مسلک عرفان نشان می‌دهد که آن سوی پرده خبرهایی هست و با جد و جهد و لطف، می‌توان در پیاله «عکس رخ یار» دید. این نیست مگر به خاطر آن که در درون آدمی همواره گرایشی به سوی فرا رفتن از عالم ماده و گام نهادن در عالم معنا وجود داشته و دارد.

🔷  جامعه ایرانی نیز همواره شاهد بروز چهره‌ها و نحله‌های عرفانی بوده است. با آمدن اسلام به ایران، عرفان اسلامی نیز در این دیار به‌گونه‌ای پر رنگ‌تر جلوه‌گر شد. برآمدن عارفان عامل، نگارش آثار عرفانی فراوان، و تبیین جنبه‌های عملی و نظری عرفان، از جمله ثمره‌ها و پیامدهای شکل گیری عرفان اسلامی بوده است، هر چند البته در کنار یا در برابر آن، افراد و گروه‌های مدعی نیز فراوان بوده‌اند و این موضوعی است که در مکتوب حاضر مورد مداقه قرار می‌گیرد.

🔷  مقصود از عرفان نما (pseudo-mysticism) چیست؟ در اینجا، از باب «تُعرف الاشیاء باضدادها»، ابتدا مقصود خود را از عرفان اصیل و قابل دفاع بیان می‌شود تا در پرتو آن بتوان مفهوم آنچه را که شبه عرفان و عرفان‌نما نامیده می‌شود دریافت. عرفان مورد دفاع این مقاله، عرفانی است که متكي به موارد زير باشد:
1. برخورداري از دستگاه دینی، معرفتی و انسان‌شناختی نظام مند؛
2. داراي ارتباط با خداوند به عنوان یک مبدا متعالی؛
3. ناظر بودن به انگیزه صحیح و اهداف مشروع؛
4. بهره مندي از روش‌های مشروع، معقول و منطقی؛
5. برخورداري از تعادل و دوری از افراط و تفریط(مثلا درباره دنیا و آخرت،  درون گرایی و برون گرایی، وظایف و مسوولیت‌های فردی و اجتماعی)
6. راهبري شدن توسط افراد با صلاحیت وداراي سابقه سلوكي روشن.
 بقيه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

فلسفه اخلاق فمينيستي؛ چرايي و چگونگي نقد

تعریف و تاریخچه
رزماری تانگ ، که از معروف ترین نویسندگان در حوزه «فلسفه اخلاق فمينيستي»( كه از اين پس به اختصار «فاف» ناميده مي شود)  در تعریف این فلسفه گفته است: «فلسفه اخلاق فمینیستی عبارت است از تلاش برای بازبینی، بازسازی، یا تامل مجدد درباره آن جنبه هایی از فلسفه اخلاق سنتی غرب که تجربه های اخلاقی زنان را تحقیر کرده یا بی ارزش شمرده است.»(Tong, 2007: 1).  کلودیا کارد  نیز سه ویژگی بنیادین را عامل تمایز بخش نظریه های موجود در فاف دانسته است: 1. پیدایش این نظریه ها ناشی از ستم به زنان است، 2. این نظریه ها علائق و آگاهی های زنانه را نقطه شروع نظریه پردازی اخلاقی خود قرار داده اند، 3. این نظریه پردازی ها در پی اموری چون تقویت شور زنانه، از بین بردن ستم به زنان، و تقویت جدی تر صدای زنان در حوزه اخلاق هستند.
فلسفه اخلاق از  نخستین شاخه های روییده بر درخت فلسفه های فمینیستی است. شكل گيری این فلسفه به سال های 1957 در آمریکا می رسد که اندیشمندان موج دوم فمینیسم برخی مباحث مربوط به این زمینه را مطرح کردند. در فرانسه و انگلستان هم می توان در سال های 1960 تا 1990 نخستین گام های پیدایش این فلسفه را سراغ گرفت(Card, 2000: 179-180). البته خود اصطلاح «اخلاق فمینیستی» از اواخر دهه 1970 و اوائل 1980 بود که به طور عام مورد استفاده قرار گرفتJaggar, 2001: 528)؛ برای آشنایی با زمینه های تاریخی فاف ر.ک: (Tong, 2007: 1-4.

✅مدعيات و اهداف
 توجه فمینیست ها به حوزه اخلاق، در راستای اهداف خود فمینیسم از یک طرف و فلسفه فمینیستی از طرف دیگر بوده است. علت ورود آنان به این شاخه از فلسفه آن بود که معتقد بودند در تاریخ دو هزار ساله اخلاق غربی صدای اخلاق زنانه غایب بوده و مفاهیم و نظریه های اخلاقی همواره در اختیار مردان و اخلاق مردانه بوده است. لذا برای پایان دادن به این نابرابری و عدم تعادل، فعالان و نظریه پردازان فمینیست به فلسفه اخلاق غربی توجه کردند(Friedman, 2000: 205). شاید بتوان گفت پرسش بنیادین فیلسوفان اخلاق فمینیست، به تعبیر سوزان پارسونز ، آن بود که: «آیا اخلاق، موضوعی مردانه است؟» (Parsons, 2002: 43-59).
در مورد مدعیات این فلسفه نیز باید گفت ادعای اصلی آنان این است که اولا فلسفه اخلاق غربی دارای نگرش منفی به زنان است و تجارب اخلاقی و علائق آنان، مثل زایمان یا مادری کردن، را نادیده گرفته و یا تحقیر کرده است، ثانیا نظریه های اخلاقی به همان اندازه که به توان و تمایلات طبیعی مردانه  توجه دارد باید به توان و تمایلات طبیعی زنان هم توجه نشان دهند. ثالثا فیلسوفان این عرصه، نظریه اخلاقی فمینیستی را بهترین گزینه برای یک الگوی متعالی اخلاقی می دانند که در عصر حاضر انسان به آن نیاز دارد (Held, 1997: 90, 101).

ادامه نوشته