ای آروزی آرزو...

سال گذشته به مناسبت «لیله الرغائب» یا شب آرزوها مطلبی را در وبلاگ گذاشتم به عنوان «شب آرزو و صبح امید». در صورت تمایل آن را در اینجا بخوانید.

برای همه شما آرزوی آرزوهای خوب و استجابت دعاهای خیر دارم. امیدوارم همه ما برای همدیگر آروزی نیکبختی و شادی و سلامت و عاقبت خیر داشته باشیم، تا خدای بزرگ نیز این آرزوها را برآورده کند. این گونه آرزوها نه تنها بر جوانان که بر بزرگسالان هم عیب نیست بلکه به کلی حسن است.

ای آرزوی آرزو آن پرده را بردار زو

من کس نمی‌دانم جز او مستان سلامت می‌کنند

ای ابر خوش باران بیا وی مستی یاران بیا

وی شاه طراران بیا مستان سلامت می‌کنند

حیران کن و بی‌رنج کن ویران کن و پرگنج کن

نقد ابد را سنج کن مستان سلامت می‌کنند (مولوی)

مقاله 31: برای تقویت «صندوق ذخيره اخلاقی جامعه» چه باید کرد؟

از منظر انديشه اسلامي همه افراد در صيانت از مرزهاي اخلاقي و معنوي جامعه مسووليت و وظيفه دارند. از آن جا که هر جامعه ای که دین در اداره آن نقش جدی دارد و شهروندان آن هم انسان های دین دار هستند بیش از جوامع دیگر، مسئله اخلاق را به عنوان یک هدف بنيادين براي خود مطرح می کند، از این رو از مدیران و شهروندان چنین جامعه ای  هم طبیعتا بیش از مدیران یا شهروندان جوامع دیگر انتظار می رود که به فضائل اخلاقی مقید باشند. در چنین جامعه ای، اخلاق در واقع ضامن موفقیت و کارآمدی مدیران و رشد و تعالی مردم است. لکن سوالی که پیش می آید این است که برای تقویت هر چه بیشتر اخلاق در چنین جامعه ای چه باید کرد؟ موارد زیر برخی از راه کارهایی است که به نظر می رسد در این زمینه می تواند موثر واقع شود:
  1. تقویت سرمایه های اخلاقی و اجتماعی جامعه: یک جامعه در طي زمان، برخوردار از ارزش ها و هنجارهایی می شود که سرجمع آن همچون سرمایه ای ارزشمند و گران قیمت است. این سرمایه است که باعث حفظ انسجام جامعه و یافتن یک هویت دینی، فرهنگی و ارزشی و اجتماعی مشخص می شود. این سرمایه می تواند در خدمت دین و دین مداران برای ایفای هر چه بهتر وظایف‌شان قرار گیرد. بنابراین، وظیفه مدیران و مردمان است که هر کدام به سهم خود در حفظ و تقویت این سرمایه اجتماعی کوشا باشند. مهربانی و عطوفت نسبت به یکدیگر، ایثار و از  خودگذشتگی، ترحم و دلسوزی، دوستی و مودت، دستگیری از نیازمندان، احساس مسوولیت در قبال دیگران، کمک به بهتر زیستن هم‌نوعان و اموری از این دست می تواند به حفظ و تقویت ذخایر معنوی و ا خلاقی جامعه کمک کند.
  2. آگاهی افزایی دینی و اخلاقی: با توجه به نسبت بین اخلاق و دین از یک طرف و ارتباط عمل اخلاقی با معرفت اخلاقی از سوی دگر، به هر میزان که مردم و مسوولان جامعه برای افزایش معرفت اخلاقی خود تلاش نمایند در واقع زمینه مهیاتری را برای عمل اخلاقی فراهم کرده اند.
  3. تلاش برای نهادینه کردن اخلاق در جامعه. به نظر می رسد تا وقتی اخلاق و اخلاقی زیستن در یک جامعه دینی نهادینه نشود نمی توان انتظار داشت که آن جامعه و حکومت به اهداف خود دست یابد. نهادینه سازی اخلاق، ضامن صیانت از کرامت انسانی است. نهادینه سازی به معنای فراهم ساختن شرایطی است که فرد برای اخلاقی عمل کردن نیاز به محرک ها و مشوق های بیرونی نداشته باشد (یا کمترین نیاز را داشته باشد)؛ و  انگیزه های درونی اش به اندازه ای قوی باشد که او را به مراعات اخلاق ترغیب نماید؛ به گونه اي كه اخلاقی بودن را به زمان و مکان و شرایط و امیتازات خاصي مقید نكند.
  4. توجه به پیش‌گیری هاي اخلاقي: همواره گفته اند و تجربه هم تایید کرده است که «پیش‌گیری بهتر از درمان است». از این رو بهتر آن است که هم شهروندان هم مسوولان در حکومت دینی، این امر را نصب العین خود قرار داده و راه را برای اعمال غیر اخلاقی خود یا دیگران از همان ابتدا سد نماید. برخورد با رفتارها و گفتارهای غیراخلاقی باعث می شود که هزینه نقض اخلاق در جامعه هر روز بالاتر رود و علاوه بر مدیران، شهروندان عادی هم بیش از پیش خود را مقید به مراعات اخلاق بدانند.
  5. معرفی و برجسته سازی اسوه های اخلاقی: یکی از بهترین راه های تربیت و رشد اخلاقی جامعه، معرفی اسوه های اخلاقی است که هر کدام در عرصه عمل و در طول زمان، مقید بودن خود را به اخلاق و تهذیب نفس نشان داده اند. تجربه نشان داده که نفس حضور این افراد در جامعه و شناخت مردم نسبت به آنها خود بیش از صدها تبلیغ اخلاقی موثر واقع مي شود. از این رو هم مردم هم مدیران حکومت دینی باید وجود چنین افرادی را قدر دانسته و از آنان به عنوان یکی از سرمایه ها و پشتوانه های معنوی خود بهره بگیرند. این اسوه ها می توانند به طور غیر مستقیم تقویت کننده کارآمدی دین و دین مداران در اداره جامعه باشند.
  6. عمل به باورهاي اخلاقي: اگر بپذیریم  دوگانگی عقیده و عمل، یکی از مهم ترین چالش های فراروی یک جامعه دینی است، لاجرم باید این را بپذیریم که عمل به باورهای اخلاقی یکی از راه‌کارهای مفید و موثر برای افزایش اين کارآمدی ا ست. این کار در واقع تبلیغ عملی توانمندی دین و دین داران در اداره جامعه است.
  7. تقویت نظارت درونی و بیرونی: آدمی تا وقتی خود را در زیر نظارت ناظر بیرونی و درونی نبیند احتمال این که اخلاق را زیر پا بگذارد افزايش پيدا مي كند. از این رو بر مدیران و مردمان جامعه لازم است که علاوه بر تربیت اخلاقی و نظارت درونی افراد، ناظران امین بیرونی نیز بر آنها بگمارند و آنان را نسبت به نقض اصول اخلاقی مورد بازخواست قرار دهند.
  8.  توجه به صداقت و راستگویی: سیره پیشوایان دینی چون امام علی(ع) در این زمینه ها می تواند بهترین الگو برای آحاد افراد یک جامعه  دینی باشد. این وجه اخلاقی امام است که باعث می شود حتی پیروان ادیان دیگر هم شیفته او شوند. بی جهت نیست که جرج جرداق مسیحی كه سال های زیادی از عمر خود را وقف امام علی(ع) كرده است مي گويد: «من بعد از سال ها تحقيق، شيعه را در يك كلمه يافتم و آن هم «اخلاق» بود.» (هفته نامه بعثت،، س33، ش20، 1391، ص1).
  9. برنامه ریزی و تامین امکانات لازم برای  تربیت اخلاقی. بدون برنامه ریزی های خرد و کلان درباب تربیت و رشد اخلاقی جامعه، و بدون تهیه و تدارک امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، نمی توان به اعتلاي اخلاقي جامعه اميد داشت. البته این برنامه ریزی ها باید به گونه ای باشد که مانع از شکل گیری رذائل اخلاقی ای چون ریا، تظاهر و دروغ در جامعه شود. برای رسیدن به این مقصود و مقصد مهم لازم است مسئله «درونی سازی اخلاق» مد نظر قرار گیرد. همچنین بایستی راه های وصول به این هدف، با بهره گیری از علوم مختلف و صاحب‌نظران عرصه هایی چون تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، اخلاق، و روان شناسی تدوین گردیده و در اختیار دست اندرکاران امر تربیت اخلاقی جامعه قرار گیرد.
  10. تبیین مفهومی و مصداقی قوانین اخلاقی اسلام:  متولیان امور می توانند با بهره گیری از اندیشوران آگاه و دلسوز و زمان آشنا، به تبیین، تعریف و تفسیر صحیح مفاهیم اخلاقی پرداخته و حد و مرز مفهومی و مصداقی مفاهیمی چون زهد، قناعت، مردم داری، و مانند آن را تبیین کنند تا هم نصب العین خودشان شود هم افراد جامعه.
  11. توجه به تربیت اخلاقی خود و اطرافیان: از برخی آموزه های قرآنی چون «یاایها الذین آمنوا قو انفسکم و اهلیکم نارا» (تحریم، 6) و «و انذر عشیرتک الاقربین»(شعرا، 214) می توان چنین برداشت كرد که هم مدیران هم مردم باید کار تربیت اخلاقی را از خویشتن و نزدیکان خود شروع کنند. البته به نظر مي رسد در بحث از اخلاق اجتماعی باید دایره «اقربین» را بسی وسیع تر از اخلاق فردی دانست. می توان چنین برداشت که در عرصه عمومی این مفهوم شامل نزدیکان سیاسی، اداری، گروهی و شغلی هم می شود.
  12. توجه به دین در عمل و نظر: با توجه به جایگاه ارزشمند اخلاق در بین آموزه های دینی از یک طرف، و نقش دین در پشتیبانی از اخلاق از طرف دیگر، این از وظایف شهروندان است که با آگاهی افزایی نظری و تقید عملی به دین و آموزه های دینی، به رشد و اعتلای اخلاقی جامعه و تقویت اخلاقی کارآمدی دین در اداره جامعه کمک نمایند.

              (برگرفته از مقاله ای جدیدالتالیف درباب چالش های اخلاقی فراروی کارآمدی دین در جامعه)

چيستي اخلاق فناوري اطلاعات + دانلود



در شماره 20 - 22 مجله دانش پژوهان گفت و گويي درباره چيستي و چرايي اخلاق فناوري اطلاعات داشتم. با توجه به كمبود منابع فارسي درباره اين شاخه از اخلاق كاربردي، شايد اطلاع از آن براي علاقه مندان بد نباشد. متن گفت و گو در ادامه مطلب آمده است.

 گفت و گو را در فرمت pdf مي توانيد از اينجا دانلود كنيد. فهرست ديگر مطالب مجله را در اين پست بخوانيد.

ادامه نوشته

نکته 28: شیعه حسینی؛ شیعه اخلاقی

آن چه در زیر می آید بخشی از مقدمه مجموعه مطالبی است که قرار بوده (و هست) که انشاءالله درباره وجه اخلاقی شخصیت حضرت اباعبدالله و نهضت حسینی نگاشته شود. امیدوارم که امکان آن فراهم شود.

1. واقعه عاشورا دارای ابعاد و سویه های گوناگون است و از زاویه های مختلفی می توان به آن نگریست. این واقعه هم از جهت تاریخی، هم از جهت عاطفی، هم از جهت سیاسی و هم از جهت فقهی، تربیتی و اجتماعی می تواند مورد تامل قرار گیرد. آن چه معمولا در بین شیعیان جلوه و جمال بیشتری دارد صبغه عاطفی عاشورا است. این امر گر چه امری نیکو و لازم است ولی نباید موجب کم توجهی به ابعاد دیگر واقعه و واکاوی سویه های دیگر آن شود. بی توجهی به این امر می تواند موجب شود که حادثه ای چنان انسان ساز و ذوابعاد تبدیل شود به یک حادثه صرفا جانسوز و می تواند موجب پدیدار شدن این ذهنیت به ویژه در بخشی از نسل جوان شود که حادثه ای بوده که اتفاق افتاده و ما نیز اینک جز سوگواری درباره آن وظیفه ای دیگر نداریم. این در حالی است که واقعیت جز این است و همان گونه که گفته شد می توان حادثه ای به عظمت نهضت حسینی را ازابعاد مختلف مورد تامل قرار داد و از آن د رس های فراوان فراگرفت.

2.یکی از مهم ترین  مسائلی که در مواجهه با قیام سیدالشهدا (ع) بایستی مورد تامل و توجه همه افراد جامعه قرار گیرد آشنایی با درس هایی است که می توان از این واقعه و شخصیت ها و کنش گران مطرح در آن آموخت. این امر از یک طرف موجب می شود که عظمت این واقعه بیش از پیش آشکار شود و از سوی دیگر به سرزندگی و پویایی و نقش تاثیرگذارش در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها کمک فراوان می کند. در واقع به مکتب حسینی بایستی نه صرفا به عنوان یک واقعه مذهبی یا تاریخی، بلکه به عنوان یک مکتب انسان سازی نگاه کرد. معرفی جامع این مکتب گر چه وظیفه همه علاقه مندان به خاندان نبوت و امامت است ولی در این میان، اندیشمندان، محققان و نویسندگان و گویندگان در مرحله اول و دیگر مرتبطان با این واقعه، مانند مداحان یا دست اندرکاران رسانه های تبلیغی و اطلاع رسانی در مرحله دوم وظیفه ای بالاتر و والاتر دارند.

3.در مسئله درس آموزی در مکتب حسینی نیز مباحث و موضوع های گوناگونی مطرح است که بایستی هر کدام به گونه ای جامع و دقیق مورد بررسی و تامل قرار گیرد. یکی از درس هایی که می توان در این مکتب فراگرفت درس اخلاق است. از این زاویه کمتر به واقعه عاشورا نگریسته شده است. درباره وجه اخلاقی این واقعه این نکته قابل توجه است که اولا کسانی که در جبهه اباعبدالله (ع) بودند، و در راس آنها خود آن حضرت و اطرافیان نزدیکش چون حضرت ابالفضل(ع) و حضرت زینب(س)، اسوه های عملی اخلاق بودند ثانیا در سخنان خود سیدالشهدا (ع) چه در زمان واقعه عاشورا و چه در ایام دیگر زندگی شان مواعظ اخلاقی فراوانی وجود دارد که می  تواند مورد استفاده علاقه مندان آن حضرت و دیگر انسان هایی قرار گیرد که شیفته اخلاقی زیستن هستند.

4.باید تلاش نمود تا درس ها و نکته های اخلاقی که در زندگی و سخنان حضرت اباعبدالله مطرح شده به گونه ای ساده و روشن توضیح و تبیین گردد با این امید که همگان بتوانند با بهره گیری از این درس ها به ساختن جامعه ای هر چه اخلاقی تر و زیباتر یاری رسانند. توجه به بعد اخلاقی زندگی و سخنان آن حضرت از آن رو مهم است که امروز ما بیش از هر زمان دیگری به تربیت اخلاقی نیازمندیم . این نیاز هم در عرصه زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی ما کاملا به چشم می خورد.

تمدید مهلت ارسال مقالات همایش اخلاق و ادیان

«به گزارش دبیرخانه همایش بین المللی اخلاق و ادیان با توجه به پایان مهلت ارسال آثار و درخواست های مکرر پژوهشگران مبنی بر تمدید مهلت ارسال آثار، آخرین مهلت ارسال تا آخر مهرماه 1391 تمدید شد. لازم به ذکر است که این مهلت پس از این تمدید نخواهد شد.»
اطلاعات بیشتر درباره این همایش را در اینجا ببینید.

به گفته سایت این همایش، اولین پیش همایش این نشست علمی با عنوان «سلوک اخلاقی فیلسوف» نکوداشت علامه شیخ محمدتقی آملی (ره) در تاریخ 6 مهرماه سال جاری  در دانشگاه شمال آمل برگزار می گردد. خود همایش هم در اسفندماه 1391 برگزار می شود.


مقدّرات قدر

 (1)

شب بود،

شب قدر.

قدری بود و ما قدرِ قدر دانسته،

و اعضا و جوارح هر یک به کنجی نشسته.

و مباحثه­ ای بزرگ

ـ بل محاکمه­ ای ـ

در گرفته.

گویی زمانِ حساب در رسیده،

و جمله در محضر وجدان، حاضر،

تا مگر قدر و مقدار هر کس مشخص شود.

شاهدان هر یک به شهادت حاضر،

و هر کدام  به‌ گونه‌ ای غمگین،

و نالان از خطاهایی که به دست‌ شان در گرفته بود.

قلب گفت: «گناه من چیست وقتی آدمی مرا فروخت به شیطان

ـ به ثمن بخس ـ »

دست گفت: «چه جای سرزنش مرا، که خطاکار، آدم است؛

او که مرا به راه خطا بُرد هر زمان.»

پا گفت: «خود انصاف دهید.

مرا به مجلس اشرار چه جای رفتن بود،

اگر او ـ آدمی ـ در حق من چنین جفا نمی­کرد؟»

گوش به فغان آمد:

«مرا تمایل نغمه­ های ناصواب نبود

اگر این سیاه‌ کار ـ انسان ـ

کلید گناه بر درگاه وجودم نمی­فکند.»

چشم گفت: «چه بسیار که در خواب غفلت فروخفت،

و چشم خویش از زیارت اسحار فروبست،

حال آن که خود شنیده بود

ـ گوش، شاهد است ـ

بارها ذکر قبیله پاکان را،

آن‌گاه که به دامن یار می­ آویختند،

از دست ساحران سحر

ـ این حرامیانِ صحبت اسحار ـ

و بر لب‌ شان مدام جاری بود که:

اللهم نبِّهنی فیه لبرکات اسحاره.

(2)

داستان ادامه داشت.

آدمی

ـ این غافل از سحوری اسحار

و فرورفته در مکاید ایام ـ

در شب قدر،

در محکمه وجدان،

شرمگین بود و سر افکنده.

از محضر دادگاه فرصتی دیگر خواست.

و همگان را، از شاهد و قاضی،

به یاری طلبید،

مگر که از سیاهی پرونده خود بکاهد.

و در شب قدر،

تقدیر خویش  از سر نویسد.

شاهدان، سخن به محضر یار بردند

و او را به لیالی قدر سوگند دادند

با این امید که ابر رحمتش دیگر بار

باران به چشم خطاکار آدمی شود.

رحمت یار بر غضبش پیشی گرفت

و آدمی را مهلتی دیگر داد،

مگر که از خجالت عشق درآید.

او نیز تیر امید در کمان تضرع نهاد،

باشد که به هدف اجابت نشیند.

نخست از قلب آغاز کرد

با این امید که دیگر بار جمال یار در آینه اش هویدا شود،

و با خود زمزمه کرد:

و نَوّر فیه قلبی بضیاء انواره.

(3)

قلب به تنهایی چاره‌ساز نبود.

دیگر شاهدان ـ اعضا و جوارح ـ

نیز هر یک را سهمی بود.

و بی یاری آنان کار به­ سامان نمی­ رسید.

این بود که دیگر بار

در دادگاه وجدان

و در لیالی قدر

آدمی دست تمنا به ستارگان آسمان داد،

و جان به خنکای نسیم سحرگاهی سپرد.

آن‌گاه نورِ نوران را به ذمه قلوب عارفان برد،

مگر که سطوت نورانی عشق

همه اعضای او را

به ناز نگاه خود متبرک سازد.

در این حال بود و وصف حالش چنین:

و خذ بکل اعضایی الی اتّباعِ آثاره.

بنورک یا مُنوِّر قلوب العارفین.

(برگرفته از کتاب «رمضان؛ ضیافت ناز، جلوه نیاز»)

نهادینه شدن اخلاق؛ ضامن صیانت از کرامت انسانی+ چكيده مقاله

کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران با همكاري برخي از موسسات علمي و پژوهشي كشور قصد دارد در مهرماه سال ۹۱ همايش ملي  «صیانت از کرامت انسانی در اندیشه حقوقی اسلام» را برگزار نمايد.

دومین پيش نشست علمی پژوهشی همايش روز شنبه ۱۴ مرداد ۹۱ در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قم برگزار شد. در اين نشست ابتدا آقايان دکتر محمدجواد جاوید، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران و حجت الاسلام دکتر مصطفي  دانش پژوه، مدیرگروه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مباحثي را ارائه كردند. پس از آن سه مقاله از مقالات برگزيده همايش توسط آقایان محمد داوری، احمد رضا بهنیافر (از مشهد و دامغان) و حسینعلی رحمتی ارائه شد. عنوان مقاله آقای محمد داوری ، «چالش های حقوقی و قضایی و صیانت از کرامت انسانی بزه دیدگان» و عنوان مقاله آقای بهنیافر، «جایگاه کرامت انسانی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» بود.

عنوان مقاله اي كه بنده ارائه كردم عبارت بود از «نهادینه شدن اخلاق؛ ضامن صیانت از کرامت انسانی». چكيده مقاله خودم را در اين جا قرار مي دهم (متن كامل را هم پس از انتشار، در وبلاگ قرار خواهم داد. انشاءالله)

چكيده

آدمی به عنوان گل سر سبد آفرینش، جای گاه و مقامی بس ارجمند دارد، و کرامت انسانی، موهبتی است که از سوی خالق وی به او اعطا شده است. از این رو سزاوار است که از  این گوهر ارزشمند به خوبی صیانت و حفاظت شود. مقاله حاضر، که با رویکردی نظری – كاربردی نگاشته شده،  در پی پاسخ به این سوال است که چه چیز می تواند صیانت از کرامت انسانی را تضمین نماید؟ انگاره قابل دفاع مکتوب حاضر آن است که با «نهادینه شدن اخلاق» و عمل به دستورات اخلاقی در عرصه فردی و اجتماعی، می توان به خوبی از کرامت آدمی صیانت نمود. البته این امر آن گونه که در آغاز می نماید امری سهل و آسان نیست؛ بلکه ضرورت ها و بایسته هایی دارد که در مقاله به آن اشاره خواهد شد. در نوشتار حاضر، پس از تبيين اهمیت و جایگاه کرامت انسانی و تاکید بر لزوم صیانت از آن، ضمن توضيح مفهوم «نهادینه شدن اخلاق» ، و اشاره به برخی از بايسته های تحقق این امر، بعضي از چالش هاي عملي و نظري كه بر سر فرايند نهادينه شدن اخلاق قرار دارد بررسي مي شود.

واژگان كليدي: کرامت انسانی؛ اخلاق اسلامی؛ اخلاق فردی و اجتماعی؛ انسان از دیدگاه اسلام؛ آسیب شناسی اخلاقی.

 پ ن:

'گزارش نشست دوم را می توانید در سایت مرکز حقوق بشر اسلامی بخوانید.

گزارشي از پيش نشت اول اين همايش در اينجا و پيش نشست سوم را مي توانيد در اينجا مطالعه كنيد.

نکته 25 : كتاب هاي ديني براي كودكان و چند نكته باريك تر ز مو (2)

(pdf هر دو قسمت را میتوانید از اینجا دانلود کنید)

در قسمت اول این نوشتار برخی از نکته هایی که درباب نگارش آثار دینی - به ویژه برای کودکان و نوجوانان - باید در نظر گرفت بیان گردید. اینک ادامه این نکته ها:

6.توجه به امور زيبايي شناختي:  كار نگارش و نشر كتاب يك فن و يك هنر است، گر چه طبيعتا صنعت هم هست. از اين رو بايستي در همه مراحل توليد و توزيع آثاري ادبي و هنري با صبغه ديني، به طور جدي به امور مربوط به زيبايي هم توجه كرد؛ به ويژه كه مخاطب اين گونه آثار، كودكان و نوجوانان باشند كه جذابيت هاي شكلي و ظاهري كتاب براي آنان امري تعيين كننده است. بنابراين استفاده از متخصصان طراحي و گرافيك، نقاشان، صفحه آرايان، و ويراستاران مبرز و متخصصان صنعت نشر، همچنين استفاده از صاحب نظران عرصه تعليم وتربيت، روان شناسي، جامعه شناسي و هر گونه دانش هايي كه به طور مستقيم يا غير مستقيم مي توانند به توليد آثار ادبي و هنري با درون مايه ديني كمك كنند امري است لازم و ضروري.

7.سهولت دسترسي: چه بخواهيم چه نخواهيم هنوز اقلام فرهنگي و از جمله كتاب در سبد خانوار بيشتر افراد جامعه ما جاي چنداني ندارد. به همين خاطر هنگام بروز دشواري هاي مالي و اقتصادي، خريد كتاب و مجله معمولا نخستين اقلامي است كه از سبد خريد خانواده ها حذف مي شود. طبيعي است كه اين امر مي تواند به مرور زمان موجب بروز خسارات فرهنگي فراواني شود. يكي از راه هاي جبران اين امر، فراهم سازي بستري است كه بتوان كتاب را با هزينه كمتري به دست خانواده ها و در واقع به دست كودكان و نوجوانان رساند. از جمله كارهايي كه در اين زمينه مي توان انجام داد تقويت كتاب خانه ها است. فروش اقساطي كتاب هم يكي از كارهايي است كه انجام آن از سوي كتاب فروشان يا ناشران مي تواند به بالا رفتن سرانه مطالعه كودكان و بزرگ سالان كمك كند. انتشار كتاب هاي ارزان قيمت، يا امانت دادن كتاب از سوي كتاب فروشي ها در قبال اخذ وجهي كمتر از قيمت پشت جلد و اموري از اين قبيل مي تواند به اقبال افراد به مطالعه كمك نمايد.

8.فرهنگ سازي: براي اين كه خريد و مطالعه كتاب جاي گاه خود را بين كودكان و نوجوانان و بزرگ تر ها پيدا كند بايد مسئله مطالعه جزو فرهنگ جامعه ما شود. و اين كار شدني است به شرط آن كه همه افراد، نهادها و موسسات فرهنگي و غير فرهنگي به طور جدي وارد عرصه شوند. در اين ميان رسانه هايي چون صدا و سيما و روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي نقشي جدي و به سزا دارند. معرفي آثار منتشر شده و نويسندگان كودك و نوجوان و تشويق و ترغيب بچه و بزرگ تر ها - به مطالعه مي تواند به مروز زمان فرهنگ خريد كتاب و مطالعه را در جامعه ما نهادينه سازد. به رغم تاريخ كهن و پرسابقه كشور ما در امر توليد آثار علمي و فرهنگي و به رغم گنجينه هاي ارزشمند علمي و نويسندگان فراواني كه در تاريخ ما وجود داشته و دارند، حتي يك نگاه كوتاه به اطراف مان كافي است كه مشخص كند متاسفانه مطالعه كتاب هنوز جاي گاه لازم خود را در زندگي فردي و اجتماعي ما پيدا نكرده است. و اين نشان گر ضرورت تلاش بيش از پيش براي فرهنگ سازي درباب كتاب و كتابخواني است.

9.و اما پدر و مادرها: نمي توان با فرستادن بچه به مدرسه يا نشاندن او به پاي برنامه هاي تلويزيون خيال خودمان را راحت كنيم و گمان كنيم ما به عنوان پدر و مادر فرزندان در قبال مطالعه و آگاهي بخشي آنان وظيفه اي نداريم. همان گونه كه تهيه غذاي جسم و شرايط مناسب براي زندگي بچه ها جزو وظايف عقلي و شرعي پدر و مادرهاست، تهيه خوراك فرهنگي و روحي لازم هم جزو وظايف شان به شمار مي آيد. وقتي چند هفته يا ماه و حتي سال مي گذرد و بچه ها هيچ كتابي را در دست بزرگترها نمي بينند ديگر از بچه ها نمي توان انتظار داشت كه با كتاب و مطالعه انس و الفت داشته باشند. بنابراين بايد فرهنگ سازي براي مطالعه را از درون خانه و از والدين شروع كرد. مطالعه كتاب و مجله توسط پدر و مادر و ديگر بزرگ ترهاي خانه ، عملا افراد كوچك تر را به كتاب و مطالعه ترغيب و تشويق مي كند. به هر اندازه سرانه مطالعه بچه ها بالاتر رود سطح آگاهي آنان بالاتر مي رود، در نتجه بهتر مي توانند با مشكلات و مسائل زندگي مواجه شوند و در نهايت گام هاي بلندتري به سوي سعادت و خوشبختي مادي و معنوي بر  مي دارند. و مگر پدر و مادرها براي بچه هاي خود چيزي غير از اين را مي خواهند؟ تا وقتي ما بزرگتر ها با كتاب آشتي نكنيم و كتاب و مجله را به عنوان يكي از اعضاي دائمي زندگي خود نپذيريم نبايد از فرزندان خود انتظار مطالعه را داشته باشيم.

10. راستي: از آخرين باري كه بچه ها شما را در حال مطالعه ديدند چه مدتي مي گذرد؟ آخرين بار كي براي آنها كتاب خريده ايد؟

نکته 25 : كتاب هاي ديني براي كودكان و چند نكته باريك تر ز مو (1)

در يكي از پست هاي گذشته يادي كردم از كتاب خاطره انگيز «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب». در آنجا وعده ادامه مطلب را دادم و اينك الوعده وفا.

لب مطلب اين كه به نظر بنده امروز بيش از هر زمان ديگري نياز به نگارش كتاب هاي ديني براي كودكان و نوجوانان داريم و براي اين كار هم بايد اصول و ضوابطي را در نظر بگيريم. اين كتاب ها مي تواند در قالب گوناگوني مثل شعر يا نثر و به صورت رمان و داستان يا نمايش نامه و فيلم نامه و قطعه ادبي نگاشته شود. روزگاري بود كه هنوز از ادارات و سازمان هاي گوناگون متصدي نگارش كتاب ديني خبري نبود، همچنين اين همه شبكه تلويزيوني و ماهواره اي يا سايت هاي اينترنتي وجود نداشت تا مايه سرگرمي و اتلاف وقت بچه ها شود. يكي از چيزهايي كه هم موجب گذراندن اوقات فراغت كودكان و نوجوانان مي شد هم كلي مطالب آموزنده را به صورت غير مستقيم به آنان ياد مي داد، كتاب هايي بود كه به صورت رمان يا داستان كوتاه نوشته مي شود. طبيعتا در اين جا منظور آثاري است كه با صبغه ديني و در راستاي تقويت باورهاي ديني مخاطبان منتشر مي شد. در آن زمان چند نويسنده مذهبي نويس، مانند محمود حكيمي، با كتاب هاي خود بار تربيت ديني نسل جديد زمان خود را به دوش مي كشيدند. بعد از پيروزي انقلاب هم گر چه كم وبيش نويسندگاني پا به عرصه گذاشتند كه دراين زمينه فعاليت داشته و دارند ولي واقعيت، و سخن اصلي نوشته حاضر، اين است كه امروز ما بيش از هر زمان ديگري به اين گونه نويسندگان و آثار جذاب با درون مايه هاي ديني و اخلاقي نيازمنديم.

در اين زمينه چند نكته به نظر مي رسد كه اميدوارم بيان آنها براي علاقه مندان و اهل فن مفيد واقع شود:

1. اهميت كتاب ديني و اخلاقي براي كودكان: يكي از مهم ترين راه هاي تربيت ديني و اخلاقي كودكان و توجوانان، تشويق آنان به مطالعه آثاري است كه با درون مايه ديني نگاشته شده و فضائل اخلاقي را به آنان معرفي مي كند. تبليغ و تربيت ديني ما براي كودكان و نوجوانان به هر اندازه كه با بهره گيري از شيوه بيان غير مستقيم باشد تاثير آن نيز بيشتر است. در اين راه استفاده از قالب جذابي چون داستان و رمان مي تواند نقش كليدي و موثري را داشته باشد.

2.هيچ چيز جاي كتاب را نمي گيرد: هر چند امروزه اينترنت و تلويزيون وماهواره و مانند آن وجود دارد؛ ولي تجربه نشان داده كه هر يك از اين رسانه ها مزايا و معايب خاص خود را دارند ولي جاي كتاب را نمي گيرند. حتي كتاب هاي ديجيتال و «اي بوك» ها جاي كتاب كاغذي را نمي تواند بگيرد. اين امر بخصوص براي كودكان و نوجوانان به طور ملموس تري صدق مي كند؛ چرا كه اولا دسترسي آنان به اينترنت و كتاب هاي الكترونيكي كمتر از بزرگ سالان است ثانيا با كتاب هاي كاغذي بهتر مي توانند انس و ارتباط برقرار كنند و آن را به همراه داشته باشند و مطالعه نمايند. هر چند البته مقصود نوشته حاضر تاكيد بر لزوم نگارش كتاب هاي ديني جذاب است حال به صورت كاغذي باشد يا غير كاغذي.

گاهي پدر و مادرها گمان مي كنند به صرف خريد كامپيوتر يا تبلت براي بچه ها، و خريد چند نرم افزار بازي و غير آن، كار تمام شده و بچه ها باسواد و با آگاهي ديني بار مي آيند. در حالي كه لزوما اين گونه نيست و بچه ها براي تربيت ديني خود نياز به مطالعه كتاب هاي مناسب هم دارند.

3.سيطره ترجمه و غفلت از تاليف: هر بار كه جهت خريد كتاب براي خودم يا بچه هايم به كتابفروشي ها سر مي زنم در يك بررسي ميداني و البته نه چندان دقيق، احساس مي كنم تعداد آثار ترجمه شده براي كودكان بيش از كتاب هاي تاليفي است. هر چند ترجمه آثار مفيد براي كودكان و نوجوانان هم كاري ارزشمند است و هر چند هنگام ترجمه معمولا هم محتوا و گاهي هم تصاوير به صورتي اصلاح مي شود كه با ارزش هاي فرهنگي و ديني ما تضادي نداشته باشد ولي باز هم اين گونه آثار غذايي است كه در خانه ديگران و براي كودكان و نوجوانان فرهنگ هاي ديگر پخته شده است و احتمال اين كه با هاضمه بچه هاي ما نسازد بسيار است. وقتي كار تاليفي از نويسندگان خودمان كم باشد ظاهرا چاره اي جز روي آوردن به كتاب هاي ترجمه اي نيست.

عادت بيش از اندازه بچه هاي ما به خواندن آثار ترجمه شده هر چند مزاياي فراوان دارد ولي از طرف ديگر معايبش هم كم نيست. يكي اين كه به مرور زمان ممكن است بچه ها دچار نوعي خود كم بيني درباره فرهنگ و آداب و رسوم و باورهاي خودشان بشوند. وقتي كه از بچه ها سوال شود كه چند تا از بهترين كتاب هايي كه خوانده اند را نام ببرند يا نام چند نويسنده معروف را بگويند و بيش از نيمي از آثار و اسامي كه به ذهن بچه ها مي رسد غير ايراني باشند اين يك زنگ خطر براي فرهنگ وادبيات و هنر و تربيت ديني و اخلاقي ماست. چرا كه رنگ رخساره اي است كه نشان گر ضمير فرهنگي  نسل آينده ساز ماست. رخساره اي كه ممكن است به مرور زمان رنگ خودباختگي نسبت به داشته هاي خود، و شيفتگي نسبت به داشته هاي ديگران را بگيرد. بنابراين، امروزه ما بيش از هر زمان ديگري به نويسندگاني نياز داريم كه با قلم جذاب خود براي بچه هاي مان بنويسند؛ نوشته هايي كه رنگ و بوي سرزمين خودمان و باورها و اعتقادات خودمان را داشته باشد. روشن است كه تربيت چنين افرادي با صرف كارهاي اداري و بخشنامه و امثال آن نمي شود. بلكه نيازمند فراهم ساختن بستر و شرايط و امكانات مناسب است تا كساني كه ذوق و علاقه و استعداد قلم زني در اين عرصه را دارند پا به ميدان بگذارند و انگيزه لازم را براي كار پيدا كنند.

4.توجه به محتوا: در نگارش آثار داستاني براي كودكان، آن هم با صبغه ديني، بايستي هم به فرم توجه كرد هم به محتوا. از نظر محتوا بايد مواظب بود كه آن چه گفته مي شود از مبناي ديني و عقلاني صحيحي برخوردار باشد. اهميت اين امر ازآنجا بيشتر مي شود كه بدانيم مخاطب چنين آثاري كودكان و نوجوانان هستند كه معمولا توان عملي و تحليلي لازم را براي تشخيص سره از ناسره ندارند و ثانيا به طور معمول به نويسنده اعتماد مي كنند و مطالب او راتلقي به قبول مي كنند. از اين رو لازم است كساني كه در صدد نگارش آثار ادبي و هنري با صبغه ديني هستند اولا مطالعات ديني خوبي داشته باشند و  ثانيا حتي المقدور از مشاوره با افراد متخصص در مسائل ديني و اخلاقي كمك بگيرند. به همان اندازه كه آموزش مباني ديني و اخلاقي به كودكان و نوجوانان با بهره گيري از ادبيات و هنر ارزشمند ومفيد است ، بي دقتي در ارائه محتواي مناسب مي تواند مضر و آسيب رسان باشد؛ آسيب هايي كه ممكن است تا ساليان سال، و گاه تا پايان عمر امكان تصحيح يا زدودن آنها از ذهن و ضمير افراد امكان پذير نباشد.

با توجه به آن چه گفته شد نويسندگان حوزه ادبيات و هنر ديني كودكان و نوجوانان بايد مواظبت كنند كه مبادا مطالب غير عقلاني، خرافي، سست مايه و مانند آن را به مخاطبان خود عرضه نمايند. كار نگارش براي كودكان و نوجوانان، بر خلاف آن چه كه ممكن است گاه به نظر آيد، كاري است بس دشوار، فني و حساس كه اگر به گونه اي درست انجام نپذيرد موجب نقض غرض مي شود و نه تنها به تربيت ديني منتهي نمي شود كه ممكن است مخاطب را از دين هم دل زده بكند.

5.فرم مناسب: علاوه بر آن چه درباره محتوا و درون مايه گفته شد، در توليد و نشر و توزيع ادبيات ديني بايد به مسئله فرم و شكل هم توجه جدي شود. اين يكي از نكته هايي است كه در موارد فراواني ديده شده نويسندگان و ناشران از آن غفلت مي كنند. اگر قرار است مطلبي در قالب شعر بيان شود بايد ويژگي ها و قواعد و اصول شعر در آن رعايت شود. حتما شما هم كتاب هايي درباره زندگي پيامبر(ص) يا ائمه (ع) را ديده ايد كه نويسنده با كنار هم گذاشتن برخي كلمات منقطع يا موزون به خيال خود شعر گفته است در حالي كه نوشته او نه وزن درست و درماني دارد نه رديف و قافيه اي. اين گونه آثار وقتي با نقاشي هاي سردستي و ناشيانه و رنگ آميزي هاي نادرست همراه شود و به نام كتاب ديني به كودكان و نوجوانان عرضه شود نه تنها باعث گريز بچه ها از مطالعه كتاب هاي ديني مي شود بلكه گاه ممكن است آنان را از مباحث ديني هم گريزان يا به دين بدبين نمايد.               (بخش دوم این مطلب)

نکته 24: کتابی با خاطره جمعی چند نسل


  1. معمولا همه ما در دوران کودکی و نوجوانی خود کتاب هایی خوانده ایم که تاثیر عمیقی بر ما داشته یا جذابیت هایی داشته که با گذشت زمان هنوز هم شیرینی اش را در کام حافظه مان حس می کنیم، به طوری که هر وقت نام آن کتاب یا نویسنده را می شنویم برای مان یک حس نوستالوژیک و خوشایندی زنده می شود. خاطرات نوجوانی دوباره شکل می گیرد و البته کمی هم متوجه می شویم که عمرمان مثل برق و باد گذشته است.
  2. یکی از بزرگ ترین نعمت های زندگی من، وجود پدر و مادر بزرگواری است که هر کدام به گونه ای در شکل گیری شخصیت و اندیشه ام تاثیر داشته اند. انشاءالله خداوند به این دو وجود نازنین طول عمر با صحت و سلامت بدهد و حق شان را در حق من و دیگر فرزندانشان حلال و دعای آنها را در حق ما مستجاب گرداند. از جمله محبت های پدرم در حق من، تشویق من به درس خواندن از یک طرف و فراهم کردن شرایط مطالعه کتاب های غیر درسی از طرف دیگر بود. از کتاب های درسی دوره ابتدایی که (ظاهرا مثل بقیه دانش آموزان) چیز چندان جذابی برایم نمانده، ولی آن چه هم اکنون یادآوری اش برایم لذت بخش است کتاب های غیر درسی است که از کتابخانه مسجد و حسینیه محله به امانت می گرفتم. خوشبختانه (!!) در آن روزها اینترنت و کامپیوتر وجود نداشت، تلویزیون هم ما نداشتیم و مجموع اینها باعث شد که بهترین سرگرمی و تفریح مان کتاب خواندن باشد. الان که کاربردهای غفلت زای رسانه های جدید و مشغول شدن بیش از اندازه بچه ها (و بزرگ ترها) را به آن ها را می بینم که چگونه مانع از مطالعه جدی خانواده ها شده بیش از پیش متوجه می شوم که نبود این وسائل در زمان های گذشته چه اتفاق مبارکی بوده است. چرا که اولا باعث انس بیشتر افراد خانواده با یکدیگر می شد ثانیا موجب می شد که اگر مجال یا بهانه ای برای فرار از درس و مشق پیدا می کردیم مقداری هم مطالعه کنیم. (روشن است که منکر فواید و مزایای این رسانه ها نیستم).
  3. یکی از کتاب های که در دوران ابتدایی خواندم و هنوز هم پس از گذشت سال های طولانی ، شیرینی و حلاوتش در کام من است، مجموعه چند جلدی کتابی بود با عنوان «قصه های خوب برای بچه های خوب». نویسنده این کتاب مهدی آذر یزدی  است که همین روزها سالگرد درگذشت اوست و همین نکته هم باعث نگارش مطلب حاضر شد. زبان ساده و نثر شیوا همراه با جذابیت حوادث داستان های این مجموعه باعث می شد که آنها را با ذوق و شوق بخوانیم. خواندن این کتاب ها نه تنها موجب گسترده شدن دایره لغات ذهنی ما می شد بلکه شیوه درست نویسی و درست خوانی را هم به طور غیر مستقیم به ما یاد می داد. اثرات تربیتی و اخلاقی و آموزشی آن هم که غیر قابل انکار بود. این مجموعه دارای طرح ها و نقاشی هایی از مرتضی ممیز  بود که به تنوع و جذابیت آن کمک می کرد. یکی از نکات جالبی که درباره این کتاب هنوز در یادم مانده این است که مرحوم ممیز نام خود را به شیوه ای خاص در کنار نقاشی هایش می نوشت که من آن را «فمیز» می خواندم و تا مدت ها مانده بودم که مگر می شود فامیل کسی «فمیز» باشد.
  4. نکته ای که درباره کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب قابل توجه است این است که این کتاب به یک عنصر مشترک در حافظه فرهنگی چندین نسل جامعه ما تبدیل شده است. به گونه ای که وقتی من این کتاب ها را برای فرزند خودم خریدم دیدم خواندن آنها برای او هم جالب و لذت بخش است و این مسئله ناخودآگاه من را پرتاب کردم به دوره نوجوانی و خاطرات شیرینی که با این کتاب داشتم. از زبان افراد مختلف هم خوانده ام که آنها هر کدام به نوعی با این کتاب انس داشته اند و یا خود آن را خوانده اند یا فرزندانشان یا  هر دو.
  5. مطلب حاضر با نیت پاسداشت این کتاب و به قصد یادکردی از نویسنده گرامی اش نوشته شد که در 27 اسفند 1300 به دنیا آمد و در 18 تیرماه 1388 از دنیا رفت و این روزها سالگرد درگذشت اوست. انشاءالله خدایش رحمت کناد که (همچون برخی نویسندگان دیگر) بر تربیت دینی و اخلاقی و فرهنگی چندین نسل و احیای تراث دینی و فرهنگی و ادبی ما در حد توان و وسع خود حق جدی داشته و دارد.
  6. نگارش مطلب حاضر البته بهانه ای برای طرح یک سوال هم هست که اگر بخواهیم کار مرحوم مهدی آذر یزدی و نگارش مجموعه کتاب های «قصه های خوب برای بچه های خوب» را از منظر تربیت اخلاقی جامعه ، به ویژه کودکان و نوجوانان، از طریق نگارش متون مناسب برای آنها مورد بررسی قرار دهیم، چه درس ها و نکته هایی می توانیم از آن فراگیریم و متناسب با شرایط و نیازها و امکانات امروزمان آنها را به کار گیریم. این مطلبی است که امیدوارم در پست دیگری فرصت طرح آن پیدا شود.

نکته 19: شبِ آرزو و صبحِ امید

  1. در فرهنگ اسلامی برخی ایام سال را با نام مشخصی عنوان بندی کرده اند. به نظر بنده بهره گیری از این ایام و نام هایی که برای آنها انتخاب شده یکی از بهترین راه های تربیت انسان، تبلیغ دین و چشاندن حلاوت انسانی زیستن به کام انسان ها است.
  2. یکی از این ایام «لیله الرغائب» است که با خوش ذوقی به نام «شب آروزها» ترجمه شده و در چند سال اخیر وارد ادبیات دینی جامعه ما شده است. یکی از ویژگی های آدمیان آن است که اگر با تلاش به چیزی که می خواهند نرسیدند دست کم می توانند آرزوی داشتن آن را در دل بپرورند. داشتن آروزها ا مری کوچک و کم ارزش نیست. به نظر می رسد باید آرزومندی را به عنوان یک موهبت دانست و از آن به خوبی بهره گرفت.
  3. آرزو داشتن غیر از خیال پروری و زندگی در رویاهای دست نایافتنی است. انسان خیال باف از داشته های خود غافل است و معمولا به نداشته های خود دل می بندد. ولی انسان آرزومند داشته های خود را می شناسد و آنها را سرمایه ای قرار می دهد برای رسیدن به ناداشته های خود.
  4. انسان آرزومند، امیدوار است. رو به روشنی دارد. آرزوها صبغه ای مثبت و امیدساز دارند به خلاف خیال پروری ها که یا ریشه در ناامیدی دارد یا دست کم این که آدمی را امیدوار هم نمی کند. شخص آرزومند مثبت نگر است. آرزومندی را با تلاش و تکاپو و توکل در هم می آمیزد. داشتن آرزو نشان گر آن است که برای هر قفلی کلیدی هست، ولی باید به دنبال یافتن آن کلید بود. این خطای ما آدمیان است که چون کلید مناسب را برای کار خود نیافته ایم گمان می کنیم همه چیز قفل شده است و راه چاره ای نیست. گاه هم کلید در جیب ماست یا در گردن مان آویخته ، و از آن بالاتر، گاه کلید از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است (سوره ق، آیه 16) ولی چه حاصل که ما از آن غافلیم.
  5. آرزوها جهت دهنده حرکت انسان نیز هست. آروزها به نوعی سخنان ناگفته آدمیان است. چیزهایی که نشده و آدمی در پی شدن آنهاست. از این رو آرزوها را میتوان نشان دهنده حرکت آدمیان نیز دانست. به همین خاطر است که معمولا به هر اندازه سطح تعالی معنوی و شخصیت درونی آدمها رشد می کند خواسته ها و آروزهاشان هم ارتقای بیشتری پیدا می کند. اگر نگاهی به دعاها و درخواست های پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه بزرگوار (ع) یا دیگر اولیای الاهی بیاندازیم بهتر متوجه این مطلب می شویم. البته آنها در دعاها و آروزهای خود از خداوند مطالباتی همچون دیگر انسان ها هم داشته اند ولی خواسته های خود را در همان سطح نازل دیگران نگاه نداشته اند.
  6. اینک که در آستانه شب آروزها (لیله الرغائب) هستیم چه خوب است که برای خود و دیگران آروزهای خوب داشته باشیم. البته باز بهتر است که اول برای دیگران آرزو کنیم بعد برای خودمان. مقدم داشتن دیگران بر خود، یک اصل اخلاقی است که اگر در جامعه ما پر رنگ شود بسیاری از سختی ها و دشواری های (خود ساخته و دیگر ساخته) ما کم می شود.
  7. این درست که هنگام آرزو کردن باید امید جدی به برآورده کردن آن داشته باشیم، ولی مکتب تربیتی اسلام بر این نکته تاکید دارد که انسان در مقام «رضا» باشد. به این معنا که خدا را به خاطر «داده ها و نداده ها و گرفته ها» شکر و سپاس گوید. اگر آرزویی برآورده شد شاکر باشد و اگر برآورده نشد آن را به حساب حکمت و مصلحتی بگذارد که از سوی خدا در نظر گرفته شده  است.
  8. در شب آرزوها برای همه شما آروزی صحت، سلامت، عاقبت بخیری، شادکامی، تعالی معنوی، رشد علمی، و کاستن از دشواری های مادی را دارم. امیدوارم خدای عزیز آرزوهای ما را در حق همدیگر برآورده به خیر کند.