در عالم سیاست افرادی که خود را برای حضور در پست های مدیریتی و سیاستگذاری جامعه نامزد می کنند قاعدتا باید از فرصت های پیش از انتخابات استفاده کرده و برنامه ها و سیاست های آینده خود را در زمینه های مختلف اعلام کنند تا انگیزه شهروندان برای رای دادن به خود را تقویت کنند. این امر درباره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به گونه ای پررنگ تر به چشم می خورد.  اعلام برنامه ها و سیاست ها البته امری است درست و لازم، گر چه تا آنجا که نگارنده متوجه شده است در جامعه ما ارائه برنامه مدون، منسجم و مشخص از سوی نامزدهای انتخابات چندان جدی گرفته نشده است ولی در بین همین میزانی هم که آنان در سخنرانی های انتخاباتی خود اعلام می کنند یک برنامه مشخص برای رشد و تعالی اخلاقی جامعه به طور روشن به چشم نمی خورد. به عبارت دیگر، هر چند نامزدها کم وبیش اعلام می کنند که مثلا برای بهبود وضعیت اقتصادی جامعه یا ارتباط با کشورهای دیگر چه برنامه هایی دارند ولی درباب اخلاق نه از سوی شهروندان چندان مطالبه ای انجام می شود نه خود نامزدها توجه چندانی به آن می نمایند. از این رو می توان اخلاق را مطالبه مغفول شهروندان و برنامه مهجور نامزدها نامید. این البته به معنای آن نیست که خدای ناکرده اخلاق نزد نامزدها یا شهروندان مهم نیست بلکه ناظر به آن است که نامزدها معمولا در این زمینه برنامه های لازم را یا ندارند یا اعلام نمی کنند. ناگفته  نماند برخی کاندیداها گاهی اجمالا اشاراتی به مسئله اخلاق دارند ولی این امر به صورتی نیست که نشان دهد به طور مدون و برنامه ریزی شده طرحی درباره رشد اخلاقی جامعه دارند.

به هر حال، درباره این مطالبه مغفول، چند نکته به نظر می رسد:

  1. رشد اخلاقی، یک نیاز عمومی است. کسی که خود را نامزد پست مهمی چون ریاست جمهوری می کند در واقع متعهد شده است که زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه را از هر جهت و در حد توان و بر اساس موازین قانونی سامان و بهبود بخشد. رشد و تعالی اخلاقی نیز یکی از مهم ترین نیازهای جامعه است که باید مورد توجه چنین فردی قرار گیرد. از این رو بی توجهی به این موضوع، در واقع بی توجهی به بخشی از وظایفی است که یک مدیر ارشد جامعه بر عهده گرفته است. این سخن البته به معنای آن نیست که دیگر افراد و نهادهای موجود در جامعه مسوولیتی درباره رشد اخلاقی جامعه ندارند، ولی در اینجا سخن بیشتر متمرکز است بر وظایف و مسوولیت های کسانی که در صدد عهده  داری مناصب کلانی چون ریاست جمهوری هستند. بدیهی است که مدیران چه برای برنامه ریزی چه برای اجرای برنامه های خود درباب تعالی اخلاقی جامعه می توانند، و باید، از همه امکانات و فرصت های موجود در جامعه استفاده نمایند.
  2. اخلاقی بودن افراد، به معنای بی نیازی از برنامه ریزی نیست. مقید بودن خود نامزدها و اطرافیان آنها به اخلاق، چه در هنگام تبلیغات انتخاباتی و چه بعد از انتخاب شدن، گرچه امری است لازم ولی، از منظر بحث حاضر، کافی نیست، بلکه آنان باید روشن نمایند که از منظر یک مدیر جامعه، که مسوولیت بهبود و رشد و پیشرفت جامعه را بر عهده دارد، چه برنامه هایی برای رشد اخلاقی جامعه دارد. این برنامه ها از سوی نامزدها باید به عنوان عهد و میثاقی بین آنان با مردم و خداوند تلقی شود و آنان خود را مقید به اجرای آن بدانند. یعنی نقض آن را نوعی نقض پیمان بدانند که امری غیراخلاقی و غیرشرعی است.
  3. بایستی از صاحبنظران کمک گرفت. لازم است نامزدها همان گونه که برای تدوین و اعلام برنامه ها و سیاست های خود در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و مانند آن با افراد صاحب نظر مشورت می کنند درباب برنامه های اخلاقی خود نیز از افراد آشنا با مباحث عملی و نظری اخلاق بهره گیرند تا این برنامه ها از اتقان و پشتوانه نظری لازم برخوردار باشد.
  4. مردم در مطالبه گری اخلاقی نقش و مسوولیت دارند. مردم نیز به عنوان شهروندان جامعه سهم مهمی در مطرح شدن یا نشدن برنامه های نامزدها برای رشد و تعالی اخلاقی جامعه بر عهده دارند. تا آنجا که نگارنده متوجه شده است در بین پرسش هایی که مردم از از نامزدهای انتخاباتی می پرسند موارد مربوط به اخلاق چندان به چشم نمی خورد. تا وقتی که اخلاق به عنوان مطالبه جدی شهروندان از مدیران مطرح نشود، طبیعی است که نامزدهای مدیریت جامعه هم خواسته یا ناخواسته، توجه چندانی به آن نخواهند داشت. بنابراین، نباید از سهم بسیار مهم آحاد افراد جامعه در این زمینه غافل شد و انگشت مسوولیت را فقط متوجه نامزدها کرد.
  5. تعالی اخلاقی،  جزو اهداف کلان جامعه دینی است. اهمیت توجه به رشد و تربیت اخلاقی جامعه از چند جهت است. یکی این که در یک جامعه اسلامی و در حکومت دینی، اهداف و سیاست های کلان کارگزاران و مدیران باید ناظر به اهداف دین باشد و از آنجا که رشد اخلاقی جامعه و «تتمیم و تکمیل مکارم اخلاقی» یکی از اهداف کلان دین است باید این موضوع مهم ترین یا یکی از مهم ترین - هدف نامزدهای انتخابات به عنوان کسانی که در صدد مسوولیت پذیری در یک جامعه دینی هستند هم باشد و آنها برنامه های خود را در این زمینه اعلام کنند؛ همانطور که ملزم هستند برنامه های خود را در زمینه های دیگر، مثل رشد اقتصادی و سیاسی هم اعلام کنند تا مردم از روی آگاهی به آنان رای دهند.
  6. رشد اخلاقی موجب پیشرفت در زمینه های دیگر می شود. علت دیگر اهمیت و لزوم برنامه ریزی و توجه مدیران کلان جامعه به  امر اخلاق آن است که با توجه به ارتباط وثیق بین اخلاق و دیگر حوزه های زندگی انسان، به هر اندازه مدیران و شهروندان جامعه از رشد اخلاقی بالاتری برخوردار شوند به ایفای وظایف و مسوولیت های خود در زمینه های دیگر عنایت و توجه بیشتری خواهند داشت و این امر در نهایت موجب پیشرفت جامعه در عرصه های دیگری چون اقتصاد، سیاست و امنیت می شود. یک مدیر یا کارمند متخلق به اخلاق، معمولا سعی می کند وظایف خود را بهتر انجام دهد و با مخاطبان خود مسوولانه تر برخورد نماید. بنابراین، موفقیت دولت در ارتقای وضعیت اخلاقی جامعه، موجب موفقیت او در دیگر عرصه ها می شود، و عکس این امر هم البته صادق است. لذا، از منظر بحث حاضر، می توان گفت بین رشد شاخص های اخلاقی جامعه با بهبود دیگر شاخص ها ارتباط مستقیم وجود دارد.
  7. موفقیت در تربیت اخلاقی، یکی از شاخص های ارزیابی مدیران است. با توجه به این که اخلاق و معنویت و «قرب الی الله» از جمله اموری است که نظام اسلامی به عنوان اهداف کلان خود در نظر گرفته است درخواست برنامه مدیران برای تعالی اخلاقی جامعه باید یکی از مطالبات نظام اسلامی از مدیران خود نیز باشد و هم مردم هم نظام در ارزیابی کارنامه کاری مدیران خود میزان موفقیت آنان در تربیت اخلاقی جامعه را به عنوان یک شاخص مهم در نظر بگیرند. این امر موجب می شود که نامزدهای انتخابات و مدیران آینده به این مسئله مهم بیش از پیش عنایت و توجه نمایند. هرچند به طور معمول نمی توان به طور دقیق و به گونه ای کمیت پذیر مشخص کرد که در یک دوره زمانی خاص، اخلاق چه اندازه در یک جامعه رشد کرده است ولی به هر حال هر دولتی می تواند در پایان دوره خود با بهره گرفتن از برخی شاخص ها به مردم گزارش دهد که وضعیت اخلاقی مدیران و مردم در دوره او از نظر اخلاقی چه تغییراتی کرده است. مثلا مشخص شود میزان رشوه گرفتن کارمندان یا آمار زندانیان مربوط به جرایم اخلاقی چه اندازه کاهش یافته است.
  8. توجه به نیازهای دیگر، نباید موجب بی توجهی به تعالی اخلاقی شود. حتی اگر مطالبات و انتظارات شهروندان از مدیران بیشتر ناظر به حوزه های دیگری چون اقتصاد باشد این امر نباید موجب بی توجهی یا کم توجهی نامزدها به تبیین و ارائه برنام های خود برای رشد اخلاقی جامعه شود. چرا که اولا برای افراد عادی معمولا نیازهای ملموس و فوری، مثل نیازهای اقتصادی، بیشتر مطرح است و آنان نگاه کلان به مسائل ندارند، ثانیا انتظار آن است که نامزدهای احراز مدیریت کلان جامعه، افرادی باشند که از منظری بالاتر و فراتر از نگاه های تک بعدی افراد عادی به مسائل بنگرند. این سخن البته به معنای مهم نبودن یا اولویت نداشتن نیازهای اقتصادی و مانند آن نیست.
  9. نخبگان و رسانه ها در مطالبه گری اخلاقی مسوولیتی بزرگ و نقشی موثر دارند. درباب تعالی معنوی و اخلاقی جامعه، نهادها و واحدهای تاثیر گذار جامعه، مانند رسانه ها و نخبگان، وظیفه ای بسیار سنگین و دشوار بر عهده دارند. اینان هم می توانند، و باید، مطالبه گری اخلاقی از نامزدها را مطرح کنند و هم می توانند به طور منصفانه و واقع بینانه به ارزیابی کارنامه مدیران در این زمینه بپردازند. این مسوولیت اگر به خوبی انجام پذیر و از پشتیبانی و همراهی شهروندان جامعه هم برخوردار شود، مسئله اعلام برنامه از سوی مدیران و نامزدها و عمل آنان به وعده های داده شده درباب اخلاق را در جامعه و در سپهر سیاسی و اجتماعی جامعه نهادینه می سازد.
  10. برنامه ها و سیاست های اخلاقی مدیران باید حتی المقدور جامع باشد. به نظر می رسد یک نامزد پست مدیریتی در جامعه اسلامی باید در طرح نامه خود برای تربیت و رشد اخلاقی جامعه، نگاهی جامع و شامل داشته باشد و اولا دیدگاه ها ثانیا برنامه های اجرایی خود را درباره اموری از این دست روشن نماید: 1. جای گاه اخلاق و رشد اخلاقی در بین برنامه ها و سیاست های او   2. جای گاه اخلاق به عنوان معیاری برای گزینش همکاران و همراهان خود 3. مهم ترین رذایل اخلاقی موجود در عرصه های مختلف جامعه و برنامه های وی برای کاستن از این رذایل 4. نسبت اخلاق با سیاست 5. چگونگی نهادینه شدن اخلاق در جامعه، بدون درافتادن شهروندان و مدیران به دام رذایل اخلاقی چون ریا، دروغگویی و تظاهر. البته این چند مورد به عنوان نمونه است. همان گونه که گفته شد یک نامزد یا مدیر برای برنامه ریزی سیاست ها و برنامه های خود جهت رشد اخلاقی جامعه باید از صاحبنظران آگاه و دلسوز و زمان آشنا در زمینه اخلاق و علوم وابسته به آن استفاده نماید.

پ ن:

1.       در مطلبی هم افق با بحث حاضر، نگارنده در مقاله ای به بررسی «چالش های اخلاقی فراروی کارآمدی حکومت دینی» پرداخته است. این مقاله هر چند هنوز منتشر نشده ولی در این پست می توانید بخشی از آن را مطالعه کنید.

2.      آن گونه که برخی خبرگزاری ها اطلاع داده اند درباره تبیین اخلاق انتخاباتی  به درخواست وزارت کشور، تیم اخلاق کاربردی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی حوزه علمیه قم، اقدام به  تدوین «منشور اخلاقی انتخابات در جمهوری اسلامی ایران» نموده است. این کار هر چند ارزشمند است ولی باید دید کسانی که مهم ترین مجری این ماجرا هستند، یعنی نامزدهای فعلی و مدیران بعدی، برای اجرایی کردن آن چه برنامه هایی دارند.