انتشار يك گزارش درباره افراد بي بضاعتي كه براي در امان ماندن از سرما در قبرهاي پيش ساخته زندگي مي كنند، به مدد شبكه هاي اجتماعي موجب شد كه برخي از مردم ومسوولان نسبت به آن عكس العمل نشان داده و در پي چاره برآيند. اين كار هرچند لازم و ضروري است ولي در كنار آن بايد كار مهم ديگري هم انجام شود و آن هم بررسي عوامل و زمينه هايي است كه موجب «ايجاد» و «گسترش» معضلاتي چون گورخوابي مي شود. «يكي» از اين عوامل كه به حوزه اخلاق مربوط مي شود چيزي است كه نگارنده آن را «كرختي اخلاقي» مي نامد. اين خطر هم مسوولان هم شهروندان را تهديد مي كند و اگر براي آن چاره اي انديشيده نشود اين گونه معضلات كاهش پيدا نخواهد كرد.

⭕️    1. تعريف:
 كرختي اخلاقي، كه با «ضعف اخلاقي» (moral weakness) و «بي تفاوتي اخلاقي» (moral disengagement) در ارتباط است، حالتي است كه در انسان به مرور پديد مي آيد و فرد به جايي مي رسد كه نسبت به درد و رنج ديگران كاملا بي تفاوت مي شود؛ شبيه بدن انسان كه در سرماي زياد حس خود را از دست مي دهد و ديگر نسبت به محرك هاي بيروني عكس العمل نشان نمي دهد. طبيعتا اين مسئله فقط در مواجهه با گورخوابي نيست بلكه درباره ديگر مشكلات جامعه (از قبيل اعتياد، تضييع حقوق، روابط ناسالم اخلاقي و مانند آن) نيز صادق است.
⭕️    2. پيامدها:
كرختي اخلاقي مانع انجام «فعل اخلاقي» مي شود و اين امر فقط به قربانيان معضلات جامعه آسيب نمي رساند، بلكه از يك سو به ضرر خود فاعل اخلاقي است، چون اولا وظيفه خود را انجام نداده است، ثانيا مشكلاتي كه در جامعه پيش مي آيد به طور مستقيم يا غيرمستقيم به او هم آسيب وارد مي كند. از سوي ديگر به ضرر جامعه است و گسترش مشكلات اجتماعي و اخلاقي كم كم موجب معضلات اقتصادي، فرهنگي، عاطفي و حتي سياسي و امنيتي مي شود و طبيعتا به كليت جامعه نيز ضرر مي زند.
⭕️    3. نشانه هاي كرختي اخلاقي:
هر يك از ما چنانچه از درد و رنج ديگران بي خبر باشيم يا اگر خبردار شويم هيچ تاثر روحي و (از همه مهم تر)‌ تلاش عملي انجام ندهيم و اخبار درد و رنج ديگران براي ما تفاوتي با اخبار ورزشي و تغيير آب و هوا نداشته باشد بدانيم كه دچار كرختي اخلاقي شده ايم.
⭕️    4. عوامل و زمينه ها:
تمركز بيش از اندازه بر «خودم و خانواده ام» و «ديگر» محسوب كردن ديگران و اعتقاد به اين كه «به من چه؟» به مرور زمان آدمي را به كرختي اخلاقي مبتلا مي كند.
⭕️    5. درمان:
چند راه به نظر مي رسد: اولا احساس مسووليت در قبال مشكلات انسان هاي ديگر، ثانيا تقويت حس شفقت و نوع دوستي نسبت به ديگران، ثالثا «عزم و اراده» بر مبارزه با بي تفاوتي و انجام «اقدامات عملي» در اين زمينه. امام علي(ع) در نامه به عثمان بن حنيف،‌ كارگزار خود در بصره، راه رهايي از كرختي اخلاقي را نشان مي دهد. مضمون حرف امام اين است كه من هم مي توانم دربرابر سختي و درد ديگران بگويم «به من چه؟» و فقط به فكر خودم باشم ولي نمي گذارم كه «هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد؛ يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد»(نهج البلاغه، نامه 45، ترجمه انصاريان).
⭕️    6. وظايف مسوولان:
مديران جامعه بيش از شهروندان بايد مواظب كرختي اخلاقي باشند. آنان بايد با برنامه ريزي و برداشتن گام هاي عملي بلند مدت و كوتاه مدت موجب كاهش رنج افراد جامعه شوند.
⭕️    7. وظايف شهروندان:
 هر يك از ما شهروندان هم اخلاقا موظفيم در قبال معضلات و رنج هاي ديگر انسان هاي جامعه حساسيت داشته باشيم و در حد وسع وتوانمان براي كاهش آنها اقدامات عملي داشته باشيم. و همواره بررسي كنيم كه مبادا وجدان اخلاقي مان دچار گورخوابي شده باشد و از آن بي خبر باشيم.
حسينعلي رحمتي
8 دي 1395

باز نشر در سايت دين آنلاين