شمسه هاي شعبان(8):عبور با معيار عيار-1
(ا)
1. «زندگي» آدمي با «حركت» آميخته است. حكيمان گفته اند حركت ابتدا مي خواهد و انتها. مبدا و مقصد. و عارفان افزوده اند كه سلوك اين مسير جز با پيشوايي و راهبري شايستگان ميسر نيست. از اين رو به روندگان گوشزد كرده اند كه: «طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن / ظلمات است بترس از خطر گمراهي».
2. كاروان؛ شايد تعبير خوبي باشد براي حركت شتابناك زندگي. آدميان گويي در كارواني بزرگ در حركت اند. و به حكم عقل و شرع، هر كاروان را كاروانسالاري لازم است. هاديان طريق اند كه راه را از چاه باز مي شناسند و سياهچاله هاي مسير را يادآور مي شوند. و چه خطر پذير انسان هايي هستند كساني كه خود را از راهبر و امام بي نياز مي دانند.
3. آيا داشتن كاروانسالار و راهبر به تنهايي كفايت مي كند؟ روشن است كه خير. اهل كاروان نيز هر يك وظيفه هايي دارند، كه مهم ترين آنها اطاعت و همراهي مير كاروان است. آن كه سر در پي فرمان امام خويش نمي نهد نبايد اميد نجات داشته باشد. عقل نهيب مي زند كه مبادا دل خوش داشته باشي به اين كه دوستدار مير كارواني. اين گام اول است. گام پسين، و مهم تر، اطاعت از اوست. پا گذاشتن جاي پا او. و اين كار اندكي دشوار است و برخي كسان چون به اين مرحله برسند پايشان بلغزد.
با سلام